سلام نو – سرویس سیاسی: شما در یک فاصله کوتاه با یک نفر چند بار شوخی میکنید؟ یک بار؟ دوباره؟ سه بار؟ احتمالا بار سوم یا بار چهارم با عصبانیت و پرخاشی مواجه میشوید که به شما میگوید شوخی بس است!
با این همه دولت در سه ماه گذشته چندین و چند بار با تمام شهروندان ایران – به خصوص چند میلیون کارمند دولتی شوخی کرد و مدام ساعت کار آنان را عوض کرد تا در نهایت با شوخی آخر ساعت کار را به روال عادی باز گرداند.
سخنگوی کمیسیون اجتماعی از موافقت رئیسجمهور با پیشنهاد رئیس مجلس برای محاسبه ۴۴ ساعت مابهالتفاوت تغییر ساعت کارمندان در قالب دورکاری و بازگشت ساعت کاری به روال عادی در جلسه سران قوا خبر داد.
با این تصمیم که به زودی از طرف هیئت دولت ابلاغ خواهد شد ساعت کاری کارمندان و کارکنان دولت که برای صرفهجویی در مصرف انرژی به ساعت ۶ تغییر کرده بود به روال عادی باز میگردد، اما پایان کار کارمندان همان ساعت ۱۴:۴۵ خواهد بود و ۴۴ ساعت مابهالتفاوت در قالب دورکاری محاسبه خواهد شد.
این که تصمیم غلط دولت - که بسیاری از حامیان و منتقدان دولت از غلط بودن آن سخن گفتند - تصحیح شده است بسیار خوشایند است، اما این که دولت چنین تصمیمی اشتباهی را گرفت و هر با برای اقدام تصحیح کرد اتفاق بدتری رخ داد مایه تأسف و البته تعجب است.
ریشه این آشفتگی به آنجا باز میگردد که دولت تصمیم گرفت با نو شدن سال، ساعت را عقب یا جلو نکشد و بر خلاف سالهای قبل عمل کند. بعد از این بود که دولت نشان داد عملا بدون هیچ فکری چنین تصمیمی را گرفته است.
دولت ایران اولین دولتی نبود که ساعت خود را عوض نمیکرد، حتی دولت رئیسی نیز اولین دولتی نبود که ساعت را تغییر نداد. در آخرین روزهای سال ۱۳۸۴ محمود احمدینژاد دستور جنجالی عدم تغییر ساعت را داد و سخنگوی دولت وقت، غلامحسین الهام، اعلام کرد: «دولت، ساعت رسمی کشور را در سال ۱۳۸۵ جلو نمیکشد»
آن زمان هیئت دولت به این نتیجه رسیده بود که تغییر ساعت رسمی کشور، صرفهجویی مصرف برق را به همراه ندارد. الهام مدعی بودند که هیچ گزارش رسمی تأیید شدهای درباره این که تغییر ساعت رسمی کشور باعث صرفهجویی در مصرف برق میشود وجود ندارد. از سوی دیگر الهام اعلام کردند که تغییر ساعت رسمی باعث سردرگمی مردم، خصوصاً در شهرهای کوچک و در شهرستانها میشود.
خوب یا بد تجربه جلو نکشیدن ساعت در جهان و ایران موجود بود و دولت چه برای مقایسه مصرف برق چه برای چگونگی انجام این کار میتوانست به تجربههای جهانی و ملی رجوع کند، اما دولت نه تنها به شکست این تجربه در دولت احمدینژاد و بازگشت رویه سابق با فشار مجلس بعد از دو سال را نادیده گرفت، بلکه حتی برای اجرای بهتر رویه مدنظرش نتوانست از تجربه احمدینژاد درس بگیرد.
ماجرای خودروهای وارداتی، ماجرای ساخت هواپیمای ملی، ماجرای برجام و بسیاری از ماجراهای دیگر نشان میدهد که فارغ از این که ایده و برنامه دولت چه بوده، آن ایده و برنامه به بدترین شکل ممکن اجرا شده است.
کاش رییس جمهور محترم حداقل از تجربه شبیهترین دولتها به دولت سیزدهم یعنی دو دولت محمود احمدینژاد استفاده کنند و تصمیمات اشتباه آن را تکرار نکنند و حتی اگر قصد تکرار همان تجربیات اشتباه را داشتند این کار را با هزینه کمتری انجام دهند. کاش آقای رئیسی که به هزینههای اعمال دولتهای قبلی برای دولت خودشان و مردم تاکید دارند خاطرشان باشد که هر آزمون و خطای ایشان نیز برای مردم و کشور هزینه دارد؛ حالا فرقی ندارد تغییر ساعت باشد یا تاخیر برجام.
نظر شما