فرهنگ و هنر: شهادت ، اسم مصدر و به معنای اطلاع و آگاهی بر یک چیزی به طور واضح و روشن است که مصدرش «مشاهده» می باشد. جمع آن «شُهوُد» و «اَشهاد» است. سپس لفظ شهادت در ادای شهادت استعمال شده و به مرور زمان در تحمل شهادت و الآن در ادا و تحمل، هر دو استعمال می شود و مانند لفظ مشترک بین تحمل و ادا گردیده است.
شهادت در لغت به معنای خبر یقینی و یا گفتار و کلامی است که از روی علم و یقین صادر شود که آن علم نیز از راه مشاهده و دیدن با چشم یا بصیرت حاصل گردد. اما در اصطلاح شرعی به خبر دادن قطعی و یقینی از سوی غیر حاکم بر حق قطعی شخص دیگر اطلاق می شود.
شرط قبولی شهادت و مستند آن
همان گونه که در معنای لغوی و اصطلاحی شهادت، علم و یقین داشتن به مفاد خبر شرط شده است، در قرآن کریم نیز از پیروی کردن از غیر علم نهی شده است.
در همین راستا از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) درباره شهادت سۆال شد، آن حضرت فرمود:آیا خورشید را می بینی و به وجودش یقین داری؟ اگر این گونه یقین داشتی شهادت بده و گرنه شهادت نده.
بنابراین فقها می گویند:«شهادت، زمانی معتبر است که شاهد، علم حسی به موضوع شهادت یا «مَشهوُدٌ بِه» داشته باشد. اگر «مشهود به» از قبیل افعال باشد باید این علم از راه مشاهده و دیدن با چشم حاصل شده باشد و اگر از مقوله گفتار باشد اگر گوینده معلوم باشد باید از راه شنیدن و اگر گوینده مجهول باشد باید با دیدن گوینده و شنیدن کلامش حاصل شود.
در ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی نیز آمده است:«شهادت باید از روی قطع و یقین به نحوی که مستند به امور حسی و از طریق متعارف باشد، اداء شود.
آیا مستند شهادت می تواند شنیدن از دیگران باشد؟ مشهور از فقها به طور مطلق گفته اند مستند شهادت نمی تواند شنیدن از دیگران باشد، بلکه شخص خودش باید واقعه را ببیند یا بشنود. اما برخی می گویند، در جایی که مستند شهادت اخبار جماعتی باشد که به حد تواتر برسد و برای شنونده علم حاصل شود می تواند با اعتماد و تکیه بر اخبار آنان شهادت بدهد.
شرایط شاهد
مطابق ماده ۱۳۱۳ قانون مدنی بلوغ، عقل، عدالت، ایمان و طهارت از شرایط شاهد است و اظهارات مجنون و افرادی که به سن بلوغ یعنی ۱۵ سال تمام نرسیده اند، قابل اعتماد نیست. در تمام تاسیسات حقوقی، وجود قصد انشا، اختیار و اهلیت ضروری است و در صورت مفقود بودن هر یک از این شرایط، تاسیس حقوقی مورد نظر بلا اثر خواهد بود.
اگر شهادت در شرایط اکراهی انجام شده باشد، معتبر نیست، در حقیقت اگر قصد انشا، اختیار و اهلیت وجود نداشته باشد، شهادت نیز مانند سایر تاسیسات حقوقی به عنوان یکی از ادله مثبته دعوی قابل قبول نخواهد بود؛ در چنین شرایطی شهادت صورت گرفته ممکن است برای قاضی ایجاد علم کند اما به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی موثر نخواهد بود.
جرم شهادت دروغ
عنصر مادی جرم شهادت دروغ
ادای شهادت کذب در دادگاه و نزد مقامات رسمی است. این جرم از جرایم مطلق محسوب می شود.
