فیلم گانگستر آمریکایی در سال ۲۰۰۷ ساخته شد و از نظر عناصر داستانی همچون گرهافکنی و گرهگشایی مثالزدنی است. روایت دو ساعت و نیمهی این فیلم مهیج به گونهای است که به هیچ وجه بیینده متوجه گذر زمان نمیشود. این فیلم پس از اکران با استقبال خوب منتقدان مواجه شد، به طوری که توانست رتبهای نزدیک به هشت را در وبسایت IMDB بدست آورد و جوایز متعددی را کسب کند.
همکاری کارگردان با استعداد و فیلمنامهنویس نابغه
«ریدلی اسکات» با شاهکارش، فیلم گلادیاتور برای تمام علاقهمندان به سینما شناخته شده است. این اثر به رغم گذشت دو دهه، از کلاسیکهای صنعت سینما است و کمتر اثری را میتوان نام برد که چنین ویژگی داشته باشد. از سوی دیگر «استیون زایلیان» از فیلمنامهنویسان مهم آمریکایی است که حضور او در مقام نویسندهی فیلم «فهرست شیندلر» نامش را بر سر زبانها نگه داشته است. همکاری مشترک این دو سینماگر فراموشنشدنی تاریخ سینما در ساخت فیلم «گانگستر آمریکایی» گواهی بر تماشای فیلم هیجانانگیز است.
فیلمی بر گرفته از واقعیت
فیلم گانگستر آمریکایی بر اساس روایتی تاریخی ساخته شده است. در زمانهای که بسیاری از مقامات آمریکایی دغدغهی جنگ ویتنام را داشتند و فکر و ذکرشان پیروزی بر ارتش سرخها در ویتنام بود، اصلا به مخیلهی کسی خطور نمیکرد که فردی بتواند از سرزمین دشمن مواد مخدر را ( و آن هم با خلوص بالا) وارد آمریکا کند و در کسری از ثانیه همهی رقیبان را از دور خارج کند. اما این اتفاق رخ داد و تا پایان جنگ نیز ادامه داشت و وقتی پرده از این راز برداشته شد، تمام آمریکاییها انگشت به دهان ماندند.
پدرخواندهای سیاه پوست
کلمهی «گانگستر» از آن واژههایی است که معمولا برای اشاره به خلافکاران و شبکهی پیچیدهی آنها در انتقال پول و مواد مخدر به کار برده میشود. در اکثر فیلمها شاهد آن هستیم که مردی سفید پوست، چشم آبی یا بور رئیس آن دار و دستهی مافیایی است. نمونهی بارز آنها نیز خانوادههای ایتالیایی بودند که در تریلوژی «پدر خوانده» روابط آنها به تصویر کشیده شده است.
اما در فیلم گانگستر آمریکایی فردی در تعارض با تعریفهای همیشگی در فیلم حضور دارد؛ مردی سیاه پوست که با تکیه بر خانوادهاش تلاش میکند امپراتوری پدر خواندههای ایتالیایی را در آمریکا احیا کند، امپراتوری سیاهان سوداگر و نوکیسه.
تقابل «راسل کرو» و «دنزل واشنگتن»
از نقاط قوت فیلم گانگستر آمریکایی حضور دو بازیگر سرشناس در مقابل یکدیگر است. از سویی شاهد حضور «راسل کرو» در نقش «ریچی» هستیم، همان گلادیاتور سابق که بر خلاف گذشته قرار نیست در میدان مبارزه با شیرها و گلادیاتورها مبارزه کند بلکه ماموری لباس شخصی است که فکر و ذکرش انجام خدمت و دستگیری شبکهی مواد مخدر است.
از سوی دیگر شاهد حضور «دنزل واشنگتن» در نقش «فرانک» هستیم که پیشکار یکی از مافیاهای مواد مخدر است و در طی سالیان طولانی راه و رسم دنیای مافیایی را به خوبی آموخته است. تقابل این دو ستارهی هالیوود در کنار یکدیگر توانسته است لحظههایی بیبدیل را رقم بزند و از نقاط قوت فیلم محسوب میشود.
دههی ۷۰ و ایام نکبت در آمریکا
فیلم گانگستر آمریکایی در دههی ۷۰ میلادی میگذرد و به دلیل کیفیت صحنهپردازی و طراحی لباس آن دوران نامزد دریافت جایزه اسکار در بخش طراحی شد. این برهه از تاریخ شاید از بدترین دوران قرن بیستم برای آمریکا بود؛ از طرفی شاهد رسوایی واترگیت بودیم که کاخ سفید را شوکه کرد و از طرف دیگر پایان جنگ ویتنام که بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار برای آمریکا هزینه داشت، به طوری که پُر هزینهترین جنگ تاریخ نام گرفت و سربازان آمریکایی بسیاری در این جنگ کشته شدند.
