به گزارش سلام نو، نیک می دانیم که بیشتر واژگانی که در گویشها و زبانهای گوناگون شهرهای ایران بکار می رود،ریشه ی یکسانی دارد اما به شَوَند نبود آموزش فراگیر و سراسری،به ریختهای گوناگون بر زبان می رود.در زبان هر شهر و روستا شماری واژگان ویژه نیز دیده می شود که کمتر در زبان و گویش مردمان شهرهای دیگر دیده میشود . ما در این جستار کوشیده ایم واژگانی در زبان مردمان کرمان بیابیم و گردآوری کنیم که در زبانها و گویش های دیگر شهرها کمتر بکار می رود اما به هر روی با نگرش بر ریشه ی یکسان زبانهای کهن ایرانی، دور نیست که این واژگان برای خوانندگان از هر جای ایران زمین آشنا به نگر بیاید . (در پهرست زیر شماری اصطلاح و واژه ی بیگانه هم پدیدار است)
بوخ زود
آدرشک لرزیدن ، چندش
خلوش عامی
کاربافو عنکبوت
وَشَم / بَشَم برایم
کَرِه بزغاله
شاخی کله پاچه
تلخو بادام کوهی
کرکریچو غضروف
ترنشک پرنده ای با آوای زیبا
پختو/ پخته قمری
خشک لاغر
کلپک / کرپو مارمولک
جیکو جیرجیرک
مدو سوسک
ترشبلا آب کش
چارقد روسری
قینوس حرفِ چرت
چُم چه میدانم
پلخمون خون خشک شده ی زخم
بِل (بهل) اجازه بده
سَفت سبد
پِچَل کثیف
مچل الاف
کِغارک قارچ
لُک برامدگی
پسین عصر
زرده ی شب غروب افتاب
چوریک جوجه
هانِمید به اندازه / خوب
پیش دستی بشقاب
وَرجِکیدن پریدن، ترسیدن
گُنج سهم / حد
قِلندرو حباب روی آب
رُو نمیگیره / رُو شد انجام نمیشه / آغاز شد
هونجیچسو/ هِنچسکو سوسک سیاه
فِت فِتو آدم پرحرف
رودِمون گوشت تازه آوردن(چاق شدن)
گُواف خمیازه
نِرکو سکسکه
پُت مو
پُت پُت تیکه تیکه کردن
اولنگونو آویزان
ناسار ناودان
رازین پله
پِرقید له شد
تِغار کاسه بزرگ (ظرف کشک مالی)
ورهم گشتن شتاب کردن / آماده شدن
زِپَتول تکان دادن
بایو پدربزرگ
سرپایی دمپایی
چغوک / چقوت گنجشک
چارچِلِنگ چهار دست و پا
کِلَمبُرزی دست انداز
جوغن هاون
آبگرمو اشکنه
مفشو کیسه قندی یا کیسه دارو گیاهی
بد پک پوز زشت
کُلیتوو مقنعه
کاربافو عنکبوت
لُکُمبرو سرعت گیر
قُزمیت ـ رشقال بیخود، مسخره
بُلِیت ساده ، نادان
اسپریچو پرستو
کماجون قابلمه
فیق سوت
لرد بیرون
بد بلایی راحت نبودن
اوخاری / آبخواری لیوان
موریک مورچه
تُمبیدن فرو ریختن
تِرِشاله زرد آلو خشک
پَرتو(patou) پرتاب کردن
پِفتال تفاله چای
پایطاقو قلاب گرفتن
پَق پهن
پلوشوندن سرخ کردن و سوختن
ورگِل ِهم با هم ، دَرهم
آدور بوته ی خار
اُماچ شور با
اوقلی قیتو آبکی
انذِراتو کمی
لَته پارچه
لِسک خسیس
گُلوپ لامپ
کُتُمبه سر ، کله
اوسا آنوقت
گاچو گهواره
پِزگ جوش چهره
سرچِنگو نشستن روی پنجه نشستن
بابِو اَه
زِرو گرمی ، نیرو
پدروفه خاک و خل
چارقد:روسری
وابس:بِایست
قینوس:حرفِ چرت
میواست یا میواستی:میبایست، می بایستی
چوم:چه میدانم
پلخمون:خون خشک شده ی زخم