عنصر معنوی
سوء نیت عام به معنی قصد انجام عمل مجرمانه؛ این جرم از جرایم عمدی است و از این رو نمی توان کسی را که سهواً و به اشتباه مبادرت به بیان اکاذیب در قالب شهادت کرده است، مشمول مقررات ماده ۶۵۰ دانست دانست. سوء نیت خاص از اجزای تشکیل دهنده این بزه محسوب نمی شود.
جرم شهادت کذب
جرم شهادت کذب در صورتی مستوجب مجازات است که ادای شهادت در دادگاه و نزد مقامات رسمی صورت گرفته باشد.
این جرم از جمله جرائم مطلق و عمدی است. بنابراین نمی توان کسی را که سهواً و به اشتباه مبادرت به بیان کذبیات آن هم در قالب شهادت کرده است، مشمول این ماده بدانیم.
در صورتی که شهادت کذب در دادگاه صالح به موجب حکم قطعی به اثبات برسد در این صورت چنین موضوعی" شهادت دروغ " موجب بطلان حکم است و هر حکمی که بر این اساس صادر شود بلااثر می شود و این در حالی است که در امور کیفری یکی از جهات درخواست تجدید نظر دروغ بودن شهادت شهود است.
مطابق ماده ۶۵۰ قانون مجازات اسلامی مجازات شهادت دروغ سه ماه تا دو سال حبس و یا یک میلیون و پانصد هزار تا دوازده میلیون جزای نقدی است.
همچنین ماده ۲۰۱ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مقرر داشته:در مواردی که دادگاه از شهود مطلعین درخواست ادای شهادت و یا اطلاع کند و بعد معلوم شود که خلاف واقع شهادت داده اند اعم از این که به نفع یا ضرر یکی از طرفین دعوا باشد علاوه بر مجازات شهادت دروغ چنانچه شهادت خلاف واقع آنان موجب وارد آمدن خسارتی شده باشد به تأدیه آن نیز محکوم خواهند شد.
شهادت دروغ موجب بطلان حکم است و هر حکمی که بر این اساس صادر شود بلااثر است اگر محکوم به موجود باشد مسترد شود و اگر ممکن نباشد باید شهودی که شهادت کذب داده اند غرامت ( خسارت ) را بپردازند.
بطور کلی می توان مجازات شهادت به دروغ را به دو قسم تقسیم نمود:
۱. مجازات های عمومی که اگر ثابت شود شخصی به دروغ شهادت داده است، به دستور حاکم شرع او را در شهر و محله اش می گردانند و اعلام می کنند که این فرد به دروغ شهادت داده و شهادت او دیگر قبول نمی شود و به حاکم شرع اجازه داده تا به مقداری که لازم می بینید، او را تعزیر نماید.
۲. مجازات اختصاصی که بستگی به مورد شهادت دارد و اگر شهادت کذب او معتمداً باعث خسارت شده است، باید خسارت جبران گردد یعنی اگر خسارت مالی باشد؛ باید ارزش خسارت وارده را بپردازد.
و اگر خسارت جانی و بدنی باشد؛ باید قصاص شود یا دیه بپردازد. مثلاً اگر در اثر شهادت او کسی را اعدام کرده اند؛ بازماندگان می توانند درخواست قصاص یا دیه نمایند.
حکم قبول شهادت شاهد دروغگو بعد از توبه
هرگاه شاهدی که به دروغ شهادت داده، توبه کند و مدتی از توبه او بگذرد و صداقت او در توبه و عدالتش معلوم گردد، شهادتش پس از آن پذیرفته می شود.
حکم معلوم شدن شهادت دروغ بعد از صدور حکم
چنانچه برای حاکم بعد از صدور حکم معلوم شود که شهود به دروغ شهادت داده اند، حکم نقض می شود. در این صورت، اگر متعلق شهادت مال باشد، به صاحبش بازگردانده می شود و با عدم امکان آن، گواهان، ضامن آن مال اند، و اگر متعلق شهادت قتل باشد، بر شهود قصاص ثابت می گردد.
