به گزارش سلام نو، وجیهه امیرخانی در همشهری آنلاین نوشت: سید مسعود اطیابی کارگردان سریال طنز جادوگر که با توجه به پخش دو قسمت از آن از شبکه نمایش خانگی محبوب مخاطبان شده و این روزها «انفرادی» را هم روی پرده اکران دارد از معدود فیلمسازانی است که بعد از بازگشایی سینماها در دوران کرونا فیلم هایی را وارد چرخه اکران کرد که گیشه را تکان داده و تحول جدی در حوزه اقتصاد سینما ایجاد کرده است.
از دینامیت که با فروش۵۸۱,۷۷۹,۶۵۷,۴۰۰ ریال و حضور چهرههایی همچون محسن کیایی، پژمان جمشیدی و احمد مهرانفر توانست طی ۹ ماه اکران ۲,۵۸۹,۲۸۲ مخاطب را به سینماها بکشاند تا انفرادی که با گذشت ۳ هفته از اکران در صدر جدول فروش ایستاده و سریال جادوگر که این روزها مخاطبان زیادی را پای قاب تلویزیون و شبکه نمایش خانگی کشانده است.
با او درباره سینمای کمدی و نیاز امروز جامعه به این جنس از سینما، جریان انتقادی که طنز را سخیف و مبتذل میداند و چند و چون تولید فیلم دینامیت، همچنین سریال جادوگر گپ و گفت صمیمانه ای انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
آقای اطیابی شما تقریبا همزمان با باز شدن سالنهای سینما در ایام کرونا و روزهای رکود سینما، دینامیت را اکران کردید. با توجه به شرایط نامطمئن فروش، به ویژه ظرفیت ۵۰ درصدی سینماها توانست مخاطب قابل توجهی را به سینما بکشاند؟ خودتان این پیشبینی را داشتید؟
تا حدودی این اطمینان به فیلم وجود داشت که بتواند گیشه را بگیرد و مورد استقبال عامه مردم قرار گیرد. کرونا به هر حال به لحاظ روحی هم آثار مخربی را در روح و روان مردم گذاشته بود و برای عبور از آن نیاز به لحظات مفرح و شادیآور احساس میشد. دینامیت این ظرفیت را داشت که مخاطب خود را مجاب کند که در شرایط پاندمی ریسک رفتن به سینما را بپذیرد. از نگاه سود و زیان هم اگر بسنجیم، سودی که از رفتن به اماکن عمومی در وضعیت کرونایی برای دیدن فیلم یا نمایش دلخواه نصیب افراد میشود به مراتب بیشتر از زیانی است که در صورت احتمال ابتلا وجود دارد. مخاطب زمانی این خطر را میپذیرد که بداند قرار است آن فیلم برای لحظاتی دردهای او را تسکین دهد و خب برای فیلمهای تلخ به نظر میرسد این ریسک بسیار کم میشود.
شما پیش از این گفته بودید که وظیفه اجتماعی خودتان میدانید که مردم را بخندانید یا برای مردم شادی بیاورید. دغدغه و علاقمندی سینمایی شما سینمای کمدی ست یا تحت تاثیر شرایط امروز مسئولیت اجتماعی احساس میکنید؟
من به عنوان فیلمساز برایم مهم است که نیاز روز مردم چیست و وظیفه انسانی خودم میدانم که آنچه از دستم برمیآید برای حال خوب مردم انجام دهم. حرفه من سینماست و این مدیوم پتانسیل بالایی برای عبور از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دارد. سینما پنجره خوبی است که مردم مشکلات خود را در آن ببینند و راهکاری برای آن پیدا کنند و حتی نقاط کور و مبهمی که در سیستم مدیریتی وجود دارد را نشان دهد.
به اعتقاد من در شرایط فعلی مردم نیاز به تزریق نشاط و شادابی و لبخند دارند. این وظیفه سینماگر است که بتواند با ابزاری که در دست دارد قدمی بردارد و مخاطبش را چه به صورت فردی و چه جمعی با روحیه شاداب تر برای رویارویی با فردای خود آماده کند. من معتقدم ۲ میلیون مخاطبی که وارد سالن سینما میشوند اگر با روحیه بهتر از سینما خارج شوند بدون شک این روحیه به کل جامعه تزریق خواهد شد و اثر خود را میگذارد.
