به گزارش سلام نو، ایران نوشت: بامداد چهارشنبه ۱۳ بهمن ماه سال گذشته مسابقه رالی خیابانی چند جوان در اتوبان پاسداران به سناریوی هولناکی تبدیل شد که یک جوان تبریزی با ضربات چاقو به قتل رسید.
قربانی جنایت همراه ۳ تن از دوستانش در یک خودرو بودند و عامل جنایت همراه ۲ تن دیگر از دوستانش در خودروی دیگری بودند که مسابقه رالی شبانه بین ۲ خودرو آغاز شد اما در پایان این مسابقه خیابانی تیم بازنده با تیم برنده وارد درگیری شدند و در حالی که عامل جنایت در حالت عادی نبود ضربات مرگباری را با چاقو به پسر جوان زد.
خون همه جا را فرا گرفت و وقتی پسر جوان روی زمین افتاد دوستانش با پلیس و اورژانس تماس گرفتند و این در حالی بود که عامل جنایت و دوستانش از صحنه گریختند.
جوان زخمی به بیمارستان منتقل شد اما ضربه چاقو کارساز بود و پسر جوان به کام مرگ فرو رفت و همین کافی بود تا تحقیقات میدانی برای دستگیری عامل جنایت به دستور بازپرس شعبه ۶ دادسرای عمومی و انقلاب تبریز آغاز شود.
بازداشت قاتل فراری
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا اینکه روز پنجشنبه ۱۴ بهمن ماه سال گذشته کارآگاهان با تحقیقات میدانی و اقدامات فنی عامل جنایت را که پسر ۱۸ سالهای به نام سعید بود، دستگیر کردند.
گفتوگو با قاتل ۱۸ ساله مسابقه رالی خیابانی
سعید هنوز باور ندارد که بخاطر یک مسابقه رالی خیابانی در عالم مستی دستش به خون پسر جوان آلوده شده و قاتل شناخته شده است.
تحصیلات؟
علاقهای به درس نداشتم و با اصرار خانوادهام تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم.
اعتیاد داری؟
نه، اما مشروبات الکلی زیاد مصرف میکنم و اولین بارکه با پیشنهاد دوستانم به سراغ مشروبات الکلی رفتم ۱۲ ساله بودم.
خانوادهات خبر دارند؟
یک برادر دارم که ۲ سال از من بزرگتر است که از یک سال قبل او نیز به صورت تفریحی مشروبات الکلی مصرف میکند و همراه پدرم کارگری میکند.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
ساعت ۲۰ چهارشنبه بود که من در قهوهخانه نزدیکی خانهمان نشسته بودم که یکی از دوستانم به من زنگ زد و به سراغم آمد و با هم شروع به خوردن مشروبات الکلی کردیم و چند ساعتی در خیابان در حال پرسهزنی بودیم که ناگهان یک خودروی پرشیا با سرعت بالا از کنار ما عبور کرد و دوستم که پشت فرمان خودرو بود پا روی پدال گاز گذاشت و از کنار خودروی پرشیا عبور کرد که راننده پرشیا پیشنهاد کورس خیابانی را داد و دوستم نیز قبول کرد.
مقصد مسابقه کجا بود؟
بار اول مقصد روبهروی بیمارستان عالی نسب بود که در مسابقه اول خودروی پرشیا برنده شد و آنها پس از پیروزی خیلی خوشحال بودند. سرنشینان خودرو شروع به تعریف کردن از خودرویشان کردند و پرشیا را با نام سالار معرفی کردند که در این مرحله دوستم پیشنهاد داد دوباره مسابقه دهیم که مقصد میدان آذربایجان بود و این بار برنده رالی خیابانی ما بودیم.
چه کسی دعوا را شروع کرد؟
وقتی آنها شکست خوردند از راه فرعی جایگاه CNG دور زدند و جلوی راه ما را بستند و درگیری بین ما بالا گرفت و من نیز که بخاطر مصرف مشروبات الکلی در حالت عادی نبودم وقتی یک ضربه به سرم خورد، چاقو را از جیبم بیرون کشیده و کاری که نباید صورت میگرفت رخ داد.
آنها را میشناختی؟
نه اصلاً آنها را نمیشناختم و نمیدانستم چه کسانی هستند؛ فقط یکی از آن سه نفر را میشناختم، آن هم دورادور. نزدیک محله زندگیمان مغازه داشت.
چرا چاقو همراهت بود؟
همیشه همراهم است اما کاش همراهم نبود چون نبودن چاقو باعث میشد که قتل صورت نگیرد و از همه جوانهای هم سن و سالم میخواهم هیچ وقت چاقو همراه خود نداشته باشند تا سرنوشتی مثل من پیدا نکنند.
حرف آخر؟
پشیمانم و امیدوارم خانواده پسر جوان مرا ببخشند، باور کنید من قصد کشتن کسی را نداشتم و آن شب هم در حالت عادی نبودم و فقط بخاطر جوانیام مرا ببخشند.
بنابراین گزارش، پرونده با صدور کیفرخواست از شعبه ۶ دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی ارسال و قضات دادگاه رأی به قصاص متهم جوان دادند و حکم نهایی در انتظار مهر تأیید دیوان عالی کشور قرار دارد.
نظر شما