سلام نو - سرویس اقتصادی: فاطمه کبیرنتاج جامعه شناس، استاد دانشگاه و قائم مقام دبیرکل حزب ایران قوی در یادداشتی به بررسی مسئله امنیت غذایی و قحطیهای مصنوعی پرداخت. این یادداشت را در ادامه مطالعه میکنید.
تحقق امنیت غذایی به عنوان مهمترین نوع امنیت و تاثیرگذار بردیگر ابعاد امنیت ، نیازمند توجه ویژه در عرصه حکومت داری محسوب می گردد. بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، صندوق بینالمللی پول و برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل متحد هشدار دادند که امنیت غذایی جهان درخطر است تا جایی که به آن عنوان "طوفان تمامعیار" داده شده است. فائو سه عامل "بلایای طبیعی یا زیستمحیطی"، "جنگ و درگیریهای داخلی و برون مرزی "و" بحرانهای اقتصادی ناشی از عوامل متعدد " را دلیل بوجود آمدن بحران مواد غذایی می داند. متاسفانه در حال حاضر هر سه عامل مذکور در منطقه خاور میانه با هم بوجود آمده اند. تمرکز سرمایه درجهان منجر به آن شده که چهار یا پنج تولیدکننده یا شبکه بزرگ توزیع، بازار همه محصولات مهم غذایی برای اکثریت جمعیت دنیا را در دست بگیرند. این شبکه شبه انحصاری برای به حداکثر رساندن سود خود بعضا از تکنیک ایجاد کمبود مصنوعی و برهمزدن تعادل میان عرضه و تقاضا استفاده میکند. براساس گزارش فائو شاخص امنیت غذایی( نسبت واردات مواد غذایی به کل صادرات) در ایران با ۱۱ درصد در میان ۱۹۵ کشور جهان در جایگاه ۷۶ قرار دارد. این شاخص در قطر ۴ ، ترکمنستان و امارات ۵ ، قزاقستان و ترکیه ۶ ، عربستان ۷ ، آذربایجان و عمان ۸ و بحرین ۹ درصد برآورد شده است.گویا وارد عصر جدیدی شده ایم که باید آن را "عصر جنگ غذا "نامید.
از طرف دیگر ایده نابودی بخشی از جمعیت جهان با سابقه ای ۷۰ ساله در اروپا و آمریکا بارها به اشکال مختلف از طرف صاحبان قدرت و پول در این کشورها مطرح شده است. برنامه ای که ریشه در نظریه مالتوس مبنی بر روند تصاعدی جمعیت در مقایسه با روند کند رشد منابع طبیعی دارد. اسناد زیادی که بسیاری از آنها متعلق به سازمان ملل متحد هستند، اثبات میکند که از سالها پیش، یک طرح بینالمللی برای کاهش جمعیت جهان توسط برخی از قدرت های غربی تدوین شده است. اظهارات افراد و سازمانهای مختلف نشان میدهد که این نقشه، هنوز هم در دستور کار غربیها قرار دارد. اساس و مبنای کاهش تعمدی جمعیت یا همان جمعیتزدایی، فرمولی است که در غرب، بر سه مرحله استوار است: مشکل، واکنش، و راهحل. مشکل را درست کنید، واکنش را ایجاد نمایید، و راهحل را ارائه دهید. «ریچارد نیکسون» رئیسجمهور وقت آمریکا به «هنری کسینجر» مشاور امنیت ملی دستور داد تا تحقیق کند که افزایش جمعیت جهان چه تأثیری بر منافع آمریکا و جایگاه این کشور بهعنوان یک قدرت جهانی خواهد داشت .کسینجر نیز درتحقیقی محرمانه به نام «مطالعه امنیتی شماره ۲۰۰» که ۱۵ سال بعد فاش شد نوشته بود: «جهان غرب به واردات مواد معدنی و مواد خام از کشورهای در حال توسعه وابسته است و رشد جمعیت این کشورها به مصرف بیشتر منابع طبیعی توسط خودشان و همچنین مسائلی نظیر بیثباتی احتمالی منجر میشود و موجب کاهش دسترسی آمریکا به منابع طبیعی آنها و در نهایت، تهدید اقتصاد و سیاست آمریکا خواهد شد. لذا "سیاست آمریکا در قبال کشورهای جهان سوم، باید سیاست جمعیتزدایی باشد" .