وجوب تعزیر شاهد دروغگو
بر حاکم شرع، تعزیر و مجازات شاهدی که به دروغ شهادت داده واجب است. همچنین واجب است او را در شهر بگرداند، تا مردم او را بشناسند و به گفتار او اعتماد نکنند و شهادتش را نپذیرند.
از گناهانی که بکبیره بودنش تصریح شده شهادت دادن بچیزی است که دروغ و خلاف واقع است چنانچه در صحیحۀ حضرت عبد العظیم از حضرت جواد (ع) و روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا (ع) و روایت اعمش از حضرت صادق (ع) بکبیره بودنش تصریح شده و در بحث دروغ ذکر شده که دروغ فی الجمله گناه کبیره است و از موارد قطعی کبیره بودن دروغ، شهادت کذب است.
در صحیحۀ حضرت عبد العظیم امام (ع) برای کبیره بودن شهادت دروغ بآیۀ ٧٢ از سورۀ فرقان استشهاد میکند که می فرماید:
«وَ اَلَّذِینَ لاٰ یَشْهَدُونَ اَلزُّورَ» و بندگان برگزیدۀ خدا شهادت دروغ نمی دهند و زور بمعنی تمویه و باطل را بصورت حق جلوه دادن است چنانچه تزویر بمعنی وانمود کردن باطل بشکل حق است. در جای دیگر-می فرماید «از پلیدی که پرستش بتها است دوری کنید و از گفتار دروغ (زور) بپرهیزید» .
رسول خدا (ص) می فرماید گواهی به دروغ همپایۀ شرک است یعنی مساوی با بت پرستی است و این جمله را سه مرتبه روی منبر تکرار فرمود آنگاه آیۀ شریفه ای که ترجمه اش گذشت تذکر فرمود.
در مستدرک است که حضرت باقر (ع) می فرماید خداوند در قرآن مجید گواهی دروغ را با شرک مساوی قرار داده است.
روایات منافاتی ندارد:و این روایاتی که قول زور را گواهی دروغ دانسته با روایاتی که در باب غناء و کذب ذکر شد که قول زور را بغناء و کذب تفسیر نموده منافاتی ندارد زیرا ظاهرا برای بیان تطبیق و ذکر مصداق است باین بیان که ظاهر از معنی قول زور، قول باطل و گفتار نادرست است و دارای اقسامی است که بعضی گناه کبیره و برخی صغیره و پاره ای مکروه است و تعیین و تفصیل آنها باید بنص امام (ع) معلوم شود و باین روایات واضح می شود که غناء و دروغ و گواهی ناحق از قسم اول قول زور و گناه کبیره است.
و بالجمله پس از تصریح بکبیره بودن گناه گواهی دروغ در روایات مزبوره شکی در کبیره بودنش نیست و برای توضیح بیشتر و بیان آثار وخیم و عقاب آن چند روایت ذکر می شود.
وعدۀ آتش بر گواهی دروغ
:١ -حضرت باقر (ع) می فرماید:هیچ مردی نیست که بدروغ بر مرد مسلمانی گواهی دهد برای مالی که از او گرفته شود مگر اینکه خدای تعالی همانجا در عوض این گواهی آتش جهنم را برای او می نویسد .
٢ -حضرت صادق (ع) می فرماید گواهی دهندۀ بدروغ از جای خود حرکت نمیکند مگر اینکه برایش آتش دوزخ واجب می شود .
٣ -رسول خدا (ص) فرمود سخن گواهی دهندۀ بدروغ نزد حاکم تمام نمی شود مگر اینکه جایش در جهنم مهیا و ساخته می شود و همچنین کسی که کتمان شهادت کند یعنی گواهی خود را پنهان کند .
