سلام نو _ سرویس گردشگری: کرمانشاه مفاخر و مشاهیر بسیار دارد، در این میان یدالله بهزاد و معینی کرمانشاهی آثار بیبدیل برای ما به جای گذاشتند به همین جهت در ادامه به زندگی و آثار این دو هنرمند فرهیخته میپردازیم.
یدالله بهزاد، شاعر بلند طبع کرمانشاهی
یدالله بهزاد کرمانشاهی فرزند حسین ایوانی، در چهارم بهمنماه ۱۳۰۴ خورشیدی در کرمانشاه پا به عرصهٔ وجود گذاشت. پس از طی دوران کودکی و گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به سال ۱۳۲۷ خورشیدی، راهی تهران شد و در دانشکدهٔ ادبیات به تحصیل پرداخت. در آنجا، از محضر استادانی بزرگ، همچون جلالالدین همایی، بدیعالزمان فروزانفر، احمد بهمنیار، محمد معین، ذبیحالله صفا، پرویز ناتل خانلری و دیگر استادان آن روزگارِ دانشگاه تهران، بهرهها برد و توشهها اندوخت.
به سال ۱۳۳۲ به استخدام فرهنگ درآمد و در دبیرستانهای کرمانشاه به تدریس ادبیات پرداخت و شاگردانی پرورد. بهزاد در جوانی به ورزشهای باستانی، وزنهبرداری و بسکتبال روی آورد. در کنار کلاس درس، مدتی هم مربی بسکتبال شد و با زحمت و تلاش فراوان توانست تیمهای وزنهبرداری و بسکتبال کرمانشاه را راهاندازی و آماده کند و به جوانان ورزشکار، علاوه بر فنون ورزشی، درس ایمان، اخلاق، ادب و انسانیت بدهد.
او همچنین شاگردان علاقهمند به روزنامهنگاری، نویسندگی، شاعری، خوشنویسی، نقاشی و کتابخوانی را زیر چتر حمایت خود گرفت و برای آنها کلاسهای فوقبرنامه میگذاشت از جمله شاگردان برجسته و با استعداد وی کیومرث موسیوند تاجر نامی و مدیر عامل کنونی شرکت سیمان دشتستان میباشد . تا این اواخر، هنوز خطها، نقاشیها و برخی از روزنامههای دیواریِ آن سالهای دانشآموزان را چون یادگاری عزیز، نگهداری میکرد.
۲۷ سال از عمر او در خدمت به فرهنگ کرمانشاه و پرورش نسل جوان گذشت. در اوقات فراغت، وقتِ او به مطالعه، سرودن شعر و پرداختن به خوشنویسی سپری میشد.
او ادیب و شاعر بود که علاوه بر شاعری، در هنر خوشنویسی دست داشت و از تعلیمات استادان بزرگ خوشنویسی کشور، همانند علیاکبر کاوه، حسن خطاط، محمدرضا اقبال، غلامحسین امیرخانی و شکستهنویس برجسته، یدالله کابلی خوانساری بهرهمند شدهبود.
بهزاد در تمام عمر خود، وابسته به هیچ حزب، گروه و سازمانی نبود. او، به هیچ پست و مقامی تن درنداد و تا آخر عمر معلمی ساده و صادق باقی ماند. از نظر فکر و اندیشههای سیاسی و اجتماعی همواره یار مظلوم و دشمن ظالم بود.
استاد یدالله بهزاد معلم و شاعر کرمانشاهی ، پیرمرد نیک مرامی بود که سالها ، متواضعانه از شهرت رویگردانی می کرد و گرچه اساتید بسیاری در شعر و ادب پارسی بر سرآمدی او اقرار نموده اند ، اما بهزاد ، تا چندی پیش حتا به چاپ و نشر اشعارش راضی نشده بود. اخوان ثالث درباره بهزاد گفته است: «بهزاد از شعرا و سخنوران بلیغ و بلند طبع و نغز اندیش عصر ماست.»
دکتر شفیعی کدکنی شاعر و ادیب برجستهی معاصر از او به نیکی یاد می کند و یکی از کتابهای گرانسنگش را به او تقدیم کرده است .
• دفاتر شعر با عنوان
گزیده ی سخن ;سخنی دیگر; خرده سخن; سخن چهارم ; (هر چهار دفتر به خط محمد رضا احمدی) سخن پنجم ; سرگذشت و مجموعه ای از اشعار فارسی محلی.
