صدها وعده، هزاران صفحه برنامه و صدها میلیارد تومان هزینه هیچ کدام تا امروز نتوانسته مرهمی بر زخمهای محیط زیست ایران باشد.
نه تنها پول بلکه به نظر میرسد این روزها دستور رییس جمهور هم دیگر نمیتواند جلوی پروژههای مخرب محیط زیست را به سادگی بگیرد. در ماجرای پتروشیمی میانکاله ورود چند باره رییس جمهور و مقامات قوه قضاییه به سختی توانست تخریب محیط زیست را متوقف کند.
مشکل از کجاست؟ برنامهریزی وجود ندارد یا بودجه کافی نیست؟ چرا تمام تلاشهای محیط زیستی سالهای اخیر به شکلهای مختلف به در بسته میخورد؟
برای پاسخ به این پرسشها خبرنگار سلام نو گفتوگویی کوتاه با مریم عاشق معلا داشت. عاشق معلا رتبه یک دکترای برنامه ریزی محیط زیست دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه، پژوهشگر پژوهشگاه سیاستگذاری دانشگاه شریف و معاون محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی حزب ایران قوی است.
او مشکل اساسی محیط زیست در ایران را فانتزی بودن آن برای مسئولین میداند و تاکید میکند که مردم ایران ضد محیط زیست نیستند، بلکه به خاطر مشکلاتی که دارند از اولویت محیط زیست غافل شدهاند.
این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
این روزها محیط زیست ایران در بحرانیترین شرایط خود به سر می برد. نه بودجه چند هزار میلیاردی دولت قبل ارومیه را نجات داد و نه دستور رییس جمهور توانست پروژه میانکاله را کامل متوقف کند. مشکل از کجاست؟ چرا زور هیچ کس به بحران های محیط زیست ایران نمی رسد؟
مشکل این جا است که درک مناسب و عمیقی از لزوم حفظ محیط زیست وجود ندارد و همیشه به مساله محیط زیست به عنوان یک موضوع فانتزی و بدون اهمیت نگاه شده است. در نتیجه کارهایی هم که صورت گرفته بیشتر جنبه رفع تکلیف و نمادین داشته است.
از سوی دیگر فرهنگ حفظ محیط زیست در بین عموم به درستی جا نیفتاده است. متاسفانه هنوز متوجه نشدیم که حفظ محیط زیست مانع توسعه نیست، بلکه محیط زیست بستر توسعه است و اگر این بستر را حفظ نکنیم و نابودش کنیم متعاقبا توسعه هم امکانپذیر نخواهد بود. همیشه به اسم اشتغال و سود اقتصادی، محیط زیست کنار گذاشته شده، حال آنکه وقتی کاسه صبر محیط زیست لبریز شود ضررش اول از همه متوجه همان مدافعان اقتصاد صرف خواهد بود.
ماجرا درباره میانکاله هم به همین شکل است؟
درباره میانکاله هم این نکته قابل توجه است که اصلا چرا باید چنین پروژهای در آن جا شروع به کار کند که حالا بخواهیم با دستور مستقیم رییس جمهور متوقفش کنیم؟ طبق اصل ۵۰ قانون اساسی و ماده ۷ و ۹ قانون بهسازی و حفاظت محیط زیست و مواد مختلفی در برنامه های دوم تا ششم توسعه و مواد قانونی دیگر صراحتا تاکید شده است که هرگونه فعالیت های اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.
پس چرا هیچ کس به این مسئله توجه نکرده است؟
این بیتوجهی نشان دهنده آن است که قوانین و جرایم محیط زیستی از ضمانت اجرایی لازم برخوردار نیستند. این مشکل همت و پیگیری سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی و همینطور قاطعیت بیشتر قوه قضائیه و سازمان بازرسی را می طلبد.
