دندانپزشک سوری محله، هیچ دم و دستگاهی که مربوط به کارهای دندانپزشکی باشد ندارد، بیمار روی زمین دراز میکشد و کارش را انجام میدهد، تمام وسایل مربوط به کارش به یک ساک مختصر میشوند که آن را همه جا به همراه خود میبرد.
به گزارش سلام نو به نقل از فارس، تقریباً حوالی ظهر بود که نبش خیایان زینب (منطقه خشایار) از تاکسی پیاده شدم، هوا گرم بود اما ماه رمضان جان تازهای به بازار بخشیده، دوروبرم تا چشم کار میکرد پر از مغازههایی بود که کنار هم هر کدام یک چیز میفروختند، گاریهای چهار چرخِ بلندِ قدیمی در امتداد خیابان پشت به مغازهها پهلو به پهلویِ هم بساط میوه، سبزی، ماهی، مرغ و... داشتند، در این بازار همه چیز دردسترس است از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد، صف نانوایی خلوت بود، شاگرد نانوا، نانهای پخته را از تنور درمیآورد و روی میزتوری آهنی میگذارد تا خنک شوند و بعد بسته بندی کند.
از سد معبری که برخی دکههای سیگار و فلافلی توی خیابان درست کردند لاجرم باید قدمهایم را چپ و راست میکردم تا که به محل دندانپزشک اهل سوریه میرسیدم.
محل دندانپزشک همین حوالی است اما برای پیدا کردن آدرس دقیق نیاز به پرس و جو داشتم، نامش «ابوبشار» است، اهلِ محل وی را «دَختور السوری» (دکتر سوری) و بعضیها وی را «ابواضروس» (استعاره از کسی که در کار دندان است) خطاب میکنند، حدود هشت سالی است که در خیابان ابهری خانهای اجاره کرده، ابوبشار بدون تحصیلات و مدرک شده بود دندانپزشک محله تازه از جاهای دور و نزدیک هم به ابوبشار مراجعه میکردند نه که دکتر حاذقی باشد فقط بخاطر قیمتهای مناسبش است.
محل دندانپزشک سوری
دنبال آدرس قدم تند میکنم، پیرمردی روی صندلی تاشو در آستانه مغازهی خود از داخل نشسته بود، سراغ آدرس دندانپزشک سوری را از وی گرفتم، ابروهایش را به حالت اخم در هم کشید و نیم خیز از جایش بلند شد، رمق از کف داده بود، از داخل مغازهی خود به بیرون سرک کشید و با عصای خود کروکی آدرس را توی هوا برایم میکشد، اول مستقیم باید بروی به چهارراه دومی که رسیدی میشود خیابان ابهری سمت چپ، از هرکسی سوال کنی دندانپزشک سوری را میشناسد.
چند قدمی دور نشده بودم که پیرمرد مغازه دار صدا زد: دخترم گول نخوری دندانهایت را دست این آدم بسپاری! ولش کن به درد نمیخورد! گفتم: برای دندان نمیروم حاجی کارش دارم، اما حاجی ول کن نبود و ادامه داد دروغگوِ هاااا پولت را الکی حرام نکن!
طبق کروکی حاجی قدمهایم را به سمت محل طبابت دندانپزشک سوری تند کردم، خیابان ابهری سوت و کور بود و پرندهای در آن پر نمیزد، چپ و راست خیابان را دنبال پیدا کردن تابلوی دندانپزشک پائیدم، وسطهای خیابان سوپرمارکت کوچکی توجه من را جلب کرد نزدیکتر رفتم و بعد از سلام و قبولی طاعات سراغ مطب را گرفتم.
فروشنده سوپر خنده تلخی کرد و گفت: کی شما را به این سوری معرفی کرده؟ گفتم: چرا؟ شانههایش را بالا انداخت و گفت: هیچی از روی کنجکاوی پرسیدم! به نظرم بروید پیش یک دکتر خوب، این آقا هیچی نمی داند! باید عصرها بیایی و ببینی اینجا چه اتفاقاتی میافتد! یک روز در میان دعوایی درِ خانهاش میشود. صبحها هم کسی را ویزیت نمیکند.
کنجکاو شدم! دعوا برای چه؟ جواب داد: حالا شما برو ببین چه جوابی میدهد! بهتر بود بروم سراغ دندانپزشک محله تا ببینم قصهاش از چه قرار است! با انگشت اشارهاش خانهای را نشانم داد این خانه نه، دومی نه، سومی همون دوتا دربی که کنارهم هستند خانه دندانپزشک است!
گفتم: پس مطبش کجاست؟ در حالی که دست خود را با حالت تاسف در هوا میچرخاند، پاسخ داد: خانم واقعاً فکر کردی مطب داره! مردم رو همین جا توی خونهاش ویزیت میکنه!
نزدیک منزل دندانپزشک محله رفتم دوتا درب کِرِمی رنگ، یک درب کوچک و یک درب بزرگ سه لنگه که جفت هم بودند.
