سلام نو – محمدعلی صفآرا: روز چهارشنبه محمد بنعبدالرحمن آلثانی، وزیر امور خارجه قطر، به تهران سفر کرد با حسین امیرعبداللهیان، همتای ایرانی خود و علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدار و گفتوگو کرد. وزیر امور خارجه قطر در حالی چهارشنبه به تهران سفر کرد که مذاکرات دوحه برای احیای برجام چندی پیش شکست خورد و هیچ گام رو به جلویی در آن برداشته نشد.
در حالی که به نظر میرسد پس از دوحه و مواضع ایران، آمریکا و اروپا احیای برجام از همیشه سختتر است قطریها همچنان دنبال پیگیری میانجیگری برای خروج مذاکرات برجام از بنبست فعلی هستند. برخی منابع خبری نزدیک به اصولگرایان رادیکال میگویند که وزیر امور خارجه قطر در این سفر از بدقولی آمریکا و خلف وعده این کشور نیز عذرخواهی کرده است.
در چنین شرایطی بسیاری این سوال را میپرسند که چرا قطر- این بازیگر بیسروصدا و به نسبت کمتحرک خاورمیانه- این چنین برای احیای برجام تلاش میکند؟ دوحهی بیحاشیه چرا برای آشتی ایران و آمریکا به آب و آتش میزند؟
اولین، فوریترین و مهمترین دلیل این تحرک را باید در جام جهانی قطر جستوجو کرد. قطریها برای میزبانی جام جهانی به آب و آتش زدند و لابی و هزینه کردند تا با به لطف آن برند گردشگری، سیاسی و اقتصادی قطر را ارتقا دهند. از یک طرف هزینههای زیادی برای لجستیک و پشتیبانی جام جهانی و از طرف دیگر سرمایهگذاری عظیمی روی فوتبال قطر شده است.
قطر انتظار دارد تا در این تابستان نتیجه چند سال تلاش سیاسی، اقتصادی، بازاریابی و ورزشی خود را برداشت کند و دست آوردهای ملموس و روشنی داشته باشد. تمام اینها در شرایطی شدنی است که کمترین تنش در منطقه، به خصوص بین ایران و آمریکا وجود داشته باشد. اقتصاد و گردشگری هر دو صنایعی ترسو هستند و با کوچکترین خطری چند گام به عقب میگذارند. قطر میخواهد امکان تنش و ترس را به حداقل برساند.
این مسئله وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم حجم تبادل مالی تهران و دوحه در بهترین حالت خود ۱۵۰ میلیون دلار در سال است که برای اقتصاد قطر بیشتر یک شوخی است. پس تلاشهای قطر به خاطر عمق روابط سیاسی یا اقتصادی با تهران نیست و تنها معطوف به منافع خودش است.
از منظر سیاسی هم قطر منافعی در تقویت ایران دارد. قطر با عربستان آشتی کرده، اما اختلاف نظر خود را با این کشور دارد و رقابتهای منطقهای و عربی سر جای خودش است. در چنین شرایطی تقویت ایران- که مشکلاتی جدی با عربستان دارد- کفه ترازو را اندکی به نفع قطر تقویت میکند.
اما آیا نقش آفرینی قطر در بحران فعلی به معنای کمرنگ شدن نقش عمان است؟ بعید به نظر میرسد. اعتماد بین ایران و عمان مثال زدنی است و روابط دو کشور بسیار کمنظیر است. از طرف دیگر قطر در حال حاضر صرفا یک قاصد و میزبان است، در حالی که عمان بارها پا را فراتر از این گذاشته و نقش تسهیل کننده مذاکرات بین ایران و آمریکا را به عهده گرفته است.
مسئله دیگر وزن سیاسی قطر است که به آن اجازه نمیدهد به تنهایی به عنوان یک میانجی وارد مذاکرات شود. پرونده فعالیتهای هستهای ایران و احیای برجام بسیار سنگینتر از قطر است. قطر متحد نزدیک آمریکا در خلیج فارس و از کشورهای عربی نزدیک به ایران است، اما اینها به تنهایی باعث نمیشود که توان حل مشکلات بین ایران و آمریکا را داشته باشد.
نظر شما