در فیلم گانگستر آمریکایی شاهد آن هستیم که تبهکار خردهپایی از جنگ آمریکا در ویتنام برای واردات مواد مخدر به آمریکا استفاده میکند و با جاسازی مواد مخدر در تابوت کشتهشدگان آنها را بدون دردسر وارد خاک آمریکا میکند و به دلیل کیفیت بالای مواد مخدر به سرعت دیگر رقیبان را از صحنه حذف میکند. از ویژگیهای برجستهی این فیلم، آشنا کردن تماشاگر با دقایق و ظرایف حرفه قاچاق مواد مخدر در آمریکا است.
مفهوم خانواده در فیلم
یکی از مضمونهای فیلم توجه به مفهوم خانواده است. در حالی که «دنزل واشنگتن» به خانواده و سرنوشت آن علاقهمند است و تلاش میکند با پولهای مواد مخدر خانواده را بیش از پیش به هم نزدیک کند و برای این کار خانهای بزرگ خریداری میکند و حتی اتاق خواب مادرش را به سبک قدیم بازسازی میکند، در مقابل «راسل کرو» فردی غرق در کار است که به این دلیل از خانوادهاش جدا شده و روابط او با همسرش به دلیل خیانتهای او در آستانهی فروپاشی است.
پلیسی فساد ناپذیر در بدنهای فاسد
از دیگر وجوه موثر این فیلم فساد ناپذیر بودن «راسل کرو» در وظیفهشناسی و انجام تعهداتش است. دههی ۷۰ میلادی، برههای بود که میتوان این طور ادعا کرد که تمام پلیسهای آمریکایی به دلیل نفوذ مافیاها غرق در فساد بودند و کمتر پلیس صادقی پیدا میشد که از سر وظیفهشناسی کاری انجام دهد. در فیلم شاهد سکانسی هستیم که «راسل کرو» و همکارش که پلیسهای لباس شخصی هستند ماشینی را پیدا میکنند که یک میلون دلار در آن پول وجود دارد.
«راسل کرو» که فردی سرسخت و وظیفهشناس است به رغم اصرارهای دوستش پول را به پلیس تحویل میدهد، این در حالی است که دیگر همکارانش او را احمق میپندارند زیرا او میتوانست این پول را بدون هیچ دردسری بالا بکشد.
این ویژگی موجب میشود هنگام تشکیل بخش مبارزه با جرایم مربوط به مواد مخدر، فساد ناپذیر بودن او بیش از پیش به چشم آید و او به عنوان مسئول این بخش تعیین شود. سرانجام نیز این ویژگی موجب تسویه تمام عناصر فاسد پلیس نیویورک میشود.
قهرمان و ضد قهرمان
قهرمان فیلم «گانگستر آمریکایی» فردی است که دچار بحران خانوادگی است و به زنبارگی شهره است اما هیچ وقت رشوه نمیپذیرد، حتی اگر یک میلیون دلار باشد. از سوی دیگر ضد قهرمان داستان فردی است که بسیار به خانواده و روابط خانوادگی و احترام به پدر و مادر توجه دارد و هر یکشنبه به کلیسا میرود و بشدت به مادرش وفادار است و در یک کلام در مقابل قهرمان داستان قرار دارد.
این از ویژگیهای فیلمهای ریدلی اسکات است که قهرمان و ضد قهرمان را به گونهی دیگری معرفی میکند.
چند نکتهی جالب دربارهی «گانگستر آمریکایی»
- ابتدا عنوان این فیلم «پدر خواندهی سیاه» بود اما در قبل از اکران فیلم به «گانگستر آمریکایی» تغییر نام داد.
- این فیلم با بودجهی تقریبی ۱۰۰ میلیون دلار ساخته شد و توانست نزدیک به ۲۷۰ میلیون دلار فروش داشته باشد.
- جمعیت حاضر در سکانس مبارزه محمدعلی کلی، از ۶۵۰ تماشاگر واقعی و ۱۵۰۰ آدمک بادی تشکیل شده بود.
- «دنزل واشنگتن» در این فیلم ۶۴ بار لباس عوض کرد.
- «گانگستر آمریکایی» ۳۶۰ سکانس دارد که در طول چهار ماه در ۱۸۰ لوکیشن مختلف فیلمبرداری شد. تا آن تاریخ چنین تجربهای در سینما وجود نداشت.
فیلم «گانگستر آمریکایی» را چطور ببینیم؟
این اثر ماندگار تاریخ سینما را می توانید در رسانه کافه مدیا به طور رایگان و با بهترین کیفیت تماشا کنید. کافه مدیا به عنوان یک بستر VOD این امکان را در اختیار شما قرار داده است تا سینمای خود را به خانه ببرید و فیلمهای محبوبتان را تماشا کنید.
نظر شما