توی ذهنم انتظار یک سالنی را داشتم که دو طرف آن پُر بود از صندلیهای تک نفره برای بیمارانی که منتظر بودند نوبت آنها برسد، خانم منشی هم به بیماری که دندان درد بیشتری دارد خیلی خونسرد بگوید: باید صبر کنید نوبتت برسد یا هر وقت دندانت کاملاً سِر شد خبرم کن!
تمام مسیر چند جمله و اصطلاح پزشکی و... را توی ذهنم مرور کرده بودم تا برای صحبت با پزشک سوری آن هم به زبان عربی کم نیاورم اما حالا میبینم مثل مهمان باید درب خانه آقای پزشک را بزنم تا ببینم اجازه ورود میدهد یا خیر؟
خانه به جای مطب
یک خانه معمولی که نما و زنگزدگی دَربهایش نشان میداد قدیمی است، چندین مرتبه درب را زدم و هر بار که پاسخی نمیشنیدم درب زدنم را محکمتر میکردم، خانه زنگ که نداشت احتمال میدادم از صدای کولرها در زدن من را نشنیده باشد، در همین حین جملهای که با ماژیک مشکی روی درب نوشته شده بود توجهام را جلب کرد، « غیر موجودین لِحَد إسبوع» (تا یک هفته نیستیم)، نوشته تاریخ که نداشت، برای ادامه در زدن مُرددم نکرد اما پیش خودم گفتم: شاید حق با سوپرمارکتی باشد عصر میآمدم بهتر بود.
برای آخرین بار دَرب را با خودکار زدم و کمی منتظر ماندم تا بلکه در باز شود، پسر همسایه روبرویی از خانه بیرون آمد و سوار ماشینش شد، از همان فاصله کم در زدن من را دنبال کرد، تصمیم گرفتم محل را ترک کنم که پسر همسایه صدا زد: خانم با کی کار دارید؟ موضوع را به وی گفتم، گویا دلش پُر بود از ماشین بیرون آمد و چند قدمی سمت من آمد.
دعوای بیماران با دندانپزشک سوری
پسر همسایه میگفت: چندسالِ که این آقا ساکن این منطقه است، کم کم که کارش گرفت برای زن و بچهاش توی منطقهی دیگهای خانه اجاره کرد، اینجا تنهاست، هر کسی را هم ویزیت نمیکند باید مُعرف داشته باشی، خانهاش دوربین دارد، احتمالاً شما را دیده که در را باز نکرد، معمولاً عصرها سرش شلوغ است، درب خانهاش دعوا زیاد میشود، برای همین اول با دوربین چک میکند بعد در را باز میکند.
دعوا برای چی؟ پاسخ داد: کارش ضمانت ندارد، مثلاً برای بیماری دندان میکارد، یا روکش و... بعد از چند روز دندان بیمار خراب میشود بیمار اینجا میآید داد و بیداد راه میاندازد که پولم را میخواهم!
سوال میکنم اگر کارش خوب نیست چرا این همه مراجعه کننده دارد؟ قیمتهایش خیلی کمتر از دندانپزشکهاست، مثلاً اگر هزینه پر کردن دندان و عصب کشی ۷ میلیون باشد، این آقا ۷۰۰ تومان میگیرد، مردم هم چنین هزینههایی را ندارند، بیشتر بیماران بخاطر ارزانی پیش او میآیند، بابت این دعوا و سروصداهایی که توی محله میشوند مردم چند بار شکایت کردند کلانتری هم آمد ما ندیدیم دندانپزشک سوری کارش تعطیل یا مجازات شود.
مطب دندانپزشک ساک دستی است
تمام تجهیزات پزشکی ابوبشار به یک ساک دستی مختصر میشود، که کل تجهیزاتش را داخل آن جا داده، گاهی ساک را بر میدارد و از این محل به آن محل با تعمیر دوتا دندان دنبال لقمه نانی میگردد، در کار ابوبشار نه خبری از بهداشت و نه استریل وسایل تجهیزات پزشکی است.
در خانه هیچ دم و دستگاهی که مربوط به کارهای دندانپزشکی باشد ندارد، بیمار روی زمین دراز میکشد و کارش را انجام میدهد، تمام وسایل مربوط به کارش را داخل یک ساک گذاشته و این ساک را همه جا همراه خودش میبرد.
اسم ساک را که میآورد یاد دندانپزشکهای دورهگرد سوری میاُفتم، که از کشیدن و دوا درمان دندان گرفته تا روکش طلا برای دندان گذاشتن. اینجا اغلب زنهای قدیمی دندانِ با روکش طلای خود را پیش دندانپزشک دورهگرد سوری گذاشتند، کم سن و سالتر که بودیم فکر میکردیم هر کس آدم خوبی است فرشتهها دندان طلا به او جایزه میدادند تا بتواند غذاهای خوشمزه را بخورد، غافل از اینکه قصه دندانپزشکهای دورهگرد سوری سَرِ دراز دارد و جنگ و بیخانمانی از آنها دندانپزشک ساخته آن هم نه در کشورشان بلکه در کشورهای همسایه!
