سلام نو – محمدعلی صفآرا: از رییس جمهور تا معاونان و وزاری او و از روزنامه کیهان تا خبرگزاریهای مختلف، این روزها همه از ضرورت فرصت شناسی ایران سخن میگویند؛ فرصت شناسی در بهرهبرداری از جام جهانی قطر.
این حرف چندان عجیب نیست. جام جهانی یک فرصت بینظیر برای تقویت برند یک کشور در حوزههای مختلف است و این چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد. جام جهانی نه تنها میتواند صنعت گردشگری یک کشور را متحول کند بلکه میتواند برندِ آن کشور را در جنبههای مختلف تقویت نماید. به جز این جام جهانی میتواند جایگاه سیاسی، اقتصادی و رسانهای یک کشور را به طور کامل دستخوش تغییر و تحول کند.
به جز این هر جام جهانی فرصتی برای کشورهای همسایه کشور میزبان است، به خصوص اگر کشور میزبان کشوری مثل قطر باشد که به دلیل مساحت کم به طور طبیعی مشکلاتی در پذیریش حجم زیادی از گردشگران در یک بازه زمان کوتاه را دارد. چنین میزبانی میتواند حداقل صنعت گردشگری کشوری مثل ایران را در کوتاه مدت دستخوش تحول کند و درآمد ارزی خوبی را به ارمغان بیاورد. اما این حرف تا چه حد عملی است؟
حرفها و نقشهها؛ ایران در انتظار میزبانی از گردشگران حاضر در قطر
چهرههای مختلفی در دولت سخن از آمادگی ایران برای میزبانی از گردشگران جام جهانی به میان آوردند. ابراهیم رئیسی، رییس جمهور ایران در گفتوگویی تلفنی با امیر قطر خطاب به وی گفته بود: جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد در جهت برگزاری هرچه بهتر و باشکوهتر بازیهای جام جهانی، در جزیره کیش و سایر جزایر نزدیک به قطر هرگونه مساعدت و کمک مورد نیاز را ارائه کند و اطمینان داریم با برنامهریزیهایی که انجام شده، جهانیان شاهد بازیهای خاطرهانگیزی خواهند بود.
مثلا محمد مخبر، معاون اول رییسجمهور با تأکید بر تدوین برنامه جامع همکاریهای ایران و قطر، اعلام کرد که ایران خود را برای ورود گردشگران خارجی و تماشاچیان جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ قطر آماده میکند.
در پی همین سخنان و توافق رییس جمهوری با امیر قطر، سخنگوی دولت عنوان کرد که رییسی به معاون اول خود دستور داده تا کارگروه ویژهای برای هم افزایی و هماهنگی بیشتر دستگاههای دولتی به منظور استفاده بیشتر از ظرفیتهای گردشگری و اقتصادی برگزاری جام جهانی فوتبال در قطر تشکیل شود.
میزبانی از گردشگران جام جهانی؛ خیال خوش یا طرحی عملیاتی؟
سخنان مشابه رییسی و مخبر را دیگر مقامات دولت مثل سخنگوی وزارت خارجه هم بارها تکرار کردند. اما آیا این حرفها برای جذب گردشگر کافی است؟ پاسخ روشن است! خیر.
اجازه بدهید فرض کنیم که برای نخستین بار تمام این حرفها جامع عمل میپوشد و تمام مقدمات برای میزبانی از گردشگران جام جهانی حاضر میشود. اگر چنین شود و ایران تمام کارهای اداری داخلی را انجام دهد آن وقت این پرسش مهم پیش میآید که آیا گردشگر ایران را به عنوان مقصد گردشگری انتخاب میکند؟
قطر با چهار کشور ایران، امارات متحده عربی، بحرین و عربستان همسایه است و از این میان با عربستان مرز زمینی دارد. پس ایران برای برنده شدن در بازی گردشگری جام جهانی سه رقیب دیگر دارد. اگر معادلات سیاسی ایران با دنیا و قطر را نادیده بگیریم و درگیر مسائلی مثل مرز زمینی عربستان و قطر هم نباشیم آن وقت میرسیم به مزیت این همسایگان بر یکدیگر.
امارات متحده عربی با پرچمداری دوبی یکی از شناخته شدهترین مقاصد گردشگری دنیا به خصوص برای ثروتمندان است. عربستان مدتی است که کمپینهای گستردهای را در زمینه گردشگری خود آغاز کرده است. در این زمینه شاید و تنها شاید ایران مزیت اندکی نسبت به بحرین داشته باشد.
در گام دوم تمام این کشورها از نظر زیر ساختهای گردشگری بر ایران برتری دارند. از حمل و نقل بینالملل تا حمل و نقل درون شهری و از امکانات هتلینگ تا امکانات مختلف جاذبههای گردشگری بحرین، عربستان و امارات بارها و بارها از ایران جلو هستند.
تنها مزیت جدی ایران بر هر کشور دیگری ارزانی قابل توجه آن است که به لطف تورم و کاهش ارزش پول ملی رخ داده است. اما این ارزانی تا حدی جذاب است و گردشگران حاضر نیستند کیفیت را از یک حدی بیشتر قربانی ارزانی کنند.
با توجه به این سه مسئله باید گفت که بخش قابل توجهی از گردشگران دبی و دیگر جزایر امارات را به خاطر کیش و قشم در ایران رها نمیکنند و راهی هم وجود ندارد که این فاصله زیاد استانداردها یک یا دو ماهه جبران شود.
نظر شما