به گزارش سلام نو به نقل از تریپ یار، قلعه الموت در شمال غربی استان قزوین و در نزدیکی روستای گازر خان قرار دارد. شهرت این قلعه به خاطر حسن صباح مروج مذهب اسماعلیه در دوره سلجوقی است. حسن صباح پس از رانده شدن از دربار ملکشاه سلجوقی برای فراگیری اصول مذهب اسماعلیه نزد فاطمیان مصر رفت و در مدت کوتاهی به داعی کبیر ملقب شد او پس از بازگشت سر تاسر ایران را جهت پیدا کردن مقری برای فعالیت های خود زیر پا نهاد و در نهایت منطقه الموت را به عنوان مکانی برای فعالیت های خود انتخاب کرد. در مورد سال ساخت این قلعه میان مورخان اختلاف نظر است اما باید آن را متعلق به اوایل دوره اسلامی دانست. حسن صباح در سال ۴۸۲ ﮬ .ق این قلعه را تصرف و بهای آن را که معادل هزار یا سه هزار دینار طلا بود به حاکم رانده شده آن پرداخت. این قلعه در سال ۶۵۴ ﮬ.ق به تصرف هولا کو خان مغول درآمد. با تصرف این قلعه و به آتش کشیده شدن کتابخانه نفیس آن این قلعه از رونق افتاد و به زندان و تبعید گاه تبدیل شد. به دلیل حوادث طبیعی و غیر طبیعی آثار به جای مانده از این قلعه بسیار اندک است.
قلعه الموت را مردم محل «قلعه حسن» می نامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده است. قسمت باختری که دارای ارتفاع بیشتری است به نام جورقلا (یعنی قلعه بالا) و پیلاقلا (یعنی قلعه بزرگ) خوانده می شود.
قلعه الموت یکی از مهم ترین کانون های تاریخی - فرهنگی ایران از سده سوم هجری تا دوره صفویه محسوب می شود و به شماره ۷۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قلعه الموت جزو مهمترین قلعه های ایرانی است که در منطقه رودبار قزوین واقع شده و به دلیل سکونت حسن صباح، از بزرگترین مبلغان فرقه اسماعیلیه و مخالفین حاکمان بغداد و سلسله سلجوقیان به آشیانه عقاب شهرت دارد.
قلعه الموت یکی از قلعه های منحصر به فرد تاریخی در ایران است. دژ الموت در شمال شرقی روستای گازرخان (قصر خان) و بر فراز صخره ای به ارتفاع ۲۱۶۳ متر از سطح دریا که بلندی صخره از زمینهای پیرامون خود ۲۰۰ متر و گسترده دژ ۲۰۰۰۰ متر مربع می باشد قرار دارد. این کوه از نرمه گردن (میانه نرمه لات و گرمارود) شروع شده و به طرف مغرب ادامه پیدا کرده است. صخره های پیرامون قلعه که رنگ سرخ و خاکستری دارند، در جهت شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شده اند. پیرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی است که کوه هودکان با فاصله ای نسبتاً زیاد بر آن مشرف است. این قلعه یکی از جاذبه های گردشگری الموت محسوب می شود.
در این منطقه علاوه بر قلعه الموت چند قلعه دیگر هم وجود داره که معروف ترین آنها بعد از الموت قلعه "لمبسر" است که در نقشه میتوانید محل قرار گیری قلعه ها را مشاهده کنید. همچنین "دریاچه اوان" در مسیر دسترسی قلعه و به فاصله تقریبی ۴۵ کیلومتری از قلعه قرار گرفته است.
در مکتوبات تاریخی از قلعه حسن صباح در دوره صفوی به عنوان زندان یاد شده است. اما کاوش های باستان شناسی در این قلعه نشان می دهد که دژ الموت نه تنها زندان نبوده بلکه افرادی که در آن می زیسته اند از مرتبه اجتماعی خاصی برخوردار بوده اند.
حمدالله مستوفی دربارهٔ این قلعه گفته است که این بنا به دست «داعی الی الحق حسن بن زید» بنا شده است. حسن صباح در سال ۴۸۶ هجری قمری این قلعه را تصرف کرد و اکنون دژ به نام دژ حسن صباح نیز نامیده می شود. عمده شهرت دژ به علت فعالیتهای نظامی-امنیتی حسن صباح درآن بوده است.
به طور کلی باید گفت، قلعه الموت که دو قلعه بالا و پایین را در بر می گیرد، به صورت بنای سترگی بر فراز صخره ای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شکل و وضع صخره ها ساخته شده اند؛ از این رو عرض آن به خصوص در قسمت های مختلف فرق می کند. از برج های قلعه، سه برج گوشه های شمالی و جنوبی و شرقی همچنان برپا هستند و برج گوشه شرقی آن سالم تر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه، از پای برج شرقی است و چند متر پایین تر از آن واقع شده است. در این محل، تونلی به موازات ضلع جنوب شرقی قلعه به طول شش متر و عرض دو متر و ارتفاع دو متر در دل سنگ های کوه کنده شده است. با گذشتن از این تونل، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوب غربی آن، که روی شیب تخته سنگ ساخته شده است، نمایان میگردد.