۴ -و نیز فرمود کسی که بر ضرر یکی از مردمان گواهی دروغ بدهد در پائین ترین درکات آتش جهنم بزبانش آویزان و با منافقین محشور است و کسی که حق مسلمانی را نگهداشته و باو نپردازد خداوند برکت را از روزیش برمیدارد مگر آنکه توبه کند ١ .
۵ -کسی که گواهی خود را پنهان کند یا برای اینکه خون مسلمانی ریخته شود یا مالش کم شود گواهی دهد روز قیامت تاریکیش بینهایت است و در صورتش خراشی است و مردم او را بنام و نسبش میشناسند .
۶ -رسول خدا (ص) می فرماید آیا شما را از بزرگترین گناهان کبیره بیاگاهانم؟ گفتیم آری-فرمود شریک قرار دادن برای خدا و بپدر و مادر جفا کردن، و آن حضرت تکیه کرده بود پس نشست و فرمود آگاه باشید گواهی دروغ از بزرگترین کبائر است و این جمله را تکرار می فرمود-یعنی برای فهماندن بزرگی این گناه مکرر می فرمود «و قول الزور» یعنی گفتار نادرست به مقداری که گفتیم، کاش آن حضرت اکتفاء می فرمود و دیگر تکرار نمی کرد.
و سر اینکه در این روایت رسول خدا (ص) گواهی ناحق را اکبر کبائر دانسته آنست که گواهی دهنده بناحق چند گناه کبیره مرتکب شده یکی کذب دیگر بهتان دیگر ظلم درباره مظلومی که بضرر او گواهی داده و بدین وسیله مال یا عرض یا جان او را در خطر انداخته و نیز ظلم کرده دربارۀ ظالمی که بنفع او گواهی داده زیرا آن بدبخت را آلوده بتجاوز در مال یا عرض یا جان مظلوم نموده است و نیز حرام خدا را حلال کرده زیرا تصرف و تجاوز بمال یا عرض یا جان دیگری بناحق حرام کرده خدا است و این گواهی دهنده آن را حلال نموده است.
گواهی باید از روی علم باشد
در شهادت دروغ و کبیره بودنش فرقی نیست که گواهی دهنده بداند که بدروغ شهادت می دهد یا نداند یعنی چیزیی را که درستی و نادرستیش را نمی داند بر آن گواهی دهد و انشاء اللّه در بحث کتمان شهادت مفصلا ذکر می گردد که شخص تا چیزیی را یقین نکند نمی تواند بر آن گواهی بدهد.
حضرت صادق (ع) می فرماید به چیزی گواهی مده مگر اینکه یقین کنی و آن را مانند کف دستت بشناسی.
و رسول اکرم (ص) هم در پاسخ کسی که از چگونگی گواهی دادن پرسید فرمود آیا آفتاب را می بینی؟ عرض کرد بلی فرمود هر چیزی که مانند آفتاب بر تو روشن و مسلم باشد بر آن گواهی بده و اگر چنین نباشد گواهی را ترک کن .
و حضرت باقر (ع) می فرماید کسی که بر چیزی گواهی گرفته شد باید آنچه را دانسته گواهی دهد و از خدا بترسد که برخلاف دانشش گواهی دهد که از شهادت زور گواهی دادن شخص است آنچه را نمی داند یا انکار آنچه را که می داند و به درستی که خداوند می فرماید از قول زور بپرهیزید درحالیکه خالص باشید برای خدا و شریکی برایش قرار ندهید پس خداوند شهادت زور را همدوش شرک قرار داده است .
شاهد دروغ باید رسوا شود
اگر از غیر راه اقرار و بینه (شهادت دو مرد عادل) ثابت شود که گواهی دهنده شاهد زور بوده یعنی حاکم شرع یقین کند که گواهی دهنده تزویر کرده است حکمی را که برطبق شهادتش کرده باطل است و آنچه زیان بر کسی که بر ضررش گواهی داده شده وارد آمده باید شاهد زور غرامت بدهد و حاکم شرع او را تعزیر و تأدیب می کند یعنی هر مقداری که صلاح بداند تازیانه اش می زند و در شهر و اطراف آگهی می کند که این شخص شاهد زور است تا کسی بگواهیش مغرور نشود و فریب نخورده بشهادتش در هیچ موردی اعتناء نکند.
