امید یک سفر به لرستان زیبا داشته و برای رسیدن به این مقصد هیجان انگیز، تنهایی رانندگی میکنه و از طبیعت اطراف جاده لذت میبره و با ورود به شهر زیبای دورود، از گالری جالبی دیدن میکنه، گالریای که متعلق به آقای منصوریه و در اون عکسهایی به نمایش گذاشته شدن، که ایشون طی بیست سال طبیعتگردی با دوچرخه به وسیلهی دوربین آنالوگشون گرفتن.
به نظر امید، حرفها و اخلاق آقای منصوری تاثیرگذار بوده و گفتههای ایشون رو اینطور روایت میکنه: "مهمترین سفر، سفر درونه. اینکه کسی به عمق وجود خودش سفر کنه و اعمالش رو ببینه". بعد از کلی همصحبتی با صاحب گالری و گالریگردی از پل سزار دیدن میکنه، این پل که از سال ۱۳۱۷ در دورهی پهلوی اول ساخته شده تا الان پابرجاست.
امید با همراهی یک لیدر محلی، کمی کوهنوردی سبک میکنه و برای دیدن زیباییهای طبیعت پیش روش حسابی آماده میشه. با رسیدن به "آبشار قطرهای آبگرمه" و بعد از اون "دره اَبسر" مسیرش رو ادامه میده تا به "آبشار گریت" در خرمآباد برسه و در شادی مردی برای "روز گُلوَنی" سهیم بشه، گُلوَنی؛ سربند باستانی زنان قوم لُر و بخشی از پوشش زیبای زنان و مردان لرستان هست.
اون در سفرش نماد خرمآباد، قلعه فلکالافلاک رو میبینه و بعد از اون از موزه میراث لرستان بازدید میکنه و به مجموعه فرهنگی و تاریخی حمام گپ میره اما به نظرش فضای جذابی نداره. امید از خانه ابوطالب قاضی که متعلق به اواخر قاجار هست دیدن میکنه و با عبور از کوهدشت، خودش رو میرسونه به تنگه شیرِز که طبیعت زیبا داره.
نظر شما