سلام نو – محمدعلی صفآرا: تکلیف موافقان و مخالفان دولت ابراهیم رئیسی روشن است. موافقان دولت سیزدهم را دولتی انقلابی و آن دولتی که باید میدانند. در این نگاه ابراهیم رئیسی عمود خیمهی عملیاتی اصولگرایان است که از محسن رضایی تا سعید جلیلی و از فرهاد رهبر تا محمد مخبر را کنار خود جمع کرده است. مخالفان هم که رئیسی رییس جمهوری ضعیف و بدون برنامه میدانند.
با این همه چه موافق و چه مخالف، اصلاحطلب، اصولگرا، اعتدالی یا هر گرایش سیاسی دیگری فرقی نمیکند، باید دانست که امروز به خاطر شرایط خاص و حاد اقتصاد، سیاست و جامعه ایران شکست و در هم کوبیده شدن دولت سید ابراهیم رئیسی هزینهای هنگفت برای کشور، مردم و تمام جناحهای سیاسی دارد.
با توجه به این مسئله به نظر میرسد بیش و پیش از هر «دیدی گفتم» و «از اول مشخص بودی» باید پندهایی خیرخواهانه به دولت داد، هر چند که احتمال به ثمر نشستن آنها کم باشد.
گرانی آرد و تکرار اشتباه بنزینی روحانی
افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸ و مهمتر از آن چگونگی افزایش آن و واکنش دولت در آن ماجرا یکی از نقاط ضعف انکار ناپذیر حسن روحانی و دولت او است. از شیوه اجرا که در دست وزیر کشور بود تا «من خود هم صبح خبر دار شدم» حسن روحانی که نمک پاشیدن بر روی زخم بود.
هواداران و منتقدان دولت وقت از نوع عملکرد دولت در گرانی بنزین انتقاد داشتند. از برنامهریزی ضعیف و بحرانساز تا عدم اقناع و اطلاع رسانی ضعیفی که هر لحظه به بحران عمق میداد.
رئیسی که آن زمان رییس قوه قضاییه و یکی از سه عضو شورای سران قوا بود بیانیهای منتشر کرد و به طور تلویحی مسئولیت کار را بر دوش دولت انداخت. او در بخشی از این بیانیه با انتقاد از شیوه عملکرد دولت گفت: : «در این مورد هم سخن گفتن با مردم و تشریح دلایل این تصمیم قبل و بعد از اجرای تصمیم ضروری مینماید؛ لذا از طریق استانداران و مسئولین مربوطه پیگیری نمایید تا دلایل این تصمیم به صورت شفاف برای مردم به ویژه اثرگذاران جامعه و نخبگان تبیین گردد و دیدگاههای نخبگان و دلسوزان مورد توجه قرار گیرد.»
حالا سه سال بعد از آن روزها ابراهیم رئیسی در ماجرای افزایش قیمت آرد کاری مشابه کار حسن روحانی را انجام داد و به مانند دولت او تا این لحظه هیچ توضیح روشن، شفاف و دقیقی برای مردم نداده است.
آرد نیز با همان استدلالی گران شد که سوخت گران شد؛ قاچاق. آرد در ایران یارانه میگیرد و ارزان است، پس قاچاق آن به کشورهای همسایه سودزا است. در نتیجه برای جلوگیری از هدر رفت آرد یارانه آن را حذف کرده و آن یارانه را در سر زنجیره تامین به گونهای به دست نیازمندان میرسانیم. استدلال شیوه گرانی بنزین هم تقریبا همین بود، البته آن جا قیمت روز بنزین هم مطرح بود.
گران شدن آرد- غیر از آرد نانواییهای سنتی- باعث افزایش چند برابری قیمت ماکارونی و نانها فانتزی میشد، دو دسته کالایی که حداقل یکی از آنها- یعنی ماکارونی- از مهمترین بخشهای سبد غذایی قشر ضعیف و کم بهرهمند است. این اتفاق در حالی رخ میدهد که همین حالا زمزمه افزایش آرد نانواییهای سنتی و واریز یارانه آن به حساب هر شهروند به گوش میرسد.
ماکارونی آخر خطِ اقتصاد مردم است. یعنی چه؟ یعنی پس از حذف کالاهایی مثل برنج از سبد غذایی مردم به سمت آخرین دسته کالاها یعنی ماکارونی و سیب زمینی میروند. حالا از این دو کالا یکی در حال بدل شدن به کالای لوکس و دیگری هم در کنار گوجه فرنگی افزایش قیمت قابل توجهی داشته است.
واکنش دولت در چنین وضعی چیست؟ سکوت، پالسها ضعیف، گنگ و بیمعنا که صدای حامیان آن را درآورده و باعث طعنه برخی- از جمله حامیان سعید جلیلی به ابراهیم رئیسی شده است. جدیترین پالس مربوط علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت بود. او ضمن بیان دلایل همیشگی حذف یارانهها- از جمله مبارزه با قاچاق و اصلاح نظام یارانه- گفت که به هیچ وجه قیمت نان برای مردم تا پایان سال تغییر نمیکند و رئیسجمهور اجازه گران شدن نان را نمیدهد. اما سخنگوی دولت در حالی این حرف را میزند که چندین منبع مختلف از فعالیت تیمهایی در وزارت اقتصاد برای برنامه ریزی برای چگونگی حذف یارانه نان خبر میدهند.
آقای رئیسی حرف تکراری نزنید؛ به مردم تکیه کنید، واقع بین باشید و به متخصصان رجوع کنید
ابراهیم رئیسی باید سه نکته را بداند. اول اینکه حرف تکراری دیگر کارگر نیست. این که نظام یارانه در ایران نیاز به اصلاح دارد و بالاتر از آن اقتصاد ایران مریض است و نیاز به جراحی دارد چیزی است که مردم آن را بهتر از مسئولین بلد هستند. تکرار این با ادبیات و لحنهای مختلف دیگر به درد بخور نیست.
نکته دوم این است که ابراهیم رئیسی به جای جریانهای خاص سیاسی و مدعیانی که احتمالا قول حمایت دادند باید به مردم تکیه کنند و با آن شفاف و صریح حرف بزند.
مسئله سوم هم ضرورت واقع بینی است. ابراهیم رئیسی باید بداند که بدون احیای برجام و بازگشت ایران به صحنه اقتصاد جهانی هیچ اقدام اقتصادی موفقی در داخل کشور صورت نخواهد گرفت.
مسئله چهارم هم این است که ابراهیم رئیسی به متخصص واقعی اقتصاد نیاز دارد. مشتی چهره سیاسی کهنهکار که در اقتصاد هیچ در دست ندارند نمیتواند اقتصاد بیمار ایران را جراحی کنند. این جراحی حساس متخصص میخواهد. ابراهیم رئیسی باید با ترمیم کابینه طبیبهای حاذق را برای این جراحی اقتصادی فرابخواند.
نظر شما