مضافا در این بیانیه آمده است که مراتب «نارضایتی شدید» به دلیل آنچه «اقدامات تحریکآمیز اخیر ایران در قبال آذربایجان» خوانده شده است، به موسوی ابلاغ شد. وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان همچنین عنوان کرد که به موسوی اطلاع داده شد که چهار نفر از کارکنان سفارت ایران در باکو به دلیل «عملکرد منافی شأن دیپلماتیک و مغایر با کنوانسیون ۱۹۶۱ وین درباره روابط دیپلماتیک»، «نامطلوب» تلقی شده و از آنها خواسته شده است در مدت ۴۸ ساعت جمهوری آذربایجان را ترک کنند. باکو همچنین تداوم اقامت خانواده کارکنان سفارت ایران در این کشور را ناممکن کرد.
هم چنین مجلس جمهوری اذربایجان هم در بیانیهای از ایران خواست از «اقدامات مغرضانه» علیه جمهوری آذربایجان خودداری کند. به گزارش خبرگزاری ترند، پارلمان جمهوری آذربایجان در بیانیه خود، بیانیه مجلس ایران درباره افتتاح سفارت جمهوری آذربایجان در فلسطین اشغالی را «مداخله در امور داخلی و اقدام تحریکآمیز سیاسی دیگر» علیه باکو خواند. صاحبه غفارآوا، رئیس پارلمان جمهوری آذربایجان هم در نشست دیروز جمعه پارلمان، بدون اشاره به مواضع ضدایرانی اخیر باکو، مدعی شد: «از ایران میخواهیم از اقداماتی که به روابط دوجانبه با (جمهوری) آذربایجان آسیب میزند، خودداری کند.» غفارآوا در ادامه ادعاهایش، با بیان این نکته که «ایران اکنون نگران افتتاح سفارت (جمهوری) آذربایجان در اسرائیل است»، افزود: «همه باید بدانند که (جمهوری) آذربایجان یک کشور مستقل است و نحوه برقراری روابط با سایر کشورها فقط به خود آن مربوط است.»
درعینحال باکو در هفتههای اخیر چندین بار اقدام به دستگیری افرادی به اتهام ارتباط با ایران کرد. دستگیریها پس از سوءقصد به فاضل مصطفی، نماینده مجلس آذربایجان که نگاهی ضدایرانی داشت، افزایش چشمگیری یافته و به نظر میرسد که موج دستگیریها همچنان ادامه یابد؛ چراکه باکو در اتهامی واهی، تهران را به انجام کودتا و تغییر نظام سیاسی جمهوری آذربایجان متهم کرده است. در خبری دیگر تا به اکنون بیش از ۴۰۰ نفر از مردم عادی در آذربایجان صرفا به دلیل سفر به ایران در یک ماه اخیر بازداشت شدهاند. افزون بر اینها جمهوری آذربایجان ویزای معلمان مدرسه ایرانی باکو را با هدف به تعطیلی کشاندن این مدرسه تمدید نکرد. دستگیری، پرچسبزنی، احضارهای پیدرپی سفیر، اخراج دیپلماتهای ایرانی و از همه مهمتر موجسواری سیاسی، دیپلماتیک، رسانهای و امنیتی علیه تهران حکایت از آن دارد که باکو بر مدار سوءمحاسبه حرکت میکند؛ حال اینکه سوءمحاسبههای جمهوری آذربایجان تا کجا ادامه دارد و مهمتر از همه چه تبعاتی را برای این کشور و کل منطقه قفقاز به دنبال دارد؟ سؤالاتی است که از زوایای مختلف میتوان به آن ورود کرد.
