سلام نو _ سرویس گردشگری: نوروز یک جشن قدیمی و کهن از اقوام متعددی است که به ارث رسیده است اما شناسنامه ایرانی به خود گرفته و از آن به عنوان نماد پیوند دهنده ی افراد و اقوام ایرانی ایران یاد میشود. نوروز، با عنوان رسمی «روز بینالمللی نوروز»، توسط یونسکو به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشر به ثبت جهانی رسیده و این روز یکی از روزهای مقدس و اعیاد مذهبی زرتشتیان و بهاییان نیز به شمار میرود.
همچنین در شاهنامه درباره نوروز اینگونه نوشته شده است: جمشید در حال گذشتن از آذربایجان بوده است که دستور می دهد برایش تختی قرار دهند، سپس با تاجی پر زرق و برق روی آن تخت می نشیند و با تابش نور خورشید به آن تاج زرین، روشنایی و نور فراوانی دنیا را فرا میگیرد و به خاطر شادمانی مردم آن روز را نوروز می نامند.
به هر شکل نوروز بزرگترین و فراگیرترین مراسم ایرانی، مملو از رسمها و نمایشها در استانهای مختلف است که اغلب این آیینها و رسمها قبل از آغاز بهار و در آخرین ماه زمستان انجام میشوند.
مردم گیلان همواره به مردمی خونگرم، مهمان نواز و مهربان معروف هستند که آداب و رسوم غنی خود را از گذشتگان حفظ کردند و میراث آنان را به نسل های آینده منتقل می کنند، این مردم همواره در پایبندی به سنت ها و احیای آداب و رسوم پیشتاز هستند و در طول ایام سال با فرا رسیدن هر مناسبتی از سال، حال و هوای استان متناسب با آن ایام رنگ و بوی خاصی به خود می گیرد.
در این گزارش به مرور آداب و رسوم کهن مردم گیلان در ایام نوروز میپردازیم و رنگ و بوی نوروز در گیلان را مرور میکنیم.
نوروز خوانی برای خیر و برکت
نوروز خوانی از مراسم آخر هر سال در گیلان است. نوروزخوانی که هم اکنون نیز کم و بیش رواج دارد، در گیلان نماد ورود بهار و خیر و برکت است.
برای این کار گروهی نوروزخوان در کوچه و خیابان به راه میافتند و اشعاری میخوانند. از معروفترین این اشعار میتوان به دوازه امام و عروس گوله اشاره داشت.
اغلب نوروزخوانان نخست دوازده امام را میخوانند و وقتی به قسمت ترجیع بند می رسند، آن را دو نفری تکرار می کنند و بعد نوروز و نوسال می خوانند.
این شعر چنین آغاز میشود:
همی خوانم امام اولین را شه کشور امیرالمؤمنین را
وصی و جانشین یعنی علی را
به یاسین والف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز
امام دومین هم دسته گل شفاعت می کند او بر سر پل
حسن بابش سوار است او به دلدل
به یاسین و الف لام و به فیروز دهید مژده که آمد عید نوروز
این شعر در مدح دوازده امام ادامه می یابد.
نمایش عروس گوله
نمایش عروس گوله نیز از دیگر مراسم قبل از حلول سال نو به شمار می رفت. این نمایش همراه با آواز ریتمیک دارای مفاهیم اخلاقی و آیینی خاصی بود. بازیگران این نمایش معمولاً سه نفر بودند و به نقش غول، پیربابو و نازخانم ظاهر می شدند. نقش نازخانم را بیشتر مواقع پسر جوانی که لباس زنانه پوشیده بود اجرا می کرد.
پیر بابو یا کوسه نقش پیرمردی بود که با غول بر سر تصاحب نازخانم به بحث و جدل می پرداخت. غول هم خود را با کلاهی از کلوش (ساقه برنج)، زنگوله ها و چماق به هیبتی عجیب می آراست.
این گروه به منازل مختلف رفته، به ایفای نقش خود میپرداختند و در ازای تهنیت گویی خویش و آرزوی سالی پربرکت و پر یمن برای صاحبخانه، از او هدایایی دریافت می کردند. گاه نقش یک شخصیت دیگر به اسم کاس خانم نیز به این جمع اضافه میشد.
استقبال از بهار با تکم گیلانی
تکمچیها میراثدار نمایشگران بخشهای زیادی از ایران به شمار میروند که در گذشتههای دور در اعیاد مذهبی و باستانی مانند نوروز به درِ خانهها میرفتند و با ساز و آواز خود و تکان دادن عروسک تکم، شادی را به خانههای مردم ساکن شهرها و روستاها هدیه میکردند.
