بدین ترتیب، قتل را باید نتیجۀ عصبانیت و تصمیم ناگهانی ضارب دانست. اما چرا او چنین تصمیم ناگهانی گرفته است؟ فقط میتوان حدس زد که او احتمالاً زیر فشار زندگی، کنترل خود را از دست داده و به تصور اینکه روحانیون، مسبب مشکلات زندگی اویند، با دست بردن به اسلحه، خشم خود را بر سر روحانی بدشانسی که اتفاقاً در معرض دید او قرار گرفته، خالی کرده است!
اینکه بسیاری از مردم هر معممی را فارغ از موقعیت سیاسی و موضع عقیدتی او عامل مشکلات خود تلقی میکنند، به اندازۀ کافی هشداردهنده است، بخصوص برای حوزویانی که یا خود را به نحوی از منازعۀ قدرت و سیاست دور نگه داشتهاند و یا خود در شمار منتقدانِ وضع موجودند.
ای کاش اصحاب قدرت وضع را بیش از این آشفته و مردمِ عادی را عصبانی نکنند.
نظرات