امیر علیپور در گفتوگو با «شرق» از زاویه تحلیلی مصاحبه قبلی خود به مسئله ورود میکند؛ چراکه به نظر این مفسر تحولات قفقاز باید روی چرایی سیاست تنشزایی باکو تمرکز کرد. علیپور در راستای گپوگفتهای پیشین خود با «شرق» مجددا تأکید دارد آنچه بسیار جدی است و باید ارزیابی شود، به اهداف باکو و شخص الهام علیاف در تشدید فضای ضدایرانی بعد از حمله مسلحانه به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران بازمیگردد. در این زمینه کارشناس مسائل قرهباغ به سه موضوع کلیدی اشاره دارد که در واقع موتور محرکه هجمه روزهای اخیر بوده است؛ نخستین هدف تلاش برای ایجاد فضایی که باکو بتواند دالان موهوم زنگهزور را به جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان تحمیل کند.
دومین هدف به باور این کارشناس ناظر به شکلگیری زمینه برای توجیه مناسبات سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک، نظامی و دفاعی باکو - تلآویو بهویژه در منطقه قرهباغ است؛ اما سومین هدف از منظر این تحلیلگر به یافتن توجیهی از سوی باکو برای مقابله با جریانی مانند حسینیون در جمهوری آذربایجان بازمیگردد.
در سوی دیگر جلال ناصری بهعنوان دیگر کارشناس در گفتوگو با «شرق» این را هم متذکر میشود که باکو به جز سه هدف پیشگفته در تلاش است که هدف کلانتری را محقق کند که ناظر به خارجکردن مدیریت تحولات قرهباغ و قفقاز جنوبی از دست روسیه و نیز ایران است. از این منظر، تحلیلگر مسائل بینالملل به درگیری روسیه در جنگ اوکراین و شرایط خاص ایران در داخل و سیاست خارجی در ماههای اخیر گریزی میزند؛ چراکه همین شرایط سبب شده تا باکو گمان کند بهترین فرصت و فضای لازم را برای انجام تحرکات مدنظرش در منطقه بیابد. بههمیندلیل ناصری از احتمال ادامه و حتی تشدید سیاستهای ضدایرانی باکو میگوید.
تحلیلگر مسائل قفقاز در ادامه ارزیابی خود روی این گزاره کلیدی هم مانور میدهد که نباید از تحریک آذربایجان از طرف بازیگران منطقهای و فرامنطقهای غافل بود؛ چراکه باکو هیچگاه بهتنهایی پتانسیل تصاعد تنش با تهران را نداشته و ندارد. ازاینرو به نظر ناصری باید در پشت پرده به دنبال بازیگر مخربی مانند اسرائیل شد، هرچند که او از ایالات متحده، ترکیه و ناتو هم نام میبرد.
جنگی در کار خواهد بود؟
در سایه تصاعد تنش از سوی جمهوری آذربایجان در قبال ایران پرسش کلیدیتر و مهمتری که در محافل رسانهای و کارشناسی مطرح میشود، این است که باکو تا کجا به تقابل با ایران ادامه خواهد داد؟ آیا نهایتا شاهد وقوع جنگ نظامی بین ایران و آذربایجان خواهیم بود یا خیر؟ در پاسخ به این سؤال طیفی از تحلیلگران «اساسا وقوع جنگ را دور از واقعیت میدانند» و برخی هم معتقدند که «در صورت تداوم و تشدید تنشها، احتمال جنگ را هم میشود بررسی کرد»؛ هرچند که برخی هم در یک نگاه سوم از «تنش مقطعی مرزی، جنگ توپخانهای و پهپادی» سخن میگویند.
در سایه آنچه مطرح شد، جمهوری آذربایجان اگرچه در بیش از دو سالی که از جنگ ۴۴روزه پاییز سال ۲۰۲۰ قرهباغ میگذرد، روابط شکنندهای را با ایران در پیش گرفته است؛ اما اکنون باکو بیش از همه به تبعات مختلف هرگونه درگیری و تنش با ایران واقف است، بههمیندلیل امیر علیپور این گزاره را پیش میکشد که پس از تقابل هفت ماه اخیر غرب علیه ایران، شاید باکو این ارزیابی غلط را پیدا کرده است که با برخی هجمههای دیپلماتیک و رسانهای بتواند امتیازات خود را از ایران کسب کند. با این خوانش، تحلیلگر مسائل قفقاز تاکید دارد که «هیچگاه جنگی بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان روی نمیدهد.»