این تأدیب و اشتهار سبب می شود که کسی از ترس رسوائی گواهی بدروغ ندهد تا نظام اجتماع گسیخته نشود.
و فرقی در لزوم تعزیر و اشتهار نیست بین اینکه پیش از حکم کردن، دروغ شاهد آشکار شود یا پس از آن.
هرگز گواهیش پذیرفته نیست
حضرت صادق (ع) می فرماید باید گواهی دهندگان به دروغ را تازیانه بزنند به مقداری که امام صلاح بداند و باید او را در اطراف شهر گردانده بمردم نشان دهند تا او را بشناسند و دیگر بشهادت او اعتناء نکنند آنگاه این آیه شریفه را تلاوت فرمود که می فرماید «هیچوقت گواهی ایشان را نپذیرید و ایشان فاسقانند مگر آنهائی که توبه کنند» که پس از توبه گواهیشان قابل پذیرفتن است.
سماعه از آن حضرت پرسید بچه چیز توبه شاهد زور شناخته می شود؟ فرمود باینکه در حضور مردم در همان مکانی که تازیانه خورده اقرار کند که بدروغ شهادت دادم اینک از کردۀ خود پشیمانم و از پروردگارش پوزش بطلبد آنگاه معلوم می شود که راستی توبه کرده است .
غرامت را باید بپردازد
اگر بواسطۀ گواهی دروغ ضرری بمال یا آبرو یا جان مسلمانی که بر ضررش گواهی داده شده رسیده باید از شاهد زور مطالبۀ غرامت و قصاص شود.
حضرت صادق (ع) می فرماید اگر مالی که بسبب گواهی دروغ از دست صاحبش بیرون رفته موجود باشد باید بصاحبش برگردانده شود و اگر از بین رفته گواهی دهنده ضامن است مثل یا قیمتش را بپردازد.
برای مزید اطلاع بکتب فقهی مراجعه شود.
قسم خوردن بر دو نوع است.
۱.قسم برای انجام یا ترک کاری در آینده:مانند این که شخصی قسم می خورد که روزه بگیرد، یا دود استعمال نکند. در این فرض چنانچه عمداً مخالفت کند، باید کفاره دهد؛ یعنی یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند، یا آنان را بپوشاند، و اگر اینها را نتواند باید سه روز پشت سر هم، روزه بگیرد.
۲. قسم برای اثبات یا نفی چیزی:کسی که برای اثبات یا نفی چیزی قسم می خورد، اگر حرف او راست باشد، قسم خوردن او مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ بوده ولی کفاره دنیوی ندارد. اما دارای عذاب اخروی بسیار سختی است، چنان که خداوند متعال می فرماید:«کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود (به نام مقدس او) را به بهای ناچیزی می فروشند، آنها بهره ای در آخرت نخواهند داشت و خداوند با آنها سخن نمی گوید و به آنان در قیامت نگاه نمی کند و آنها را (از گناه) پاک نمی سازد و عذاب دردناکی برای آنها است».
البته کراهت قسم به اسم خدا از آیه «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ» استفاده می شود و موردش مطلق قسم خوردن به نام خدا، حتی در جا هایی که خود شرع مقدس اجازه داده اند نیست، بلکه معنایش این است که برای هر کار جزئی و کلی یا نیک و بدی به خدا قسم نخورید. به عبارت روشن تر، این که نام خدا را بازیچه امور دنیوی خود قرار ندهید و برای هر چیز بی ارزش و روزمره خود، نام خدا را بی جهت تکرار نکنید و سوگند به خدا را وسیله مبتذل و عادی در هر حق و باطل قرار ندهید.