تکم در زبان ترکی به معنی " بز نر" است و تکم بز قوی هیکلی است که در رأس گله حرکت میکند، بز در تاریخ خاورمیانه و ایران زمین، نماد برکت، باروری و قدرت است. این عروسک چوبی، به شکل بز توسط مردم به صورت دستی ساخته و با پارچه یا مخمل قرمز رنگ آراسته میشود و تکمچیها با در دست گرفتن این عروسک قدیمی و خواندن آوازهای محلی و مذهبی مسایل اجتماعی را از گذشتههای دور مورد توجه قرار میدهند و بچهها در جریان بازی، با صنایع دستی و بومی، معماری و فضاهای متنوع آن آشنا میشوند.
عروسک تکم با مواد طبیعی مانند چوب و پارچه و بند کفش ساخته شده تمامی پولکها هم به صورت دستی دوخته شده است. این سنت در تلاش رواج بیشتری دارد.
گل گل چهارشنبه؛ چهارشنبه سوری گیلانی
از دیگر مراسم کهن ایرانیان که در گیلان هم با بعضی تغییرات جزیی به آن میپردازند، چهارشنبه سوری است که در غروب آخرین سه شنبه سال و در شب چهارشنبه انجام می شود.
به این منظور خار، بوته، گون و کاه جمعآوری میشد و با درست کردن پشتههایی که معمولاً رو به سمت قبله مینهادند و سپس آتش زدن آنها، از روی آتش میپریدند و هنگام پریدن با خوشحالی میخواندند:
گل گل چهارشنبه به حق پنج شنبه
زردی بشه، سرخی بایه نکبت بشه، دولت بایه
یعنی: ای شعله آتش چهارشنبه، به حق پنج شنبه، زردی و ضعف و بیماری رخت بر بندد و نوبت سرخی و نشاط و خرمی فرا رسد. دوره نکبت و ناکامی به سر آید و دولت و اقبال روی نماید.
این سنت که از روزگار زرتشت و حتی جلوتر بر جای مانده، در دوران اسلامی با اعتقادات مردم در هم آمیخته و رنگ و بویی دینی گرفته است. دود کردن اسپند هم از این رسوم است که سعی می شد از سادات خریداری شود و به هنگام دود کردن آن زمزمه میکردند:
عاطتیل کن، باطیل کن تی مرده ماره بیرون کن
اسفند دوکن چاووس بایه مردمار به هوش بایه
یعنی: عاطل و باطلش کن و چشم زخم را از وجودها دور ساز. مادر شوهرت را بیرون کن. اسپند دود کن تا چاووش بیاید. تا مادر شوهرت به هوش بیاید.
علاوه بر این به نیت این که دختران به زودی به خانه شوی بروند، دختران دم بخت را چند ساعتی از خانه بیرون و خانه تکانی می کردند. شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه به علامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از دیگر آداب این روز به شمار می رفت.
مراسم چهارشنبه سوری در نواحی مختلف گیلان با تفاوتی اندک اما شبیه به هم اجرا می شد و گاه شلیک تیر و ترکاندن ترقه نیز در برنامه جای داشت. گاه نیز به نیت برکت، یکی از اهالی با تبر به سمت درختی که بار نمی داد می رفت اما با ضمانت دیگران برای بار آوردن درخت در سال بعد، شخص تبر به دست از قصد خود منصرف میشد.
فالگوش ایستادن و قاشق زنی؛ سنتی مشترک
فالگوش ایستادن نیز از دیگر برنامههای چهارشنبه سوری است. برای این کار، در گذرگاه ها میایستادند و با شنیدن پنهانی نخستین کلمات عابرین، مفهوم آن را حمل بر توفیق یا ناکامی خود در سال آتی میشمردند.
از دیگر رسوم اجرایی این شب بود که معمولاً جوانان و بیشتر دختران به در خانه همسایه ها می رفتند و با پنهان کردن روی خود و بدون دادن آشنایی، خواستار هدیه می شدند. نقل و نبات و تنقلات از عمده ترین چیزهایی بود که در کاسه قاشق زنان جای می گرفت.
شال اندازی؛ برای خواستگاری!
در مناطق روستایی کوهستانی از رسوم شایع چهارشنبه سوری بود و گاه حالت نوعی خواستگاری از دختر صاحب خانه را داشت.
معمولاً به گوشه شال اینان مقداری شیرینی و آجیل به عنوان هدیه صاحب خانه بسته می شد و شال اندازان بدون مشخص کرن هویت خویش به خانه فرد دیگری می رفتند.
سیزده سال؛ سیزده بدر گیلانی
آخرین مراسم نوروز، سیزده سال است. در این روز مردم گیلان بیشتر به کنار رودخانهها و در دل جنگلها میروند و به صورت گروهی، آخرین روز نوروز را گرامی میدارند.
دختران گیلانی در این روز سبزه گره می زنند. این مراسم معمولاً با بندبازی، کشتی گیله مردی و نواختن ساز و نقاره همراه است.
نظر شما