سلام نو – سرویس اجتماعی: از جنوب تا جماران در شمال شهر تهران در اکثر نقاط پایتخت ایران بافتهای فرسوده به چشم میخورد، بافتهای فرسودهای که اتفاقا بخش مهمی از آنهای روی گُسل زلزله قرار دارند.
بر اساس گزارشهای مختلف بیشترین میزان بافت فرسوده در مناطق ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۵ و ۱۷ تهران قرار دارد. به لحاظ عدد بیشترین میزان بافت فرسوده را منطقه ۱۲ با حدود ۵۵۰ هکتار دارد و به لحاظ نسبت بافت فرسوده نیز بیشترین میزان بافت فرسوده در منطقه ۱۰ قرار دارد یعنی ۵۰درصد منطقه ۱۰ بافت فرسوده است.
آن چنان که مدیرکل راه و شهرسازی استان تهران در زمستان ۱۴۰۱ گفته ۱.۵ میلیون تهرانی در ۲۰۶ هزار پلاک بافت فرسوده زندگی میکنند، هر چند برخی آمار از تعداد بیشتری خبر میدهند. فاجعه بار این جا است که به خاطر شرایط اقتصادی کوچ مردم به بافت فرسوده و ارزان هر روز بیشتر میشود.
چرا با وجود اذعان عموم مسئولین کسی سراغ پرونده بافت فرسوده تهران نمیرود، تهران که با یک زلزله جدی میتواند به جهنم بدل شود؟
امیر ساعدی داریان، استاد دانشگاه و متخصص سازه در گفتوگو سلام نو تاکید میکند که مسئولین به شکلهای مختلف سمت پرونده بافت فرسوده رفتند و کارهایی کردند، اما وسعت پرونده فرسوده چنان زیاد است که اقدامات انجام شده در برابر آن کم است.
او ادامه میدهد: این که بگوییم هیچ کس سمت این مسئله نرفته و کاری انجام نشده مقداری بیانصافی است. در طول این سالها کارهای زیادی شده است، اما به قول معروف قد ما کوتاه و خرما بر نخیل است. باید گفت کارهایی که انجام شده به نسبت وسعت بافت فرسوده کم بوده، وگرنه در طول این سالها پروانه نوسازی و بهسازی داده شده است.
اما مشکل و گره بافت فرسود کجاست؟ ساعدی داریان در پاسخ این پرسش میگوید: مشکل کار آن جا است که شما زمین ۶۵ متری دارید که یک خانه سه طبقه در آن ساخته شده است و سه خانوار ساکن آن هستند. حالا وقتی شهرداری میخواهد به این زمین ۶۵ متری جواز دهد به خاطر قوانین و اصلاحات که اعمال میشود از این زمین ۳۰ تا ۳۵ متر میماند. بر اساس قوانین در این زمین دیگر نمیشود سه طبقه ساخت.
او ادامه میدهد: شما میگویید ملکها تجمع شوند، اما دو ملک تجمیع شدنی است و تجمیع سه ملک هم بسیار سخت است و هم آوردهای که دارد به نسبت موجودی فعلی مالکین قابل توجه نیست. پس مشکل اصلی مشکل اقتصادی است. از هر طرفی که به این معادله نگاه کنید تغییر برای مالکین سودآور نیست.
این استاد دانشگاه معادله اقتصادی این مسئله را به هر شکل به ضرر مالک میداند و میافزاید: شهرداری هرچقدر هم بسته تشویقی بدهد باز هم به خاطر تراکم بافت فرسوده، اصلاحی و مسائلی از این دست آن چه که میماند برای مالک یا مالکین توجیه اقتصادی ندارد. چون این مسئله توجیه اقتصادی ندارد مسئله با وام و تشویق و بخشش عوارض و مالیات حل نمیشود. مسئله این جا است که مساحتی که مالک بعد از ساخت به دست میآورد به شدت کم میشود و این اصلا جذاب نیست.
ساعدی داریان گرهگشای مشکل را دولت میداند و میگوید: برای حل این مشکل ما به بازیگری بالاتر از مالک و سازنده نیاز داریم. خود دولت باید مستقیم به ماجرا ورود کند، زمینها را در متراژ بزرگ محلهای بخرد و به مالکین آپارتمان در جای دیگری بدهد تا بتواند بافت را به شکل کلی نوسازی کند. این گزینه نیز دو مشکل جدی دارد، اول اینکه بسیار هزینه بر است و بعد هم پیامدهای جدی فرهنگی و اجتماعی دارد.
این استاد دانشگاه در نهایت با تاکید دوباره بر بزرگی پرونده بافت فرسوده میگوید: در نتیجه همانطور که میبنید مشکل بافت فرسوده ذاتا بزرگ است.
او با اشاره به خطر ورود دولت و چنین تغییرات بزرگی میگوید: ما یک نکته را فراموش کردیم و آن این است که از منظر معماری مدرن شهر یک موجود زنده است. موجود زنده به این معنا است که شهر در برابر هر عمل شما عکسالعمل نشان میدهد. ما در طرح تفصیلی یک جایی را اداری و یک جایی را مسکونی در نظر میگیریم، اما بعد از ۱۰ سال میبینیم که بافت اداری کشش ندارد و بافتی که قرار بود مسکونی باشد تبدیل به بافت اداری شده است. این همان واکنشی است که شهر به واسطه زنده بودن انجام میدهد و متاسفانه ما در برنامه ریزیهای شهری یا طرحهای تفصیلی به آن توجه نمیکنیم.
ساعدی داریان در پایان نسبت به حل مشکل بافت فرسوده ابراز امیدواری کرد و گفت: کارهایی در حال انجام است که سرعتش کم است. ۱۵ تا ۲۰ درصد بافت تهران فرسوده است که ۴۰ تا ۵۰ درصد جمعیت تهران در آن ساکن است. اقدامات آرام آرامی انجام شده است و به نظر من این مشکل در نهایت حل میشود، اما نه در کوتاه مدت.
نظر شما