قسم دروغ خوردن در صورت دوم، گاهی در دادگاه نزد حاکم است، گاهی در خارج از دادگاه در مکالمات و تعاملات روزمره خود با دیگران است. اگر کسی در تعاملات روزمره خود با دیگران قسم دروغ بخورد فقط مرتکب حرام شده و گنه کار می باشد حکم و عذابش بیان شده است. اما اگر در این فرض، در دادگاه نزد حاکم قسم دروغ بخورد علاوه بر حرمت و عذاب اخروی که بیان شده دارای اثرات و تبعات حقوقی و قانونی خاص می باشد که اینک با استناد به مواد قانونی مرتبط، تبعات حقوقی آن را بیان می کنیم.
قسم دروغ خوردن در تعاملات روزمره
گاهی در مکالمات و تعاملات روزمره خود با دیگران قسم دروغ خورده می شود. اگر کسی در تعاملات روزمره خود با دیگران قسم دروغ بخورد فقط مرتکب حرام شده و گنه کار می باشد که حکم و عذابش بیان شده است.
احکام قسم خوردن
هرگاه پدر از قسم خوردن فرزند جلوگیری کند یا شوهر از قسم خوردن زن مانع شود قسم آنان صحیح نیست، حتی اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن و بدون اجازه شوهر قسم یاد کند قسم آنان صحیح نمی باشد.
هر گاه انسان عمداً با قسم خود مخالفت کند باید کفّاره دهد یعنی ده فقیر را سیر کند، یا بر آنها لباس بپوشاند، یا یک بنده آزاد نماید و اگر توانایی بر اینها نداشته باشد سه روز روزه بگیرد.
کسانی که برای اثبات مطلبی قسم می خورند اگر حرف آنها راست باشد قسم خوردن مکروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان کبیره است ولی اگر مجبور شود که برای نجات خود یا مسلمانان دیگری از شرّ ظالمی قسم دروغ بخورد اشکال ندارد بلکه گاهی واجب می شود و این نوع قسم خوردن که برای اثبات مطلبی است غیر از قسمی است که برای انجام کار یا ترک کاری بود
کراهت قسم به اسم خدا
خداوند متعال می فرماید:«کسانی که پیمان الهی و سوگندهای خود (به نام مقدس او) را به بهای ناچیزی می فروشند، آنها بهره ای در آخرت نخواهند داشت و خداوند با آنها سخن نمی گوید و به آنان در قیامت نگاه نمی کند و آنها را (از گناه) پاک نمی سازد و عذاب دردناکی برای آنها است».
البته کراهت قسم به اسم خدا از آیه «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمانِکُمْ» استفاده می شود و موردش مطلق قسم خوردن به نام خدا، حتی در جا هایی که خود شرع مقدس اجازه داده اند نیست، بلکه معنایش این است که برای هر کار جزئی و کلی یا نیک و بدی به خدا قسم نخورید. به عبارت روشن تر، این که نام خدا را بازیچه امور دنیوی خود قرار ندهید و برای هر چیز بی ارزش و روزمره خود، نام خدا را بی جهت تکرار نکنید و سوگند به خدا را وسیله مبتذل و عادی در هر حق و باطل قرار ندهید.
