به گزارش روزنامه خراسان، ماجرای جنایت این سارق سابقه دار، ششم اسفند سال ۱۴۰۰ هنگامی رقم خورد که وی به قصد سرقت موتورسیکلت وارد پارکینگ جمعه بازار شهید شوشتری شده بود. او در حالی که لابه لای موتورسیکلت های پارک شده، پرسه می زد تا یکی از آن ها را سرقت کند، مورد ظن شهروندان قرار گرفت و به این ترتیب یکی از کارکنان پارکینگ بلافاصله موضوع را به ستوان دوم احسان پای خسته (افسر یگان ویژه) خبر داد. لحظاتی بعد افسر وظیفه شناس فراجا به منظور پیشگیری از وقوع جرم وارد عمل شد و به آرامی در کنار دزد جوان قرار گرفت. این افسر دلسوز که قصد داشت ابتدا با نصیحت و ارشاد، سارق مذکور را از ارتکاب جرم بازدارد، دست او را در میان دستش فشرد و با بیانی مهربانانه، سعی کرد او را به مسیر صحیح زندگی هدایت کند، اما دزد سابقه دار که دست خود را گرفتار در چنگ قانون می دید، ناگهان در میان بهت و حیرت ناباورانه ای، دست دیگرش را به زیر پیراهن برد و در یک لحظه قمه ای بزرگ را بیرون کشید و ضربه ای به کتف افسر نیروی انتظامی زد. هنوز افسر دلسوز فرصت عکس العمل پیدا نکرده بود که او برای فرار از چنگ قانون، ضربه هولناک دیگری را بر ران وی فرود آورد و با سرعت عجیبی پا به فرار گذاشت. دقایقی بعد ستوان «احسان پای خسته» در آغوش شهروندان قرار گرفت و توسط امدادگران اورژانس به مرکز درمانی انتقال یافت، اما تلاش ها برای نجات جان وی به نتیجه نرسید و این افسر وظیفه شناس بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربات چاقو به شهادت رسید.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است به دنبال وقوع این حادثه تاسف بار، بی درنگ سردار محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) دستورهای ویژه ای را برای دستگیری قاتل فراری صادر کرد و به گروهی از افسران کارآزموده پلیس آگاهی ماموریت داد تا هرچه سریع تر برای شناسایی مخفیگاه و دستگیری وی اقدام کنند.
با صدور این فرمان انتظامی، بلافاصله گروهی از کارآگاهان با فرماندهی مستقیم سرهنگ جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) تحقیقات گسترده ای را با کسب مجوزهای قضایی در حالی آغاز کردند که رصدهای اطلاعاتی نشان می داد، جوان ۳۱ ساله تحت تعقیب که داریوش رحیمی نام دارد از دزدان سابقه دار و حرفه ای موتورسیکلت است که کارنامه سیاهی دارد و چندین بار توسط عوامل انتظامی به جرم سرقت دستگیر شده است.
از سوی دیگر ردزنی های کارآگاهان نشان داد که وی با تهدید به مرگ یک موتورسوار عبوری، از صحنه جنایت به سمت کوی پنجتن گریخته است، بنابراین عملیات دستگیری وی با راهنمایی های قاضی ویژه قتل عمد مشهد وارد مرحله جدیدی شد و کارآگاهان با پیگیری سرنخ های موجود به محل سکونت وی در شهرک شهید رجایی رسیدند، اما دقایقی بعد مشخص شد که به مکان نامعلومی گریخته است و اعضای خانواده اش از او اطلاعی ندارند.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، در همین حال گروه دیگری از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دامنه تحقیقات را به یکی از روستاهای شهرستان سرخس در منطقه مرزی کشاندند؛ چرا که بررسی های فنی نشان می داد وی در آن روستا مخفی شده است. در حالی که حدود یک هفته از شهادت افسر وظیفه شناس یگان ویژه می گذشت، کارآگاهان در اقدامی غافلگیرانه و ضربتی، متهم به قتل فراری را با دستورهای محرمانه قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه پرونده های جنایی) به دام انداختند و به مشهد انتقال دادند. این دزد سابقه دار که در شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد تحقیق قضایی قرار گرفته بود، به صراحت ارتکاب جنایت را پذیرفت و در بازسازی صحنه شهادت افسر فراجا، همه ابعاد و زوایای پنهان این جنایت را تشریح کرد. پس از تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب، کیفرخواست این پرونده صادر شد و متهم ۳۱ ساله در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی «محمد شجاع پورفدکی» و مستشاری قاضی «حسنعلی صبوری نسب» پای میز محاکمه ایستاد. او در مراحل دادرسی و در جلسات دادگاه نیز به وارد آوردن ضربات چاقو به صراحت معترف شد، اما تلاش کرد وقوع این جنایت هولناک را به عوارض ناشی از مصرف مواد مخدر ارتباط دهد که در پاسخ به سوالات مقام قضایی درباره ادعاهایش عاجز ماند و در نهایت قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی حکم به قصاص نفس دادند، اما این رای مورد اعتراض متهم و وکیل مدافع وی قرار گرفت و این پرونده دوباره توسط قضات دیوان عالی کشور بررسی شد.
پس از واکاوی دقیق این پرونده در مراحل دادرسی، قضات دیوان عالی کشور نیز بر حکم قصاص نفس، مهر تایید زدند و به این ترتیب پرونده مذکور برای اجرای حکم قصاص نفس به یکی از شعبه های اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد.
پس از طی مراحل قانونی، سرانجام مقدمات اجرای حکم در معاونت اجرای احکام فراهم شد و سارق سابقه دار که اکنون ۳۳ ساله بود، سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد پای چوبه دار رفت و به مجازات رسید.
نظر شما