سلام نو – کیوان پیشرویان: این روزها به هر طرف که سر بچرخانید کسی را میبینید که در حال مهاجرت است، کسی که الزاما جوان، دانشگاه رفته یا تاجر نیست. پیر، جوان، میانسال، کارگر ساده و استاد دانشگاه همه و همه دنبال مهاجرت هستند.
بر اساس نظر سنجی مرکز افکار سنجی کیو (کیو آنالتیکز) که به صورت تلفنی و با یک جامعه آماری ۱۳۰۰ نفری انجام شده است ۳۳ درصد از پرسششوندگان گفتهاند مایلند از ایران مهاجرت کنند و ۸۰ درصد آنها دستیابی به موقعیت اقتصادی بهتر یا خروج از موقعیت بد اقتصادی را انگیزه تمایل به این کار عنوان کردهاند.
نکته قابل توجه این است که ظاهرا مهاجرت از فرار مغزها و تک نفره به کوچ طبقه متوسط و مهاجرت خانوادگی بدل شده است. امانالله قرایی مقدم، جامعه شناس، در گفتوگو با سلام نو با ناخوشایند توصیف کردن وضعیت مهاجرت ایرانیان گفت: شکی نیست که کوچ طبقه متوسط جامعه ایرانی را با مشکل مواجه میکند. ما این روزها در روزنامهها میخوانیم که چند هزار واحد آپارتمانی توسط ایرانیان در ترکیه خریداری شده است، این یعنی کوچ طبقه متوسط و مردمی که هر روز میبینیم.
وی ادامه داد: مسئله فرار مغزها از مدتها قبل شروع شده بود و من سه دهه قبل نوشتم و در یادداشتهای خود پرسیدم چه کسی هزینه فرار مغزها را میدهد؟ از منظر آلفرد مارشال، برنده نوبل اقتصاد، اگر آموزش و پرورش کشوری در طول ۱۰۰ سال تنها یک مخترع بپروراند هزینه ۱۰۰ ساله آموزش و پرورش آن کشور جبران شده است. این مسئله نشان از اهمیت سرمایههای انسانی دارد.
این جامعه شناس با اشاره به اهمیت سرمایه انسانی گفت: دهها دانشمند حوزه جامعه شناسی و اقتصادانان توسعه تصریح کردهاند که نیروهای متخصص و ماهر یک کشور سرمایههایی هستند که با هیچ چیز قابل مقایسه نیستند. آن چنان که بنیامین هیگنز، استاد توسعه اقتصادی دانشگاه هاروارد گفته است اگر کشورهایی که درآمدهای ارزی فراوان دارند با این درآمد پیشرفتهترین صنایع را وارد کنند، اما نیروی انسانی متخصص و ماهر را در درون خود پرورش ندهند به توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نمیرسند. هیگنز تاکید میکند که بدبختانه هیچ سازمان و مقرراتی در زمینه توسعه موثر نیست، مگر اینکه اداره کنندگان جامعه بدانند چه برنامهای دارند و چه کاری میخواهند بکنند.
قرایی مقدم با اشاره به استراتژیک بودن نیروهایی که در حال کوچ از کشور هستند گفت: نیروهای کار ما از پزشک تا خبرنگار و کارگر و اقتصاددان نیروهایی هستند که جامعه را اداره میکنند. رفتن این نیروها به معنای بیرون بردن سرمایهها از ایران است. وقتی ما این نیروها را بیرون میفرستیم سرمایه کشور به ترکیه و اروپا و جاهای دیگر میرود.
وی با اشاره به برنامههایی که برای جوانی جمعیت وجود دارد گفت: نمیشود شما از یک طرف از جوانی جمعیت حرف بزنید و آن وقت نگران این مهاجرت نباشید. آن چنان که یوزف شومپیتر، اقتصاددان اتریشی، گفته است توسعه اقتصادی صورت نمیگیرد مگر آبوهوای اجتماعی مساعد باشد.
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه همانقدر که باید نگران کوچ مریم میرزاخانیها باشیم باید نگران کوچ کارگران ساده هم باشیم، افزود: تمام اینها سرمایههای استراتژیک کشور هستند و جامعه را جهت میدهند. هر نیروی جوانی که از کشور میرود یک گوهر و سرمایه از کشور میرود. در چنین شرایطی شما مجبور میشوید نیروی کار را از افغانستان و پاکستان وارد کنید و با چالشهای فرهنگی هم روبهرو میشوید.
وی با توصیف شرایط جامعه و عدم تناسب بودجه با آن گفت: متاسفانه جوانان ما احساس خفگی دارند و حس میکنند وقتشان تلف میشود و کسی به آنها بهای واقعی نمیدهد. در همین بودجه امثال شما ببینید چقدر به مسئله اشتغال و جوانان بها داده شده است؟ بودجه ما بر اساس هزینه و فایده تدوین نشده و به این فکر نشده که هزینهای که در هر بند میشود چه فایدهای میشود؟
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه باید بداینم فرار مغزها و فرار نیروی انسانی از هر جنس و هر نوعی برای کشور ما زیان بخش و آسیبزا است، گفت: در چنین جامعهای نه اقتصاد شکوفا میشود و نه نیروی انسانی تاب مقاومت دارد؛ در نتیجه نیروی انسانی فرار را بر قرار ترجیح داده و جامعه تهی میشود.
نظر شما