به گزارش سلام نو، اسفندیار عبداللهی در دیدار نیوز نوشت: "در مجتمعهای مسکونی حیواناتی در اختیار افراد است که برای بچهها و خانوادهها وحشت ایجاد میکند و علاوه بر این که باعث رعب و وحشت برای ساکنین میشود یکسری آلودگی و بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان را هم ایجاد میکند". این جمله، بخشی از صحبتهای حجتالاسلام سید ناصر موسوی لارگانی در دفاع از طرح موسوم به «صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر و خطرناک» است.
اصل هشتاد و چهارم فصل ششم قانون اساسی میگوید: "هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نماید". ذیل همین فصل در اصل هفتاد و یکم قانون اساسی آمده است: "مجلس شورای اسلامی در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی می تواند قانون وضع کند". قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گرچه قانون کامل و بدون اشکالی نیست، اما حداقل در بخش فصول و اصول تکلیف همه ارکان کشور را روشن کرده است و در این موضوع خاص هم روشن است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی میتوانند در امری ورود کرده، قانون بگذارانند و نظارت کنند؛ بنابراین امثال آقای موسوی لارگانی حق دارند در هر مورد و موضوعی اظهار نظر کنند یا همکاران انقلابیش در مجلس یازدهم طبق قانون اساسی میتوانند هر طرحی را در دستور کار قرار داده و قانون وضع کنند.
اما موضوع این نیست که چه تعاریف و وظایفی بر عهده نمایندگان مجلس است. موضوع اولویتهای امروز کشور است. در مدتی که از عمر مجلس یازدهم گذشته است و بخصوص از روزی که همه قوا و نهادهای حاکمیتی در دست یک جناح سیاسی قرار گرفته است شاهد یک دو جین اظهار نظر و طرح عجیب و غریب هستیم. این در حالی است که این مجلس و دولت با شعارهایی چون معیشت، مبارزه با مفاسد اقتصادی، عدالت و ... بر سر کار آمدند.
برای روشن شدن موضوع و اینکه هدف از نگارش این سطور چیست، رجوعی کوتاه به جنس دغدغه برخی از مسئولان و نمایندگان مجلس داشته باشیم. آیت الله سید ابوالحسن مهدوی در خطبههای عبادی، سیاسی نماز جمعه ۲۱ آبان اصفهان گفت: مراجع عالیقدر اسلام اجازه کوتاه کردن محاسن مردان را نمیدهند و از ما انتظار سکوت نداشته باشید. ایشان طی سالهای گذشته به کرات درباره دوچرخه سواری زنان و دیگر تفریحات مردم اظهارات مختلفی ایراد کرده است.
شرایط عمومی کشور به گونهای است که هر موضوع بی اهمیت و کوچک قابلیت تبدیل شدن به یک بحران بزرگ و امنیتی را در کشور دارد و ریشه همه این قصهها هم در کیفیت مدیریت کشور بزرگ ایران است. مدیریتی که انگار وجود ندارد و مدیران و تریبون داران بیشتر درگیر حواشی ایدئولوژیک هستند تا ابربحرانهایی که کشور را احاطه کرده. در همین وضعیت مسئولان و نمایندگان موضوعات و سوژههایی را دست میگیرند که یا خودشان را تیتر طنز و شوخی میکنند یا موجب عصبانیت و واکنشهای منفی مردم میشوند.
مردم افغانستان این روزها گرفتار طالبانی هستند که به دلیل فهم محدود و بستهای که از اسلام دارند نه یک کشور و ملت، که عالمی را به آشوب کشیدهاند و ما خدا شکر میکردیم که مردم ایران به مرض افغانستان دچار نشد و بخش اسلامی جمهوری ما با عرف و اکثریت همراه، همدل، همزبان و مطابق است. اما نه. واقعا بنیادگرایی در همه جا خطرناک است و باید مواظب طالبان درونِ هر گروه سیاسی-اسلامی بود.
