سلام نو _ سرویس گردشگری: بعد از عصر صفوی و دوره خفقان و اختناقی که توسط پادشاهان صفوی به وجود آمده بود، دوره جدیدی در موسیقی در زمان حکومت قاجار ها پدیدار گردید. در زمان صفویان به علت مخالفت شدید پادشاهان (به دلایل مذهبی) هیچ کس نمی توانست به ارایه کار موسیقی به صورت علنی بپردازد، به طوری که هر کاری و هرکسی به شدت سرکوب می شد. ولی همیشه راه حل هایی برای مقابله با زور وجود داشته و دارد و مثل همیشه با جبر وظلم نمی توان کاری از پیش برد. موسیقیدانان ایرانی در آن زمان راه حلی برای ارایه موسیقی با مجوز آن زمان (وزارت فرهنگ و ارشاد صفویه!) پیدا کردند و آن اجرای موسیقی و آوازها به شکل تعزیه و روضه و ... از این قبیل مراسم بود. در ادامه به چند نکته در ارتباط با مکتب اصفهان در آواز میپردازیم.
هوشمندی مشاهیر آواز در دوره خفقان
موسیقیدانان ایرانی گوشه های آوازی ایرانی را در قالب مراسم های به شکل تعزیه و روضه ارایه می کردند. (مراسم هیئت ها و سینه زنی های امروزی به جا مانده از همین دوران است) .
در دوره قاجار و پایان دوران سیاه موسیقی، اهل هنر دوباره به گردآوری موسیقی ایرانی به صورت مدون و منظم برآمدند تا از نابودی آن جلوگیری کنند. در اصفهان به دلیل پایتخت بودن در آن زمان، اساتید بسیاری حضور داشتند که این اطلاعات موسیقیایی را سینه به سینه منتقل کردند. اوج هنر و آواز ایرانی در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود.
اگر تقسیمات را از مکتب شروع کنیم، مکتب در واقع یک مجموعه بزرگ با ویژگی های کلی مشترک را در بر می گیرد، از جمله: نوع بیان شعر ، لحن موسیقی ، صلابت و استحکام (مشابه سبک خراسانی در شعر) و یا نرمش و تغزلی یا عارفانه بودن لحن موسیقی (مشابه سبک عراقی در ادبیات) و همچنین لهجه در ارتباط با اقلیم اصلی رشد آن مکتب و ترتیب و تعداد و اسامی گوشه ها.
در موسیقی آوازی ایران سه مکتب وجود دارد که عبارتند از : مکتب اصفهان ، مکتب تبریز ، مکتب تهران. البته استاد حسن کسایی در جایی نقل کرده اند که استاد صبا چنین گفته اند: «در موسیقی ایران از قدیم ۳ سبک داشته ایم: سبک اصفهان ، سبک آذری ، سبک کردی».
مکتب اصفهان در آواز، مکتبی جامعتر از دیگر مکاتب
کسانی که برای آواز مکاتبی را قائل هستند، مکتب آوازی اصفهان را از سایر مکاتب کامل تر و جامع تر می دانند. در مکتب آوازی اصفهان ادای شعر و تحویل آن به شنونده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و به دلیل الزامات موسیقایی نمی بایست خدشه ای به مفهوم و یا ادای شعر وارد گردد. یکی از خصوصیات مکتب آوازی اصفهان منعبث بودن آن از فرم روحانی است که مربوط به اهل منبر است.
یکی دیگر از ویژگی های مکتب اصفهان این است که زیبایی های تحریر (در آواز) در مکتب اصفهان بیشتر از مکاتب دیگر است. در این مکتب آوازی ، احساس خاص خواننده همیشه با نوازنده پیوند می خورد و نوازنده پیرو خواننده است. مضافاً این که نوازنده قدرت بداهه نوازیش بیشتر است.یکی از شاخص ترین چهره های مکتب اصفهان، زنده یاد استاد ادیب خوانساری است که به اختصار به بررسی محتوا و شکل آواز ایشان اشاره می کنم.
محتوای آوازهای ایشان گذشته از نقشی که در هماهنگی میان عناصر شعر و عامل موسیقی دارد، از آغاز تا پایان سازمان دهنده فرم آواز و همچنین دلیلی بر مضمون است که سیستم فکری و اندیشه فلسفی هنرمند را نشان می دهد و نحوه نگرش او به زندگی و مظاهر آن چون امید، شادی، شجاعت، صداقت، احتراز از پلیدی، ناامیدی بوده.
طبیعی است که نگاه تاریخی هنرمند و تاثیر از مناسبات زمانه و درک او از جوهره زمان و مکان به صورت روشن در آوازش متجلی است و بنا به تشخیص موسیقایی از شعر و رسالت شاعر، اهتمام ورزیده تا آواز خود را با او جاری کند و همان گونه که پیداست تاریخ مصرفی برای آواز ایشان نمی توان قائل شد و همانند شعر شاعر ، اثر او در تاریخ موسیقی زنده و جاری است.
از اساتید برجسته آواز در مکتب اصفهان می توان استادان سید عبدالرحیم اصفهانی ، حسین طاهرزاده ، حبیب شاطر حاجی ، حسین خضوعی ، ادیب خوانساری ، تاج اصفهانی ، سلیمان امیر قاسمی و ... نام برد.
در نظر بگیرید که فقط بحث تعداد گوشه ها نیست که مکتب اصفهان را از دیگر مکاتب متمایز می کند. هر چند که تعداد گوشه ها نیز مهم است ، زیرا که ندانستن و نداشتن هر یک از گوشه ها ، به منزله نبودن و از دست دادن ناحیه و خاکی از این سرزمین است زیرا که این گوشه ها ، همه متعلق به وجب به وجب خاک ایران است. این فقط یک بعد قضیه است. ولی به قول یکی از دوستان، مکتب اصفهان فقط به صرف گوشه های آن متمایز نشده است ، بلکه حالت ها ، زیبایی شناسی تحریر ها و لحن آواز و ... همه و همه در ایجاد آوازی زیبا و دلنشین ، موثر هستند.
نظر شما