سلام نو – سرویس سیاسی: دو روزی میشود که منابع مختلف خبری از نامه ۲۰۰ صفحهای سعید جلیلی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، به رهبر انقلاب خبر میدهند. بنا بر ادعای رسانههای مختلف کشور جلیلی در این نامه ۲۰۰ صفحهای با رویکرد و روند حاکم بر مذاکرات هستهای مخالفت کرده و چند پیشنهاد مشخص به آیتالله خامنهای داده است.
بنا بر گزارشهای موجود جلیلی، که همچنان در حال اداره دولت سایه خود است، چند نکته اساسی را به رهبر انقلاب گفته است. او اول پیشنهاد خروج از برجام را داده و سپس این مسئله را مطرح کرده که با ۹۹ درصد کردن غنیسازی به صورت مستقیم با آمریکا وارد مذاکره شویم. ظاهرا جلیلی گفته که در این روند چین و روسیه اقدامات اروپا و آمریکا علیه ایران را در شورای امنیت وتو میکنند.
سعید خطیبزاده، سخنگوی دستگاه دیپلماسی، در واکنش به وجود چنین نامهای و محتوای آن گفت که باید از خود جلیلی سوال پرسید. سایت خبری اقتصاد آنلاین نیز مدعی شد که دفتر سعید جلیلی در تماس خبرنگار آن با این دفتر وجود گزارشی علیه دور جدید مذاکرات را تکذیب کرده است.
با وجود برخی تکذیبها که درباره این نامه منتشر شد مصطفی فقیهی، روزنامهنگار و صاحب امتیاز پایگاه خبری انتخاب، در توییتی به طور ضمنی وجود نامه را تایید کرد و آن را تکرار حرفهای جلیلی دانست و نوشت:
محتوای نامهی جلیلی به رهبری مبنی بر خروج از برجام، شش ماه قبل نیز در جلسهای با حضور سران از زبان همین فرد بیان شده بود که همانجا پاسخش را شنیده بود «اگر قرار به مذاکرهی مستقیم است، چرا حالا نشود و وضعیت کشور بخاطر این ایدهی عجیب، بغرنجتر شود؟»
از جواد ظریف تا علی باقری؛ چرا جلیلی از هیچ کس راضی نیست؟
حتی اگر ادعاها درباره نامه سعید جلیلی به رهبر انقلاب را نپذیریم یا نامه ۲۰۰ صفحه و تا این اندازه رادیکال نباشد، نمیتوان انکار کرد که جلیلی از تیم مذاکره کننده فعلی نیز چندان رضایتی ندارد. این یعنی بعد از جواد ظریف و عباس عراقچی، ترکیب حسین امیرعبداللهیان و علی باقری هم جلیلی را راضی نکرده است.
نکته جالب اما اینجا است که به جز وزیر خارجه، که به انقلابی بودن و رابطه نزدیک با شهید سلیمانی مشهور است، بسیاری از اعضای تیم مذاکره کننده از نیروهای نزدیک سعید جلیلی هستند.
علی باقری معاون جلیلی در شورای عالی امنیت ملی و نزدیکترین فرد به او در مخالفت با جواد ظریف و تیم دیپلماتیک او بود. ابراهیم شیبانی، رییس پیشین بانک مرکزی نیز از جمله کسانی بود که در جلسات دولت سایه جلیلی حاضر میشد. مهدی صفری، دیپلمات کهنهکار و معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر خارجه نیز از زمان جلیلی از مذاکرهکنندگان هستهای ایران بود.
همانطور که میبینید از شش عضو ارشد تیم مذاکره کننده سه نفر آنها، از جمله رییس تیم، از نیروهای نزدیک به سعید جلیلی هستند، با این همه به نظر میرسد آب آقا سعید با این تیم هم در یک جوی نمیرود. اما چرا؟
دو دلیل ساده برای این امر وجود دارد. دلیل اول واقعیتهای حاکم بر کشور است. شما وقتی خارج از قدرت باشید راحت میتوانید نقد کنید و هر حرفی را بزنید، اما در قدرت واقعیت را لمس میکنید و مجبورید مسئولانه برخورد کنید. مذاکره کنندگان ایران امروز وضعیت اقتصادی، صحنه بینالملل و امکانات و معذورات کشور را میدانند و متوجه هستند بخشی از راهی که جواد ظریف پیمود ناگزیر بود.
نکته دیگر سیاست کلان نظام حوزه روابط خارجی است. خوب یا بد، ایران بنا ندارد دنبال سلاح هستهای باشد. خوب یا بد، ایران مایل نیست مثل دوران احمدینژاد درهای دیپلماسی را ببندد. خوب یا بد، ایران نمیخواهد به تنش حداکثری برسد. اینها سیاستهای کلان نظام است و امیرعبداللهیان و ظریف به عنوان وزیر خارجه مجری آنها هستند، نه مبدع آنها.
آیتالله خامنهای در دوران ریاست جمهوری خود نیز طرفدار روابط خارجی گسترده با دنیا بودند و با وجود تاکید بر ادبیات مقاومت در دوران رهبری خود نیز هیچگاه مایل به بستن درهای کشور نبودند. از این منظر سعید جلیلی با فلسفه حاکم بر روابط خارجی کشور که متاثر از نگاه رهبری است زاویه دارد.
مسئله دیگر نگاه تخیلی، نه آرمانی، جلیلی به روابط خارجی است. همین نگاه فکر میکرد چین و روسیه در دوره قبلی به تحریمهای علیه ایران رای نخواهند داد، اما در نهایت هر دو کشور کنار آمریکا ایستادند. همین نگاه نیز گمان میکند تحریم فرصت است، اما در نهایت میبیند که فرصت تحریم تنها برای رانتخواران، مفسدین و کاسبان داخل و خارج کشور مناسب است.
نظر شما