این دیوار بر دشت وسیع گازرخان که در جنوب قلعه قرار دارد، مشرف است؛ به نحوی که دره الموت رود از آن دیده می شود. راه ورود به قلعه با گذشتن از کنار برج شرقی و پای ضلع جنوب شرقی، به طرف برج شمالی می رود. از آنجا که راه ورود آن در امتداد دیوار، میان دو برج شمالی و شرقی، واقع شده است استحکامات این قسمت، از سایر قسمت ها مفصل تر است و آثار برج های کوچک تری در فاصله دو برج مزبور دیده می شود. دیوارهای اطراف قلعه و برج ها، در همه جا، دارای یک دیوار پشت بندی است که هشت متر ارتفاع دارد و به موازات دیوار اصلی بنا شده است و ضخامت آن به دو متر می رسد. از آنجا که در تمام طول سال، گروه زیادی در قلعه سکونت داشته و به آب بسیار نیاز داشته اند؛ سازندگان قلعه با هنرمندی خاصی اقدام به ساخت آب انبارهایی کرده اند و به کمک آب روهایی که در دل سنگ کنده اند، از فاصله دور، آب را بر این آب انبارها سوار می نموده اند.
در پای کوه الموت، در گوشه شمال شرقی، غار کوچکی که از آب رو مجراهای قلعه بوده، دیده می شود. آب قلعه از چشمه «کلدر» که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد، تأمین می شده است. مصالح قسمت های مختلف قلعه، سنگ (از سنگ کوههای اطراف)، ملات گچ، آجر، کاشی و تنپوشه هایی سفالی به قطر ۱۰ سانتیمتر است. آجرهای بنا که مربع شکل و به ضلع بیست و یک سانتیمتر و ضخامت پنج سانتیمتر هستند، در روکار بنا به کار برده شده اند. در ساختمان دیوارها، برای نگهداری دیوارها و متصل کردن قسمت های جلو برج ها به قسمت های عقب، در داخل کار، کلاف های چوبی به طور افقی به کار برده اند. از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانه های قلعه به دست آمده، قطعه ای است به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملاً واضح است. امروزه در دامنه جنوبی کوه هودکان که در شمال کوه قلعه الموت واقع شده است، خرابه های بسیاری دیده می شود که نشان می دهد روزگاری بر جای این خرابه ها، ساختمان های بسیاری وجود داشته است.
در اتاق اول این قلعه، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را کاملاً تخلیله بکنند، دوباره پرآب می شود. احتمال می دهند که این چاله با حوض جنوبی ارتباط داشته باشد. در پای این اتاق، دیوار شمالی قلعه به طول دوازده متر و پهنای یک متر قرار دارد که از سطح قلعه پایین تر واقع شده است و پرتگاه مخوفی دارد. در جانب جنوب غربی این قسمت قلعه، حوضی به طول هشت متر و عرض پنج متر در سنگ کنده اند که هنوز هم بر اثر بارندگی های زمستان و بهار پر از آب می شود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهنسالی که همچنان سبز و شاداب است، جلب توجه می کند.
این قسمت از قلعه، به احتمال زیاد، همان محلی است که حسن صباح مدت سی و پنج سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری نموده است. در جانب شرقی قلعه، پاسداران قلعه و افراد خانواده های آنها ساکن بوده اند در حال حاضر، آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت باقی مانده است. در جانب شمال این دیواره، ده آخور برای چارپایان، در داخل سنگ کوه کنده شده است. گذشته از آثار دیوار جنوبی، دیوار غربی این قسمت به ارتفاع دو متر همچنان پابرجاست؛ ولی از دیوار شرقی اثری دیده نمی شود. در این سمت، سه آب انبار کوچک در دل سنگ کنده اند و چند اتاق نیز در سنگ ساخته شده که در حال حاضر ویران شده اند. بین دو قسمت قلعه؛ یعنی قلعه بالا و پایین، میدانگاهی قرار دارد که بر گرداگرد آن، دیواری محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم کرده است. در حال حاضر، در میان میدان آثار فراوانی به صورت توده های سنگ و خاک مشاهده می شود که بی شک باقیمانده بناها و ساختمان های فراوانی است که در این محل وجود داشته و ویران گشته اند.
در حال حاضر، اهالی محل خرابه های این محوطه را دیلمان ده، اغوزبن، خرازرو و زهیر کلفی می نامند. همچنین در سمت غرب قلعه، قبرستانی قدیمی معروف به «اسبه کله چال» وجود دارد که در بالای تپه مجاور آن، بقایای چند کوره آجرپزی نمایان است. در قله کوه هودکان نیز پیه سوزهای سفالین کهن به دست آمده است.
تنها راه ورود به قلعه الموت در انتهای ضلع شمال شرقی، چند متر پایین تر از برج شرقی دژ واقع شده که کوه هودکان با فاصله نسبتاً زیاد بر آن مشرف است. در این محل تونلی در تخته سنگ بریده شده که دارای ۶ متر طول، ۲ متر عرض و ۲ متر ارتفاع است. در دامنه جنوبی کوه قلعه، خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر و ۲ متر عرض کنده و آنرا از آبی که از داخل قلعه می آمده پر می کرده اند تا هیچ راه نفوذی از آن جبهه متصور نباشد. بر روی دامنه های دیگر نیز هرجا بیم بالا رفتن مهاجمان می رفته خندق هایی کنده شده و دیوار بالایی آنها را مورب برآورده اند تا امکان هر عبوری را محدود نماید.
این قلعه در شوال ۶۵۴ هجری قمری به دستور هلاکو به آتش کشیده و ویران شد و از آن پس به عنوان تبعیدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از سال ۹۳۰ هجری قمری و ابتدای حکومت شاه تهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری قلعه کالبدی سالم داشته است.
متأسفانه حفاری هایی که در دورهٔ قاجار برای یافتن گنج در قلعهٔ الموت انجام شده، سبب ویرانی آن شده است.
نظر شما