به گزارش سلام نو؛ حسام محمودی بازیگر ۳۷ ساله کشورمان ۱۲ اردیبهشت درگذشت. علت فوت ایشان سکته قلبی اعلام شد اما اخیرا شایعاتی عجیب و ترسناک درباره درگذشت ناگهانی آقای بازیگر منتشر شده است که این موضوع کام خیلی ها را تلخ کرده است؛ طبق پیگیری های خبرنگار فرهنگ و هنر پایگاه خبری سلام نو این مطلب یک شایعه بوده است و خانواده این هنرمند فقید از این اتفاق بسیار ناراحت هستند و از تمامی هنردوستان و رسانه ها خواهش دارند که با دامن زدن به این شایعات موجب ناراحتی بیشتر این خانواده داغ دیده نشوند.
شایعه خودکشی حسام محمودی تکذیب شد
برخی رسانه ها بر اساس پست اینستاگرامی یک خبرنگار سینمایی شایعه مرگ خودخواسته این بازیگر جوان سینما را منتشر کرده بودند.
نمیدانم این نوشته کام چه کسانی را تلخ خواهد کرد، اما مینویسم چون بعد از داغ رفتن حسام محمودی عزیز، لازم است که تلنگری بزنیم به خودمان. حسام راست میگفت که آرمان و ایده داشت. از یک دهه پیش که شناختماش در کلاماش چیزی جز افتادن در مسیر درست هنر سینما نبود.
از همان جنس دوستانی که هنوز هم پیرامون ما هستند و در مواجهه با این بازار مکاره یا به انزوایی سخت و دردناک رفتهاند و یا اینکه تن به خواستِ بازارِ بی سر و صاحبی دادهاند تا فقط درد تنهایی و عزلت را تحمل نکنند.
بیتعارف هیچ کس بیش از خودِ اهالی سینما به کشتنِ آرمانها و آرزوهای جوانانی چون حسام برنخواسته است. تکلیف وزیر و مدیر که روشن است، اما چرا خودتان اینچنین بیرحم هستید؟ چرا امثال حسام که سر در کتاب و ریشه در تیٔاتر و دل در گرو هنر پیشرو دارند را، به عدهای لوده و باندباز و چاپلوس و موجودات هزار رنگ ارجحیت نمیدهید؟ چرا که شاید گیشههایتان خالی بماند؟
علت فوت حسام محمودی
اشکریختن و سخنرانی و عکس یادگاری و قربانصدقههای بعد از پدیدار شدنِ حسرت دیدن دوباره این عزیزان که حسام یکی از مظلومترین آنها بود، به پشیزی نمیارزد. تا کی قرار است با این بساط خودیها و غیرخودیها و تشکیل حلقهها و گنگهای پوچی که محصول آن میشود این سینمای فشلِ پر از ژست و اطوار، راه را به روی حسام و حسامها ببندید؟!
دهها بازیگر زن و مرد توانمند میشناسم که از دیدن این دیوار بلند خودخواهی، مشت مشت دارو میخورند تا همچنان امیدوارانه باشند تا شاید روزی یک سیلابِ سهمگین آگاهی این لجنها را بشورد و آنها هم لبی در آب زلال هنر تر کنند. حسام وقتی مجبور شد برای دور نماندن از فضا و تصویر وارد بازی «مافیا» شود، گفت: «میثم هیچی بلد نیستم، من فکر میکردم آدم زرنگیام، اما اینجا فهمیدم که مثل یک بره در چنگال گرگها اسیرم.» هزاران بار لعنت به گرگهایی که این چنین آمال و آرزوهای جوانان عزیزی چون حسام ما را دریدند. (خبرنگار سینمایی)
نظرات