شهادت دروغ اعسار
دادخواست اعسار، دادخواستی ساده است که مرد در آن اعلام می کند با توجه به این که همسرش مطالبه مهریه کرده و او نیز به دلیل میزان بالای مهریه و اوضاع مالی، اقتصادی اش توانایی پرداخت مهریه به صورت یک جا را ندارد، از دادگاه تقاضا می کند مهریه اش قسطی شود. در هر درخواست اعسار، باید حداقل چهار شاهد از سوی زوج در برگه ای جداگانه نام خود را ذکر کنند و با بیان اظهاراتی مبنی بر ناتوانی مرد، اظهاراتشان را امضا کنند. باید توجه داشت طبق قوانین، شهود معرفی شده نباید جزو قوم و خویش مرد باشند و رابطه آن ها با مرد نیز نباید رابطه خادم و مخدومی باشد. ضمن این که هر مساله ای که دروغ و غیرواقعی بودن شهادت شهود را نشان دهد، باعث رد شدن شهادت می شود. پس از آن باید این برگه هم به دادگاه ارائه و در روز شهادت تنها همان افراد معرفی شده برای شهادت به دادگاه مراجعه کنند. در دادگاه پس از احراز هویت شهود و اطمینان از رابطه غیرفامیلی میان آن ها و زوج، از آن ها شهادت گرفته می شود.در ابتدای کسب شهادت، قاضی شهود زوج را از عواقب شهادت دروغ آگاه می نماید و گاهی آن ها را به قرآن هم قسم می دهد که جز حقیقت چیزی نگویند.
سپس به آن ها می گوید در صورت شهادت دروغ مجازات خواهند شد.گاهی مردان برای اثبات ناتوانی مالی خود فیش های حقوقی با مبلغ اندک هم به دادگاه ارائه می کنند که در صورت مخدوش بودن فیش یا در صورت اعتراض، زن می تواند از دادگاه، تحقیق در این باره را تقاضا کند. در صورت اثبات درستی ادعای زن، علاوه بر صادر نشدن رای اعسار و تقسیط، مرد به جرم فریب دادگاه باید در دادگاه دیگری هم محاکمه شود.باید توجه داشت که ملاک تشخیص اعسار یا خلاف آن، وضع زندگی شوهر است. یعنی باید دید که وضع زندگی زوج چگونه است. اگر زندگی او همانند زندگی اغنیا و ثروتمندان است، ادعای اعسار از طرف او بی پایه و مردود خواهد بود. اما اگر به گونه فقرا و نیازمندان زندگی می کند، نشانه آن است که معسر است و ادعایش پذیرفته می شود. به عبارت دیگر، آنچه تعیین کننده به حساب می آید، ملاحظه ظاهر حال زوج است و به نظر می رسد داوری بر اساس ظاهر حال، موجه و معقول است.
اعسار مطلق و نسبی
اعسار به دو صورت مطلق و نسبی محقق می شود. اعسارمطلق زمانی است که شخص بطورکامل از پرداخت هزینه دادرسی عاجز و ناتوان بوده و یا در شرایط حال هیچگونه دسترسی به اموال و دارایی اش ندارد، خواه یکجا باشد و خواه به صورت اقساط.
چنانچه فرد بطور یکجا و یک باره تمکن پرداخت محکوم به و یا هزینه دادرسی را نداشته باشد ولی قادر به پرداخت قسطی آن باشد گفته می شود که معسرنسبی است.
مقررات جزایی اعسار
چنانچه ادعای اعسار در مورد محکوم به باشد و مدعی اعسار نتواند ادعای خود را ثابت کند، دادگاه ضمن رسیدگی رد تقاضای اعسار، وی را به پرداخت وجوه مخارج رسیدگی به دعوی اعسار معادل دو برابر مخارج معمولی و حق الوکاله وکیل محکوم می کند.
این محکومیت در مورد اعسار اوراق اجراییه ثبت اسناد نیز قابل اجراست.
در صورت مشاهده تخلف های زیر، مدعی اعسار به مجازات حبس محکوم خواهد شد:
- پس از صدور حکم اعسار معلوم شود که مدعی اعسار به دروغ خود را معسر اعلام کرده است
- پس از قبولی اعسار معلوم شود که شهود به دروغ شهادت داده اند؛ در این حالت شهود نیز به حبس محکوم می گردند.
- پس از صدور حکم اعسار، معسر دارای مالی شده ولی همچنان خود را معسر قلمداد می کند.