پس شما با توجه به شرایط اجتماعی امروز به سینمای کمدی روی آوردید و ممکن است با تغییر شرایط مسیر فیلمسازی تان را تغییر دهید؟
فیلمساز هم در قالب یک انسان تحت تاثیر شرایط قرار میگیرد. از سوی دیگر هر بحرانی زمان خودش را دارد و ممکن است در صورت گذشت زمان و نادیده گرفتن آن، بحرانهای دیگری را دومینووار پیش رو داشته باشیم. همه ما امیدواریم که به سلامت از این بحرانهای اقتصادی عبور کنیم چون به هر حال مشکلات اقتصادی در سینما هم گریبانگیر ما شده است. علاوه بر اینکه هزینههای تولید به شکل محسوسی افزایش یافته جذب مخاطب سینمارو به خصوص بعد از دوران کرونا امر بسیار دشواری است.
دینامیت را قبل از تگزاس۲ شروع کردید؟ چه چیزی باعث شد ۳ سال بعد از تولید، پروانه نمایش آن صادر شود؟
سانسور و ممیزی دینامیت یکی از آزاردهندهترین سانسورهای سینمای ایران است که باید در تاریخ سینما ثبت شود. در واقع ظلمی که با سانسور به دینامیت شده ظلمی ست که عامدانه به اقشار مذهبی و مخاطبان متدین سینما شده است. این ظلم فراموش نشدنی است. فیلم های دیگری که داشتهام هم دچار ممیزی شده اند. مثلا در انفرادی سانسور بیشتر به تکنیک فیلم لطمه زده اما در دینامیت به محتوا و مضمون فیلم ضربه زدهاند که و من هرگز مسببان آن را نمیبخشم. فیلم «دینامیت» بعد از سه سال که اسیر شد و در شرایطی که کسی فکرش را نمیکرد درآمدزایی کرد. من از این افراد نمیگذرم، باید یک روز حلالیت بطلبند.
یعنی حرف و پیام فیلم گفته نشد یا دچار کج فهمی شد؟
نه. سانسوربه پیام کلی فیلم ضربه نزد. تعمدی بود که میخواستند روح انقلابی را از فیلم بگیرند!
۲۷ دقیقه از فیلم یعنی پنج سکانس از حضور یک روحانی(مهدی فقیه). من برای فیلمهای دیگر هم که دچار ممیزی شدهاند ناراحتم اما به ماجرای سانسور دینامیت مشکوکم.
دقیقا چه سکانسهایی بودهاند؟
سکانسهایی که یک روحانی در حال موعظه کردن و بیان حرفهای شنیدنی و درستی درباره امر به معروف و نهی از منکر را زدند. مهدی فقیه یک مدرس حوزه علمیه است و کاراکترهای اصلی فیلم را به راه وسط و میانه دعوت میکند. در واقع بیان اجرای اصولی دستور امر به معروف و نهی از منکر از زبان یک روحانی را حذف کردند. چرا باید طرح این مباحث از زبان یک روحانی حذف شده و دیده نشود؟ علاوه بر این سکانس پایانی فیلم هم که تتلو (مشابه تتلو) وارد میشود حذف شد.
میدانید که در روزهای گذشته ستاد امر به معروف و نهی از منکر با ادعای تخفیف و تحقیر فریضه امر به معروف و نهی از منکر در فیلم دینامیت خواستار پرداخت خسارت شده است.
دقیقا همینطور است. سکانسهایی از فیلم که میتوانست نقاط مبهم فیلم را از پنجره دین و مذهب روشن کند سانسور کردند.. در مورد اعلام جرم و درخواست پرداخت خسارت هم به نظرم مشاورانی که این متن را تنظیم کردهاند بیشتر نقض غرض کردهاند. اگرچه که امکان دریافت خسارت هم وجود دارد.
آقای اطیابی با این حجم از گلایه آیا باز هم به سراغ چنین مضامینی میروید؟
بستگی به سوژه و عوامل مختلف دارد. به هر حال ساخت فیلم سختیهای خودش را دارد و ما هم به مرور به میانسالی و پیری نزدیک میشویم. وقتی چنین مرارتهایی هم به فیلم اضافه میشود به طور حتم آدم را محافظهکار و محتاطتر میکند.
برویم سراغ انفرادی که تازگی اکران شده و همچنان در صدر جدول فروش ایستاده. از اکران راضی هستید؟
برآیند وضعیت اکران تا امروز خوب بوده است و به نظر میرسد بهتر از این هم خواهد شد. تبلیغات دهان به دهان بسیار موثر بوده است. مهم این است که خود مخاطبان تماشای فیلم در سینما را به دیگران معرفی میکنند.