مشکلات اقتصادی توجه مردم به محیط زیست را کم کرده است
در بحران دریاچه ارومیه ما شاهد این هستیم که به جز مشکل مدیریتی و اشتباهات دولتی مردم هم در آسیب رساندن به دریاچه سهیم هستند. این فرهنگ ضد محیط زیستی در ایران ریشه پیدا کرده یا موردی است؟
مردم ضد محیط زیست نیستند اما گاه ناخواسته بدلیل مشکلات اقتصادی اهم و غیر اهم جابه جا می شود. مردم باید بدانند که قرار نیست حفظ محیط زیست مانع توسعه اقتصادی باشد. اگر ما به سمت توسعه پایدار پیش برویم یعنی توسعه ای که هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی را با هم در نظر می گیرد هم وضعیت اقتصاد مناسب خواهد شد و رضایت اجتماع تامین میشود و هم از محیط زیست هم حفاظت خواهد شد.
توسعه پایدار مثل سه پایه ای میماند که برای حفظ تعادل و پایداری آن باید اندازه طول هر سه پایه برابر باشد، یعنی باید به هر سه بعد مذکور توجه شود.
مسئلهای که در ماجرای دریاچه ارومیه نادیده گرفته شد.
بله. در پرونده دریاچه ارومیه توسعه پایدار نادیده گرفته شد. مردم و دولت به تصور به دست آوردن سود اقتصادی بیشتر سطح زیر کشت محصولات کشاورزی را افزایش دادند و به حق آبه محیط زیستی دریاچه توجهی نکردند. با همین نگاه تا توانستند سد و چاه زدند تا بتوانند آب زمینهای کشاورزی را تامین کنند.
در نهایت همگی دیدیم که سود اقتصادی فوری آن به کسی وفا نکرد و با خشک شدن دریاچه ارومیه، بیشترین آسیب اقتصادی و اجتماعی گریبانگیر کشاورزان منطقه شد و دولت هم چندین برابر سود موقت و فوری حاصل از بی تدبیری را خرج احیای هرچند ناموفق دریاچه ارومیه کرد.
دولتها صرفا ادعای محیط زیستی بودن داشتند
دولت های مختلف برنامه های محیط زیستی مختلفی برای کشور اعلام کردند، پس چرا وضعیت محیط زیست حتی یک گام بهتر نشده است؟
زیرا دولتهای قبل بیشتر از آنکه سبز و محیط زیستی باشند ادعای محیط زیستی بودن داشتند. با این حال دولت فعلی از همان ابتدا ثابت کرده که واقعا به مسائل محیط زیستی توجه دارد. نمونه آن متوقف کردن پروژه پتروشیمی میانکاله است.
البته چند مفهوم در محیط زیست وجود دارد که اگر به طور جدی و اثربخش وارد برنامه های محیط زیستی نشود هیچ برنامه ای در هیچ دولتی موثر نخواهد بود.
وارد کردن بحثهای اقتصاد محیط زیست در هر نوع تصمیم گیری یا اجرایی شدن بحث ارزیابی راهبردی محیط زیست(SEA) که بر این نکته تاکید دارد که ملاحظات محیط زیستی در همان ابتدای تصمیم گیری و تعیین راهبرد باید وارد فرایند برنامه ریزی شود، از جمله مواردی هستند که از گام اول هر پروژهای باید مورد توجه باشند.
آیا فرصت نجات محیط زیست ایران تمام شده؟ باید مرگ زاینده رود، ارومیه، جنگل های بلوط و کارون را بپذیریم؟
من وضعیت را انقدر که شما وخیم می بینید ناامید کننده نمی بینم. هنوز می شود کارهایی انجام داد به شرط آنکه مدیران و مسئولان تغییر رویه بدهند و از دید استراتژیک به مسائل محیط زیست نگاه کنند و شفافیت و استفاده بهینه از مشارکت مردمی را در صدر کارهایشان قرار دهند. راهکارهای زیادی برای جلوگیری از روند نزولی کیفیت محیط زیست وجود دارد که در قالب این مصاحبه کوتاه نمی گنجد.
نظر شما