دلیل دیگری که از نگاه علیپور مانع از وقوع جنگ بین جمهوری آذربایجان با ایران خواهد شد به نقش روسیه و ترکیه در منطقه قفقاز بازمیگردد. از نگاه این مفسر مسائل اوراسیا، نه مسکو و نه آنکارا اجازه چنین تنشی را به باکو نخواهند داد؛ چراکه این تنش از ابعاد مختلف میتواند منافع، دستاوردها و برنامههای دو کشور روسیه و ترکیه را هم در منطقه قفقاز، هم در خاورمیانه و هم در صحنه بینالملل به هم خواهد زد. در عین حال علیپور به «۳+۳» هم اشاره دارد که میتواند راهکاری برای مدیریت تحولات قفقاز و جلوگیری از وقوع تنش و جنگ در این منطقه باشد.
در مقابل جلال ناصری برداشتی متفاوت و حتی متضاد از علیپور دارد و از گزینه «احتمال وقوع جنگ ناخواسته» سخن میگوید. چرا که از دید این تحلیلگر اساسا وقوع جنگها حاصل سوء تدبیرها و سوء محاسبهها است و چون به باور او اکنون جمهوری آذربایجان بر مدار سوء محاسبه حرکت میکند تا جایی که حتی دست به اتهامزنی واهی نظیر انجام کودتا توسط ایران و تغییر نظام سیاسی باکو زده است، نشان میدهد که جمهوری آذربایجان در سناریوهای بدبینانه خواب جنگ با ایران را هم دیده است. البته این کارشناس، «ایران را نه لقمهای گلوگیر برای جمهوری آذربایجان، بلکه لقمهای میداند که باکو حتی نمیتواند آن را بردارد.» به همین دلیل ناصری در ادامه ارزیابی خود به «شرق» این احتمال را پیش میکشد که «اگر آذربایجان به سمت گزینه نظامی برود، علیاف شاید روی همکاری ترکیه، اسرائیل، آمریکا، ناتو و نظایر آن دلخوش کرده است.»
به موازات نکات فوق، این کارشناس به اتفاقاتی چون اشغال بخشی از خاک ارمنستان توسط جمهوری آذربایجان، انجام رزمایش سپاه در سال گذشته در ارس و مانور هواپیماهای اف -۴ و اف - ۱۴ نیروی هوایی ارتش ایران در مرز با آذربایجان و ... اشاره دارد که هر کدام میتواند بستری از امکان وقوع تنش داشته باشد. چون به باور ناصری فعلا ما در مرحله چنگ و دندان نشان دادن طرفین به هم قرار داریم.
این تحلیلگر پیرو هدف کلان تری که پیشتر به آن اشاره کرده بود با عینک بدبینانهای به تحولات قفقاز نگاه میکند و گزاره امیر علیپور با محوریت ۳+۳ را زیر سؤال میبرد. چون وی اعتقاد دارد که باکو اکنون در ارزیابی خود برای خارج کردن مدیریت تحولات منطقه از دست مسکو و تهران تا جایی دچار سوء محاسبه و سوء تدبیر شده است که اساسا وقعی به راهکار ۳+۳ مسکو و تهران ندارد، ضمن آنکه ناصری این را هم تصریح میکند که اساسا راهکار مطرح شده یعنی ۳+۳ تا به اکنون نتوانسته محل و منشأ اثر مثبت و ملموسی در تحولات قره باغ باشد.