برای نمونه "دیوید راکفلر" نیز در سال ۲۰۰۰ اعلام کرده بود: "ما در آستانه یک تحول جهانی هستیم. تنها چیزی که نیاز داریم، یک "بحران دقیق" و بزرگ است که در پی آن، ملتها نظم نوین جهانی را بپذیرند سند موسوم به «گونه برتر» که توسط مجموعه ای از راستگرایان تندرو آمریکایی و اروپایی در سال ۱۹۹۶ در شهر «لوگانو» سوئیس (میزبان هرساله مجمع جهانی اقتصادی داووس) تدوین شد می گوید برای حفظ «لیبرالیسم» در قرن ۲۱ باید جمعیت در جهان مهار شود و از این رو سه حوزه مهم «مصرف»، «فناوری» و «جمعیت» را به عنوان چالش های پیش رو مطرح کرده است.سوزان جورج» مدیر امور خاورمیانه درسازمان ملل و دستیارمدیر اندیشکده فراقومیتی در واشنگتن درکتاب معروف «The Lugan Report» وجود این گزارش را مورد تایید قرار داد.بر پایه این گزارش روزانه ۳۶۰ هزار کودک در جهان متولد می شوند که ۹۰ درصد نوزادان از کشورهای جهان سوم هستند . "ژاک کوستو" افسر نیروی دریایی، بومشناس، و محقق فرانسوی سال ۱۹۹۱ در مصاحبه با مجله "یونسکو کوریر" درباره لزوم کاهش جمعیت میگوید: "خیلی بد است که مجبوریم این را بگوییم، اما جمعیت دنیا باید تثبیت شود و به این منظور، باید روزی ۳۵۰ هزار نفر را حذف کنیم"
بسیاری از تلاشها جهت کاهش جمعیت، بر اساس این منطق صورت میگیرد که منابع طبیعی در دنیا در حال تمام شدن است و افزایش جمعیت، این روند را تسریع و در نتیجه، بشریت را با خطر انقراض مواجه میکند. از جمله اقداماتی که برای توجیه این نظریه صورت گرفته است، انتشار کتاب "اولین انقلاب جهانی" (The First Global Revolution) توسط اندیشکده بینالمللی "باشگاه رم" (Club of Rome) در سال ۱۹۹۱ بود. این اندیشکده، سال ۱۹۷۲ نیز کتاب دیگری با عنوان "محدودیتهای رشد" (The Limits to Growth) را به چاپ رسانده بود.بر اساس آن چه در این کتاب نوشته شده "گرم شدن زمین"، صرفاً بهانه و دستاویزی برای مبارزه مقامات بینالمللی با "بشریت" است: "در جستجو برای یک دشمن جدید که ما را متحد کند به این نتیجه رسیدیم که بحث آلودگی هوا، خطر گرم شدن کره زمین، کمبود آب، قحطی مواد غذایی و مانند اینها، بهترین گزینه هستند. همه این خطرات، توسط دخالت انسان ایجاد میشود و تنها از طریق تغییر در نگرش و رفتار است که میتوان بر آنها غلبه کرد. بنابراین دشمن واقعی، چیزی نیست جز خودِ بشریت. "
شرایط سیاسی، امنیتی و اقتصادی حاضر جهانی متاثر از سیاست های غرب و شرق به ویژه در خاورمیانه و کشورهای افریقایی نشان از اتخاذ هدفمند سیاستهای خارجی اروپا و امریکا برای دستیابی به بحران جنگ غذا دارد.
گرچه دولت سیزدهم تلاش های ارزشمندی را در مقابله با این تهدید مانند حذف ارز ترجیحی، افزایش یارانه ،تلاش برای دستیابی به خودکفایی گندم را آغاز کرده است اما به نظر میرسد نیاز به توجه واقدامات وسیعتری می باشد تا تاب آوری کشور را در برابر قحطی جهانی ( عمدی و یا طبیعی)پیش بینی شده ، افزایش داده و برنامه ریزی ها در این حوزه به گونه ای باشدکه با تکیه بر بکارگیری ظرفیت های داخلی در تولید، تأمین و ذخیره مواد غذایی مهم و اساسی ،کشور را در آستانه شکنندگی قرار ندهد.
منابع:
[۱] "The Truth-Seeker's Guide to Proving the Father, Proving the Son, and Applying
the Holy Spirit: Analyzing the World Through a Biblical Lens"
این جملات به "میخائیل گورباچف" آخرین رئیسجمهوشوروی نیز نسبت داده شده است
[۶] "The Troubling Truth Behind the Ebola Outbreak"
[۷] "My Inaugural Address at the Great White Throne Judgment of the Dead"
[۸] "The Impact of Science on Society"
[۹] "AIDS, Opium, Diamonds, and Empire: The Deadly Virus of International Greed"
نظر شما