• دفتر اخوانیات به خط شاعر با نام " دوستان و یاران "
گرداوری مجموعه ای از اشعار شاعران کرمانشاه از قاجار تا کنون در دوجلد.نسخه ای از این مجموعه جهت استفاده های پژوهشی به محضر استاد دکتر شفیعی کدکنی تقدیم شده است!
• مجموعه گزیده ی اشعار با نام "گلی بیرنگ"
• مجموعه ی دیگری از گزیده ی اشعار با نام "یادگار مهر"
رحیم معینی کرمانشاهی، ترانهسرایی کمنظیر
معینی کرمانشاهی از سال ۱۳۲۰ خورشیدی به کار نقاشی پرداخت و در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی نیز به یادگار گذارد که از جمله تابلو مسیح با کار سیاه قلم است. در ضمن کارهای نقاشی به نظم شعر میپردازد و قسمتی از آثار ادبی و اجتماعی او در روزنامهٔ سلحشوران غرب به چاپ رسید و داستان اختر و منوچهر را در چهار تابلو به رشتهٔ نظم کشید و در آن حقایقی از اجتماع زمان را مجسم کرد. امید شاعری توانا و خوش ذوق و دوست داشتنی است و ضمن سرودن شعر چندی به ترانه سُرایی پرداخت و ترانههای او که توسط خوانندگان رادیو خوانده میشد از شهرت به سزایی برخوردار شد.
آشنایی با نقاشی و فنون آن سبب شد که در خلق اشعار و ترانههایش گرایش به تصویرسازی داشته باشد. معینی کرمانشاهی از بیست و یکم مردادماه هزار و سیصد و سی خورشیدی به دستور محمّد مصدّق نخست وزیر وقت به استخدام ادارهٔ کّل انتشارات و تبلیغات درآمد و در سال سی و چهار خورشیدی به معاونت ادارهٔ رادیو منصوب گردید.
استاد معینی کرمانشاهی در ابتدای دهه سی خورشیدی و به پیشنهاد علی دشتی تخلّص «امید» را برگزید و پس از اعتراض اخوان ثالث از داشتن تخلّص منصرف شد و پسوند کرمانشاهی را به دنبال نام خانوادگی معینی اضافه نمود و با نام معینی کرمانشاهی به کار هنری پرداخت.
از آثار او میتوان به دیوان ای شمعها بسوزید شامل غزلیّات وی تا سال چهل و چهار خورشیدی، اندیشهای در مثنوی به نام فطرت، دیوان خورشید شب شامل غزلیّات سروده شده تا سال شصت و پنج خورشیدی، بررسی آثار و احوال لسانالغیب در حافظ برخیز، در خرابات مغان شامل تضمین غزلیّات حافظ، خواب نوشین، حکایت نگفته و ده جلد تاریخ منظوم ایران پس از حمله اعراب تا عصر حاضر تحت عنوان شاهکار تاکنون طبع و نشر شدهاست.
ترانه
کودکی، نگرانم، رفتم که رفتم (آهنگها از علی تجویدی)، نوای دل، تنهایی (آهنگها از جواد لشکری)، شب زنده دار و طاووس (آهنگها از پرویز یاحقی)، از تو گذشتم (آهنگ از حبیبالله بدیعی). از اشعار ماندگار وی میتوان به عجب صبری خدا دارد، لوح مخدوش با مطلع "من نگویم که به درد دل من گوش کنید، بهتر آن است که این قصه فراموش کنید و از ترانههای بسیار خاطره انگیز و مشهور وی میتوان به یاد کودکی، خواب نوشین و آشفته حالی اشاره کرد.
وی در کنار استاد علی تجویدی ۴۰ ترانهٔ ماندگار بر جای گذاشته و با اساتیدی چون پرویز یاحقی، جواد لشکری، حبیبالله بدیعی و همایون خرم نیز همکاری داشتهاست. از دیگر آثار وی میتوان به حافظ برخیز، فطرت و خورشید شب اشاره کرد. نخستین ترانهسرایی برای گلها را بر روی آهنگی از استاد تجویدی به مطلع: «چه میشد رها بودم از همه قیدی» آغاز کرد و همکاری اش با تجویدی منجر به نزدیک به۴۰ اثر مشترک شدهاست.
نظرات