آقای اطیابی به کستینگ و انتخاب بازیگر آثار اخیر شما این نقد وارد شده که به جز آقای مهرانفر که در هر سه کار (دینامینت، انفرادی و سریال جادوگر) نقش اصلی را دارد در بقیه انتخاب ها کمی با محافظهکاری پیش رفتهاید. مثلا در دینامیت نخواستهاید رضا عطاران باشد اما در انفرادی عطاران حضور دارد. با اینکه عطاران گیشه را تضمین میکند.
انتخاب بازیگر شرایط خودش را دارد. و اصلا به این شکل نیست که من با قرابت و نزدیکی با فلان بازیگر او را در همه پروژه ها دعوت کنم و در مورد بقیه روال دیگری باشد. قصه و فیلمنامه اننخابهایی را به ما تحمیل میکند. ما به هر حال کستینگ های ایدهآلی را در نظر داریم که با شروع تولید ممکن است به درصد قابل توجهی از آنها نرسیم و این بستگی به شانس ما در آن زمان مشخص دارد.
فعلا فقط کمدیها میفروشند | رضا عطاران همچنان نجات بخش گیشه است
شما در همان زمانی که فیلمنامه نوشته میشود به انتخاب بازیگر و اینکه مثلا رضا عطاران باشد یا بازیگر دیگری هم فکر میکنید؟
بله. در کارهای کمدی باید همینطور باشد. چون پیشبرد قصه به فیزیک، و توانایی و به طور کلی شیوه اجرای هر بازیگر بستگی دارد. اینکه شما تا چه اندازه خوششانس باشید که به ترکیب ایدهآل خودتان برسید به تقدیر و شانس برمیگردد. ممکن است در شرایطی تجمیع بازیگرانی که ایدهال شماست مقدور نباشد و شما مجبور به تغییر و جابجایی شوید.
برای انفرادی این اتفاق نیافتاد؟
نه برای انفرادی دقیقا به همان ترکیبی که از ابتدا نقش ها را بر اساس آن چیدهبودیم رسیدیم.
انتخاب بازیگر پیشکسوت کمدی مثل آقای مهدی هاشمی که دهه ۶۰ و ۷۰ مخاطب خود را داشت در کنار طیف جوانتری که به هر حال برای مخاطب این دهه پذیرفتهتر است ریسک نداشت؟
آقای هاشمی اصلا ریسک ندارد. به هر حال بنا بر قصه ما باید از ۳ نسل بازیگر داشتیم.از همان ابتدا هم آقای هاشمی را در نظر داشتیم که خوشبختانه میسر شد. البته ما قبل از انفرادی در تگزاس هم خاطره خوشایندی با هم داشتیم. به نظر من مهدی هاشمی از معدود بازیگران توانمند حوزه کمدی سینمای ایران است که علیرغم شرایط سنی میتواند انرژی جوانانهای در کار بگذارد. ما نه تنها نگران نبودیم که روی حضور ایشان حساب باز کردهبودیم که پیشبینی درستی هم بود.
بیشتر از این منظر بگویید که به هر حال در ترکیبی که رضا عطاران (با تضمین گیشه) حضور دارد، ممکن است آقای هاشمی آنطور که باید و شاید دیده نشود؟
این به حوزه کارگردانی برمیگردد. یکی از وظایف کارگردان تقسیم درست نقشها و موقعیتهاست. به هرحال میشد تاکید را روی رضا عطاران و احمد مهرانفر گذاشت اما اشتباه بود و من حواسم به هر سه بازیگر نقش اصلی به یک اندازه بود. به هر حال هر سه بازیگران اصلی انفرادی متوجه شیوه فیلمسازی بودند و خیلی خوب از پس موقعیتها برآمدند.
به خصوص رضا عطاران که به بازی نقش مقابل خود هم به اندازه نقش خودش اهمیت میدهد و اندازهها را کاملا رعایت میکند.من هم در جای کارگردان حواسم به این تقسیمبندی بود که بار کمدی و پیشبرد قصه هر بازیگر در هر موقعیت به اندازه قابل قبولی باشد که خب ظاهرا خیلی خوب انجام شده و مخاطب را پس نمیزند.