این کارشناس در آسیب شناسی بیشتر و دقیقتر ۳+۳ روی این موضوع دست میگذارد که از یک سو گرجستان و جمهوری آذربایجان در تقابل با ارمنستان قرار دارند. در سوی دیگر ترکیه با ارمنستان دچار چالش است، در عین حال روسیه با گرجستان هم روابط خصمانهای دارد تا جایی که در نشستها به میزبانی مسکو طرف گرجی حضور پیدا نکرده است. در همین راستا مفسر تحولات قفقاز از اختلافات و تضاد دیدگاه بین آنکارا و تهران در مسائل قره باغ میگوید. اینها علاوه بر آن است که به باور او شاهد تصاعد تنش از سوی باکو در قبال تهران نیز هستیم. پس ناصری با تاکید دوباره و در یک نگاهی متفاوت از علیپور، ۳+۳ را راهکاری برای مدیریت تحولات قفقاز و جلوگیری از وقوع تنش مرزی و جنگ نمیداند.
ذیل آنچه که جلال ناصری عنوان داشت، امیر علیپور هم اگرچه مجددا تاکید دارد که جنگی بین ایران و آذربایجان روی نخواهد داد، اما وی برخی تحولات مانند افتتاح سفارت باکو در تل آویو، بازشدن پای ناتو در جمهوری آذربایجان و قرهباغ و همچنین ماجرای حمله مسلحانه فردی با انگیزههای شخصی به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران را مد نظر قرار میدهد و پیرو آن به «شرق» از تلاشهای مخرب برای کشاندن ایران به یک تنش مرزی ناخواسته میگوید؛ تنشی که به زعمش فراتر از تصمیمگیریهای باکو است. به همین دلیل این تحلیلگر مسائل قفقاز تأکید دارد که ایران باید در نهایت هوشمندی سیاسی و دیپلماتیک از هرگونه امکانی که آذربایجان از آن بهره ببرد، خودداری کند.
در این خصوص احسان تقوایی، دیگر تحلیلگر حوزه اوراسیا و قفقاز در گفتوگویی که با «شرق» داشت، پیرو امکان وقوع جنگ بین ایران و آذربایجان لایهای عمیق تر را پیش میکشد و تاکید دارد: «سیاست ثابت غرب استفاده از حربههای مختلف برای تحریک طرف مقابل در جهت آغاز جنگ و درگیری بوده است.» از این منظر و به باور تقوایی، غربیها سعی داشتهاند که گام اول اقدام و آغازین برای جنگ را طرف مقابل بردارد. در همین رابطه وی به نحوه آغاز جنگ اوکراین نقبی میزند و میگوید که «اتفاقا بسیاری از رسانهها، تحلیلگران و کارشناسان این باور را دارند تبلیغات رسانههای اروپایی و آمریکایی باعث شد که روسیه و پوتین دست به تجاوز به خاک اوکراین بزند.»
به همین واسطه تقوایی هم این امکان را میدهد که مشابه همین برنامه برای ایران در قفقاز شکل گرفته باشد و غرب سعی کرده باشد از طریق باکو و تحریکات جمهوری آذربایجان، ایران را درگیر یک مناقشه مرزی و حتی جنگ تمام عیار با جمهوری آذربایجان کنند تا از آن طریق ناتو، آمریکا، ترکیه و دیگر کشورها و شاید حتی خود روسیه وارد این درگیری شده و آن را به یک نبرد گسترده بدل کنند که نهایتا هزینههایی را به مسکو و تهران وارد کنند.»
البته تقوایی در ادامه خاطر نشان میکند: «تهران مانند روسیه و پوتین در این تله نمیافتد و اتفاقا مانند چین نوعی هوشمندی و هوشیاری را به کار خواهد بست. یعنی تحریکات جمهوری آذربایجان باعث نخواهد شد که ایران دست به اقدام نظامی و پیادهکردن نیرو در این منطقه بزند.» حال باید دید که این سناریو تا کجا پیش خواهد رفت و آیا جمهوری آذربایجان وعلی اف به مانند اوکراین و زلنسکی قربانی طمع رقبای ایران خواهد شد؟
نظر شما