خاب: بسیار خوب
بل:اجازه بده
سفتو:سبد
مغراض:قیچی
دورکردی:دیر امدی
پچل:کثیف
مچل:الاف
کِغارک:قارچ
لُک:برامدگی
سرمغراضی:پارچه های چیده شده
سین:طرف،سو
کو بورو او سین :لطفا برو اون طرف
پسین:بعد از ظهر
زرده شوم:غروب افتاب
پسبا:پس فردا
کراجَک: کلاغ زاغی (پرنده ای از خانواده کلاغ با جثه ای کوچکتر از کلاغ که توی بالهاش پرهای سفیدی داره و دمش هم درازتره، بسیار هم فضول و باهوشه)
چوری:جوجه
هانمید:مقدار زیاد از چیزی
وخی:بلند شو
وربخی:بلندشو
گُرده:پهلو
دُری:بشقاب
قَبسینی یا قَوسینی:سینی
وَرجِکیدن:پریدن، یهویی ترسیدن
دَرگُنج:در حدی
قِلندرو:حباب روی آب
رُو نمیگیره:انجام نمیشه
جیکو:جیرجیرک
هونجیچسو:سوسک سیاه
فِت فِتو:آدم پرحرف
رودِمون:گوشت تازه آوردن(چاق شدن)
رورِزا: رودربایستی
تُرُشبالا : سبد ،صافی، چلوصافی، آبکش
گُواف:خمیازه
نِرکو:سکسکه
پُت:مو
پُت پُت:تیکه تیکه کردن
دِ پرک شدن: نصف شدن
دردات ور ته سرم: دردوبلات بخوره تو سرم عشقم :)
اولنگونو: آویزان
وَر:برای
بستون:بگیر
کرپو:مارمولک
مدو:سوسک
چنزو: نوعی حشره که کنار جوی آب زندگی می کند، جیرجیر می کند و بعضی ها برشته می کنند و می خورند !
ناسار:ناودان
رازین: پله
پِرقید:له شد
مِشَنگ:خل و چل
تغارو:کاسه بزرگ (ظرف کشک مالی)
سِزاوار کردن:حیران کردن، معطل کردن
ورهم گشتن:عجله کردن
آساق پاساق: همان زَلَم زیمبوی خودمان
زِپَتول: تکان دادن
ننا:مامان
ننایی:مادر بزرگ مادری
ننبابا:مادر بزرگ پدری
نمیا:نمی آید
وِلِشکو: رهایش کن
سرقلیفه یا سرقدیفه:روسری 3گوش
سرپایی:دمپایی
چغوک:گنجشک
چارچِلِنگ:چهار دست و پا
ریقو:کوچک
کِلَمبُرزی:دست انداز
جوغن:هاون
پُختو: یاکریم، موسی کو تقی (فاخته)
کَلپَک:مارمولک
اشپش:شپش
آبگرمو: اشکنه
مفشو: کیسه قندی یا کیسه دارو گیاهی
بد پک پوز:زشت
اُرتینه: دختر مجرد
حشمیت کشیدن: طرفداری کردن، جانبداری کردن
کُلیتوو: مقنعه
کاربافو: عنکبوت
سیتکو: کِرمک، کرم مقعد
لُکُمبرو: سرعت گیر
برابر: روبرو
جون کن: رخت کن
قُزمیت ـ رشقال: بیخود، مسخره، چیت
بُلیت: ساده، هالو
حقه : قوطی
اسپریچو: پرستو
سرسرا: هال
چنه: چونه
کماجون: قابلمه
آنداس:آدامس
فیقو: سوت
پرسه:مراسم ختم
سرسرا:هال خانه
وا:باز شدن
برکلا:بارک الله
کاکا: برادر
دادا:خواهر
کلچراغ:کربلایی چراغ
کلزهرا:کربلایی زهرا
زنکه:نوعی صدا زدن خانم ها
بلو : نوزاد
لرد: بیرون
بد بلایی:راحت نبودن
آبخاری:در گویش بعضی مناطق لیوان آب خوری است
موریک:مورچه
ور پات کا:به پایت کن
کوشا:کفش ها
امشو:امشب یا در بعضی موارد به امشب می گویند شبی
و ر برت کن:به تنت کن، بپوش
عامو:عمو البته عامو گویش روستایی کرمان است
شپر شپر:صدای مالیدن چیزی به هم
بیا اینم فاطو:فاطمه
فقط یک نفر هست که گذشته را می کاود اونم....
نظرات