چهل و چند سال از انقلاب سال ۵۷ ایران گذشته است و همگان فکر میکردند جمهوری اسلامی به سطحی از بلوغ در حکمرانی رسیده است، اما هنوز محدود کردن فضای مجازی در دستور کار نمایندگان انقلابی است. نمایندگانی که شعارشان معیشت و مبارزه بافساد بود. هنوز در بالاترین سطح، زنان و هر آنچه به آنها مربوط است برای امنیت کشور مسئله تلقی میشوند. موی زنان، دوچرخه سواری زنان، پوشش ورزشی و غیر ورزشی زنان، تماشاگری زنان در ورزشگاهها، بچهآوری زنان و دیگر حق و حقوق آنها با متر و معیارهایی امنیتی و یا ایدوئولوژیک اندازه گیری میشوند.
گرفتاری که یکی دو تا نیست. وزیر آموزش پرورش را از قلب جریان اصولگرایی به مجلس معرفی میکنند که حتی مجلس انقلابی هم به او اعتماد نمیکند و وزیر بعدی که معرفی میشود، نسبت به قبلی در واقع کارنامهای ندارد و در رزومهای که ارایه داده، کوه نوردی و پیاده روی در راهپیمایی اربعین را ذکر کرده است و هیچ نسبت و رابطه ارگانیکی با حوزه آموزش و پرورش ندارد. گافها و جوکهای دیگر هم همچنان ادامه دارد. یک عده آدم رفتهاند شورای شهر تهران که مشکلات شهر را حل کنند و از مدیران شهری کار بخواهند و ناظران امین مردم در شهر باشند، اما وسط صحن علنی بساط سینه زنی و روضهخوانی و مولودی خوانی راه میاندازند. انگار تا کنون در کشور کفار حاکم بودهاند و حالا آقایان اینجا را فتح کردهاند.
موضوعات زیادی در این یکی دوسال اخیر که حاکمیت یکدستتر شده از طرف مسئولان یا نمایندگان مطرح شده است که با مقاومت شدید افکار عمومی مواجه شده و نهایتا منجر به عقب نشینی آنها شده است. آخرین مورد آن هم عقب نشینی علیرضا زاکانی شهردار تهران از انتصاب دامادش بود. در این میان اما نگهداری از حیوانات خانگی هم قصه حسین کرد شبستری شده است. سالها است که مخالفان و مدافعان سگ، سگگردانی و کیفیت نگهداری از حیوانات در منازل مسکونی در مقابل هم قرار گرفتهاند و حرف خود را میزنند .شطرنج، ویدئو، ماهواره و دهها موضوع دیگر بعد از انقلاب مسیرهای سختی را تا عادی شدن طی کردند و طول کشید تا به مسئلهای عادی تبدیل شوند. این در حالی است که این موارد هم در زمان خودشان اولویت اصلی کشور نبودند.
بعد از این همه سال هنوز هم درگیر در حواشی بی اهمیت هستیم. عمر زیست مشترک حیوان و انسان فراتر از عمر تاریخ است. زمانی که انسان اسب، الاغ، گوسفند، سگ و ... را اهلی کرد و وارد شراکت و رفاقت با این حیوانات شد، هنوز تریبون و میکروفن و خطیب و مخاطبی وجود نداشت. اتفاقا بر خلاف ادعای نماینده محترم مجلس که نگه داری از حیوانات خانگی در محل زندگی انسان را موجب رعب و وحشت میداند، حضور یک حیوان اهلی برای خیلی از افراد منشا آرامش است و به دلیل وفایی که این حیوانات نسبت به انسان دارند، در این دوره از زندگی بشر هم مثل تمام طول تاریخ، شرکای امن و بی ضرری برای بشر هستند.
به نظر میرسد ضمن اینکه این جنس از اظهار نظرها موجبات ناراحتی بخش زیادی از جامعه را فراهم و شکاف بین مردم و حاکمیت را بیشتر میکند، مقابله و مقاومت در برابر شبکههای اجتماعی، رفتن زنان به ورزشگاهها، دوچرخه سواری و موتور سواری زنان و همین موضوع اخیر یعنی خطرناک خواندن حیوانات خانگی از سوی آقای موسوی لارگانی، به سرنوشت مقاومت در برابر شطرنج، ویدئو و ماهواره دچار خواهند شد.
ما مشکلاتی چون، کرونا، تحریم، محیط زیست، خشکسالی و کم آبی، فقر شدید در کشور و دهها درد و مشکل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داریم؛ بنابراین سزاوار است مسئولان و اصحاب تریبون سر به سر مردم نگذارند و با دغدغهها و مطالبات واقعی مردم همسو و همدل شوند.
نظر شما