آقای اطیابی شما به عنوان فیلمساز کمدی درباره کاربرد کلیدواژههایی از قبیل سینمای سخیف مبتذل، هجو و... که بیشتر از سوی خود سینماگران و منتقدان در تحلیل فیلمهای کمدی استفاده میشود چه نظری دارید؟ به نظر میرسد در این نقد و نظرها نه تنها سلیقه و انتخاب مردم دیده نمیشود بلکه فروش خوب گیشه و کمکی که به چرخه اقتصادی سینما میکند هم در نظر گرفته نمیشود.
به نظر من شیوه اطلاعرسانی شما و ما باید در این مسیر باشد که مخاطب را متوجه این نکته کنیم که این طیف از منتقدان فضای مجازی و حملهکنندگان به سینمای کمدی در واقع قلمبه دستان مزدوری هستند که نشاط و شادی مردم را نشانه گرفتند. حمله به سینمای کمدی یعنی حمله به خنده و نشاط و امید مردم یعنی هجو توان تولید مردم. به طور کلی نقش بسیاری از افراد در فروش این ممکلت از نفس انداختن و گرفتن توان ادامه دادن مردم است.
عدهای دوست ندارند مردم در این سرزمین احساس آرامش و آسایش کنند و برای رسیدن به مقصود از هیچ چیز دریغ نمیکنند. مگر این گرانیها از سوی دشمن نیست. حمله به سینمای کمدی یک نقشه و توطئه است. وقتی در نگارش متنهای باصطلاح منتقدانه از سخیفترین واژه ها استفاده میشود میتوان فهمید که چه اهدافی را دنبال میکنند. من هیچوقت در این متون ندیدم از واژهها و عبارات دقیق و مودبانه استفاده شود.
در حقیقت اینها همه متنهای مبتذلی ست که به اسم نقد منتشر و با کلمات و کلیدواژههایی تکراری میخواهد به این سینما حمله کند. چرا؟ چون این سینما کارایی دارد این سینما موثر است. این سینما نشاط تزریق میکند وقتی جامعه با نشاط باشد تولید افزایش پیدا میکند. روابط خانوادگی مستحکم میشود.
یعنی شما این برخورد را به دلیل ناآگاهی میدانید یا صرفا غرضورزی؟
فقط و فقط غرضورزی است. من به همه منتقدان صاحب دانشی که قلم دارند و نقد علمی مینویسند احترام میگذارم و با اینکه در مخالفت با فیلم من مینویسند اما هم من میپذیرم هم مردم. درباره همین فیلم انفرادی بعد از پخش سانس دوم فیلم، متن انتقادی با کلکسیونی از واژههای سخیف و زننده منتشر شد. چطور میشود که با این سرعت بعد از نمایش بدون صرف وقت درباره فیلم چنین انتقادهایی را وارد کرد و به همه فیلم و بازیگران حمله کرد.
جالب اینجاست که حتی قصه را هم به اشتباه نوشته بود و مشخص بود که اصلا فیلم را ندیده است. چطور میشود بدون تماشای فیلم چند صفحه در مزمت آن بنویسی و به هر رسانهای با یک تیتر بدهی تا منتشر شود.
به هر حال مردم همانطور که در انتخاب فیلم هوشمندانه عمل میکنند در تاثیرپذیری از این دست انتقادها هم با هوش هستند.
بله مردم کاملا هوشمندانه برخورد میکنند. همین که از کلمات تکراری استفاده میشود یعنی ابتذال. تکرار بعنی ابتذال. یعنی هیچ چیز بیشتری برای عرضه نداری که همان حرف را مرتب تکرار میکنی.
صحبت از تکرار و ابتذال شد. یکی از نقدهای وارد شده تم تکراری آثار کمدی از جمله فیلمهای شماست. اگر چه بعد از تماشا میبینیم که هر کدام قصه متفاوت و مربوط به خودش را دارد؟
نه هیچ کدام از فیلم های من قصه تکرار نشده است. خروس جنگی قصه متفاوتی با تگزاس ها دارد. دینامیت که اساسا متفاوت است. انفرادی هم کاملا مجزاست و ساختار متفاوتی دارند. بخارست هم که در راه است و هیچ شباهتی به بقیه فیلم ها ندارد.
علاقهای هم به تکرار ندارید؟
چرا اگر امکان آن باشد دوست دارم. مثلا همچنان دوست دارم «اخلاقتو خوب کن» را یک بار دیگر بسازم.
و احتمالا نقطه ضعفهای آن را برطرف خواهید کرد؟
حتما هرچند مخاطب وقتی کاری را دوست داشته باشد از نقاط ضعف آن هم می گذرد.