تماس با ابوبشار
از پسر همسایه خواستم اگر شماره تماسی از ابوبشار دارد در اختیارم بگذارد، به عنوان بیمار با ابوبشار تماس گرفتم بعد از زنگ سوم جوابم را داد، شلوغی دور و برش نشان میداد ابوبشار در خانه نیست، به او گفتم: زمان زیادی است که کنار درب منزلش منتظرش هستم، گفت: برای چه چه کاری آمدهای من تا یک ساعت دیگر برمیگردم، سوال کردم چه کارهایی میتواند انجام دهد؟ پاسخ داد: روکش دندان، کشیدن دندان، دندان متحرک و... منظور از دندان متحرک را متوجه نشدم اما قیمتها را که سوال کردم گفت: وقتی آمدی برای قیمت توافق میکنیم.
برای اینکه تماسم عادی باشد از ابوبشار سوال کردم ببخشید شما را به چه نامی ذخیره کنم به فارسی پاسخ داد: آقای محمدی! نتوانستم جلوی کنجکاویام را بگیرم گفتم سوری و آقای محمدی گفت: بلی بلی و صدای ابوبشار قطع شد و خانمی گوشی را از او گرفت. با عجله و فارسی گفت: خانم اگر کاری داری ساعت سه بیا الان آمدیم کارهای مربوط به بیمه را انجام دهیم و تماس قطع شد و دیگر ابوبشار هیچ وقت شماره من را حتی برای قرار ساعت سه نه جواب داد و نه در را باز کرد!
دندان زن همسایه
یکی از زنان همسایه که کمی آن طرفتر سیر تا پیاز صحبتهای من با پسر همسایه و تماسم با ابوبشار را گوش میداد، جلوتر آمد و دندان افتاده خودش را به من نشان میدهد و میگوید: برای کاشت این دندان پیشش رفتم که ببینم چه کار میتواند بکند، اما به من گفت: کارت پیش من نیست میترسم برایت دندان بگذارم و لَق شود، واقعیت اعتمادم نداشتم دندانم را دستش بدهم، مخصوصاً وقتی بابت خرابکاریهاش بیمارها با او دعوا میکردند ترس داشتم بلایی سر دندانم بیاورد.
شهروندان مقصر هستند
محمد داغری مسئول اداره درمان دندانپزشکی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی اهواز، در این رابطه در گفتوگو با خبرنگار فارس در اهواز، اظهار کرد: بنده ۳۰ سال است که دندان پزشک هستم تقریباً ۲۰ سال گذشته به صورت موردی بیمار داشتم که از ویزیت توسط دندان پزشکهای سوری گلهمند بود البته در مناطق کم برخوردار شکل دیگری از خدمات غلط از افراد فاقد صلاحیت ارائه میشود و ما از این موضوعات اطلاع داریم و پیگیری هم میکنیم.
وی با اشاره به برخی از گزارشها مبنی بر وجود خدمات دندانپزشکی در خانههای قدیمی، افزود: اما اینها اهل سوریه نیستند و برخی افراد به شکل غیر قانونی اقدام به ارائه برخی خدمات دندان پزشکی میکنند.
مسئول اداره درمان دندانپزشکی معاونت درمان دانشکاه علوم پزشکی اهواز،گفت: بر اساس گزارشهایی که از مردم، سامانه ۱۹۰ وزارت، اداره تعزیرات، بازرسی و... دریافت میکنیم تخلفات افرادی که در حوزه پزشکی ورود کردهاند توسط کارشناسان ما به صورت نامحسوس شناسایی میشوند.
داغری افزود: این افراد یاد گرفتهاند تا فاصله چند متری و حتی چند خیابان دورتر دوربین نصب کنند تا از حضور کارشناسان ما مطلع بشوند و حتی آنها را داخل مراکز خودشان راه ندهند.
وی با بیان اینکه ماهانه این تخلفات در زمینه پزشکی را به دادگاه ارجاع میدهیم، عنوان کرد: چنانچه چنین تخلفاتی را به دادگاه اطلاع دادیم دادگاه میگوید باید فردی از اداره اماکن به همراه کارشناسان شما باشد تا این مشکل راست آزمایی بشود.
داغری با تاکید بر اینکه بخش عمده مقابله با تخلفات پزشکی و درمانی به فرهنگ شهروندان برمیگردد، بیان کرد: یک شهروند چرا برای درمان باید به مراکز غیر مجاز مراجعه کند، مگر ما چقدر نیرو داریم که کلانشهر بزرگی مثل اهواز را بتوانیم پایش کنیم.
به گزارش خبرگزاری فارس، طبق قانون مربوط به مقررات امور پزشکی، دارویی، مواد خوردنی آشامیدنی و کلیه اصلاحات صورت گرفته در آن، دخالت غیر مجاز در دندانپزشکی را مستند به ماده ۳ قانون مرقوم هرکس بدون داشتن پروانه رسمی به امور پزشکی، داروسازی، دندانپزشکی و غیره اشتغال ورزد، مجرم شناخته شده و به مجازات مقرر محکوم میشود.
نظر شما