شخصی با مدعی اعسار تبانی نموده و خود را برخلاف واقع طلبکار او معرفی نماید. در این حالت طلبکار قلابی نیز به حبس محکوم خواهد شد.
شهادت دروغ در قرآن
توبۀ از گناه
از آنچه گذشت چگونگی توبه از این گناه کبیره دانسته می گردد که باید اولا سخت از کردۀ خود پشیمان باشد و هرچه پشیمانتر و خجلتر باشد ببخشایش و رحمت الهی نزدیکتر است.
پس از ندامت از مخالفت امر پروردگار، استغفار و طلب آمرزش کند و پس از آن هر زیانی که بواسطۀ گواهی دروغش بمسلمانی رسیده تلافی نماید.
آنگاه مطمئن باشد که خداوند توبه اش را خواهد پذیرفت چنانچه خودش وعده داده کسانی که پس از آن گناه، توبه کرده و گذشته ها را تلافی کنند خداوند زیاد آمرزنده و مهربان است
قسم دروغ آثار دنیوی شکننده ای دارد. باعث فقر و فلاکت در فرزندان یا قطع نسل می گردد. چنان که اگر توبه نکرده از دنیا برود آْتش جهنم وعده گاه آنان خواهد بود . البته آثار دنیایی قسم دروغ هنگامی زود فرا می رسد که اولا- به خداوند قسم خورده باشد. ثانیا - بداند که دارد دروغ می گوید و هنگام قسم حمد و ستایش خدا نکرده باشد. بلکه بگوید :به خدا سوگند که مطلب چنین و چنان است. در روایت آمده است که:قسم دروغ شهرها را ویران کند، نسل کسی که قسم دروغ خورده منقرض می شود. (۱) و در حدیث دیگری آمده است. هر که قسم دروغ خورد تا مال مسلمانی را ببرد خدای عز و جل را ملاقات کند که بر او خشمناک است مگر آنکه توبه کند و برگردد.
أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فرمود:ثَلَاثُ خِصَالٍ لَا یَمُوتُ صَاحِبُهُنَّ حَتَّی یَرَی وَبَالَهُنَّ- الْبَغْیُ وَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَ الْیَمِینُ الْکَاذِبَة یعنی صاحب سه خصلت نمی میرند مگر آن که کیفر کارهای خود را در دنیا ببینند و آن ها عبارتند از:ستمگری، و قطع رحم و قسم دروغ .
اما در مورد شهادت دروغ :امام صادق (ع) فرمود:کسی که شهادت دروغ دهد قدم از قدم بر نمیدارد مگر اینکه آتش دوزخ برای او حتمی میشود.(۴) امام باقر (ع) فرمود:هیچ مسلمانی برای ربودن مال مسلمانی شهادت دروغ نمیدهد مگر اینکه خداوند برای او عوض آن فرمان دوزخ را صادر میکند.و هر کسی به زیان مسلمانی یا حتی به زیان کافری از اهل ذمّه یا هر کس دیگری شهادت دروغ دهد، روز قیامت او را به زبان میآویزند و در پستترین درکات دوزخ با منافقان هم نشین خواهد بود.(۵) (پیامبر خدا (ص) فرمود:شهادت دروغ با شرک به خدا برابری میکند.
توبه و راه جبران شهادت دروغ این است که هر مقدار مالی را که بخاطر شهادت او از دست صاحب مال رفته است، باید به او پرداخت نماید:اگر ثلث مالش را از دست داده، ثلث مال و اگر نصف مالش را از دست داده باید این مقدار را به او بپردازد و اگر دو نفر شهادت دروغ دادهاند و مالی از بین رفته است، هر کدام از این دو نفر باید نصف آن مال را به صاحبش بپردازند یا حلالیت بطلبند. و اگر آبروی او را پیش جمعی برده است باید به گونه ای جبران کند.
نظر شما