شما به دنبال دینامیت و انفرادی و مخاطبی که به سینما کشاند به سراغ جادوگر رفتید؟ به هر حال کار در شبکه نمایش خانگی روی لبه تبغ است. بسیاری از سریال ها با وجود ستاره و درام خوب اما مخاطب نمی گیرد؟
بله تا اینجا که بازتاب هاب خوب و راضیکنندهای از سوی مردم داشتیم. از قسمتهای بعد قصه جذابتر هم میشود و اتفاقات ملموستری را خواهیم دید. و البته نقدی هم به مردم داریم. نقدی محترمانه و شیرین که رنگ و بوی حمله ندارد و بیشتر از سر دوست داشتن است. در جادوگر وجه سرگرم کنندگی و کمدی آن بیشتر است نسبت به دینامیت و انفرادی. به هر حال در یکی دو قسمت اول شخصیت ها معرفی و تا حدودی قصه سرو شکل خودش را پیدا کند و به مرور در قسمت های بعد که پیش میرویم وقایع کمدی و لحظات خندهآوری اتفاق میافتد که حتما مخاطب آن را درگیر میکند.
در فضاسازی جادوگر و لوکیشنها جنوب کشور را انتخاب کردید. جاذبههای تصویری آن منطقه مدنظرتان بود؟
من سعی کردم به لحاظ رنگ و لعاب با توجه به فضای جنوب کشور تصاویر جذابی را ارایه دهم در عین حال که نمیخواستم قصه را مقهور فضاسازی آن منطقه کنم و در نشان دادن تصاویر زیادهروی نکنم.
شما به عنوان فیلمساز با تجربه در حوزه طنز تولید فیلم سینمایی در ژانر کمدی برایتان راحت تر است یا سریال؟
قطعا کار سینمایی راحتتر است. من البته تجربه چندانی در سریال سازی ندارم اما به صراحت می گویم که تولید و ساخت فیلم سینمایی به مراتب راحت تر از سریال و مجموعه است. من واقعا خسته نباشید میگویم به همکارانی که در تولید سریال فعالیت می کنند چون کار بسیار سخت تری است. به هر حال فیلم سینمایی راحت تر و قابل کنترل تر است نسبت به سریال.
البته سریال و مجموعه ها به لحاظ کمی مخاطبان فراگیرتری دارد.
بله. هرچند اثرگذاری سینما بیشتر است. به هرحال این موضوع به کار پژوهشی نیاز دارد اما من بر این باورم که اثری که سینما بر ذهن و جان مخاطب دارد به مراتب بیشتر از مدیاهای دیگر از جمله تلویزیون و نمایش خانگی است.
یعنی به جادوی پرده نقرهای و تماشای یک فیلم در سالن تاریک روی پرده عریض و طویل سینما اشاره دارید؟
بله و خب واقعا این موضع نیازمند تحقیق و پژوهش دقیق و علمی است.
چه نگاهی به کاهش مخاطبان تلویزیون دارید؟ فکر میکردید که این امکان وجود داشت که طرح سریال جادوگر را به تلویزیون ارایه میدادید.
به هر حال تلویزیون مدیومی است که متاسفانه برخی مدیران قدر و ارزش آن را نمیدانند. نظارت و ممیزیها در تلویزیون بسیار پیچیده و لایه لایه شده و این اشتباه مهلکی است. مدیران شبکهها گویی هیچ اختیاری در تولید برنامه ها ندارند.
حتی مجموعه های تلویزیونی در بازپخش هم دچار ممیزی می شوند.
بله و علاوه بر این مدل ممیزی، نظارت هنگام تولید بسیار آزاردهنده است.هیچ مدیری اختیار و قدرت تصمیمگیری در شبکه تحت مدیریت خود را ندارد. به اعتقاد من تلویزیون در آینده دچار بحرانهای پیچیدهتری خواهد شد. یکی از مهمترین راهکارها عدم تمرکز در مدیریت و نظارت بر تولیدات است. این نظارت باید به دایره تصمیم گیری مدیر هر شبکه سپرده شود.
به نظر می رسد بسیاری از مجموعه های طنز تلویزیونی از جمله آثار رضا عطاران اگر قرار بود در شرایط فعلی ساخته شود تلویزیون اجازه تولید آن را نمیداد.
همینطور است و بیشتر از ممیزی، نظارت هنگام تولید است که تولید را از نفس می اندازد و برای سازندگان آزاردهنده است. درتولید آثار نمایشی به قدری نظارت وجود دارد که اصلا امکان همکاری را فراهم نمیکند.
نظر شما