سلام نو – سرویس سیاسی: فصل انتخابات مجلس نزدیک است و اظهارنظرهای سیاسی در مورد این مسئله هر روز بیشتر میشود. برخی به مجلس میتازند، برخی از مبارزه با فساد میگویند، برخی خواهان نمایندگانی انقلابیتر هستند و گروهی دیگر شورای نگهبان را نصیحت به باز کردن میدان رقابت میکنند.
در این میان اظهارات اخیر محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین که مرد پشت پرده و لابی اصولگرایان مشهور است و عموما اظهاراتی معقول دارد قابل توجه است.
باهنر به روزنامه جوان گفته است:
من جبهه اصلاحات را نصیحت میکنم که به صندوق رأی بازگردند. حتی برخی از سران این جبهه به این جمعبندی هم رسیدند که تنها راه حیات در عرصه سیاسی صندوق رأی است. با لشکر کشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمیبرند. خارجیهای گردن کلفت به جایی نرسیدند و اینها هم در این صورت رقیب خود را نظام تعریف کرده و خارج از نظام خواهند بود. در این صورت دیگر باید جوابگوی هسته سخت نظام باشند. اما اینکه فلان شخص را قبول نداشته باشند اشکال ندارد. داخل نظام به رقابت و ارائه برنامه بپردازند، اما اینکه دنبال تحریم باشند خروج از نظام است. فرانسه هم که مهد دموکراسی است در قانون اساسی فرانسه نوع نظام سیاسی لائیک بیان شده که با هیچ اصل دموکراتیکی قابل تغییر نیست. هیچ حکومتی با دشمنان خود رودربایستی ندارد. اصلاحطلبان اگر میخواهند داخل نظام باشند باید در انتخابات شرکت کنند.
فارغ از اینکه آیا باهنر در جایگاهی قرار دارد که یک جریان سیاسی را این چنین تهدید کند یا خیر، باید گفت که او با چند فرض غلط، نتیجهای غلطتر گرفته است.
کدام بازگشت به صندوق رای؟
باهنر اول میگوید:« من جبهه اصلاحات را نصیحت میکنم که به صندوق رأی بازگردند.» باید از او پرسید او چرا اصلاحطلبان را به بازگشت به صندوق رای دعوت میکند؟ مگر اصلاحطلبان از صندوق رای قهر کرده بودند؟ آن جریان که او به نام اصلاحات میشناسد و نماد تشکیلاتی آن جبهه اصلاحات – به ریاست آذر منصوری – است تا انتخابات ۱۴۰۰ از صندوق قهر نکرد.
این شورای نگهبان بود که با اصلاحطلبان قهر کرد! آقای باهنر به خاطر بیاورند که تمام نامزدهای مدنظر اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ رد صلاحیت شدند در نتیجه جبهه اصلاحات ایران از معرفی کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خودداری کرد، اما در انتخابات شورای شهر با حداقلهای موجود لیستی ارائه کرد و شکست خورد.
در همان انتخابات ریاست جمهوری هم با وجود اینکه جبهه از نامزد خاصی حمایت نکرد هیچ حرف و کنش تحریمی نشان نداد و گفت که احزاب و اشخاص عضو در حمایت از نامزدهای حاضر- مهرعلیزاده و همتی- آزاد هستند.
آیا آقای با هنر بعد از نسخه خروج از نظام اصلاحطلبان قائل به این هستند که آنها حتما باید یک نامزد را انتخاب و هر طور شده از او حمایت کنند؟ مثلا انتظار داشتند جبهه اصلاحات از آقای رئیسی حمایت کند و مسئولیت دولتی را بپذیرد که ذرهای به این جبهه و رویکردش ربطی ندارد؟ یا دوست داشتند از آقای زاکانی- شهردار تهران- حمایت شود؟
در نتیجه همانطور که قابل مشاهده است اصلاحطلبان تا آخرین انتخاب موجود حرفی از قهر با صندوق انتخابات نزدند، بلکه این شورای نگهبان بود که اجازه نامزد داشتن را به آنها نداد.
در نتیجه باید به آقای باهنر گفت این هسته سخت نظام بود که اصلاحطلبان را کنار زد و انتخابات را به شکلی خاص مدیریت کرد، وگرنه اصلاحطلبان تا این آخرین انتخابات در صحنه بودند.
چه کسی مردم را خیابان کشید؟
باهنر در ادامه خطاب به اصلاحطلبان میگوید: با لشکر کشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمیبرند. باید به ایشان گفت که ۱۴ سال از خرداد ۱۳۸۸ گذشته است. شاید اصلاحطلبان در حضور مردم در خیابان در سال ۱۳۸۸ سهمی داشتند، اما پس از دولت دوم ضعیف روحانی و وقایع تلخ سال ۹۶ و ۹۸ اصلاحطلبان -فارغ از اینکه بخواهند یا نخواهند- دیگر توان به خیابان کشیدن مردم را ندارند.
بخش مهمی از مردم- به خصوص حاضرین در خیابان- امروز اصلاحطلبان را قبول ندارند و فرقی اندک بین سید ابرهیم رئیسی و سید محمد خاتمی قائل نیستند.
در تابستان گذشته چه کسی مردم را به خیابان آورد؛ اصلاحطلبان یا ماموران خاصی از گشت ارشاد و مرگ دلخراش مهسا امینی؟ چه کسی اعتراضات را هدایت کرد؟ رسانههای اصلاحطلب یا رسانههای دولتهای متخاصم؟
تحریم انتخابات به معنای خروج از نظام است؟
بعد از این باهنر مثالی از فرانسه میزند و یک حرف قدیمی خود را برای چندمین بار تکرار میکند و میگوید: هیچ حکومتی با دشمنان خود رودربایستی ندارد. منظور باهنر این است که هیچ نظام سیاسی به مخالفین صد در صدی خود اجازه فعالیت نمیدهد. این حرف باهنر یک مغالطه آشکار است.
اولا اصلاحطلبان دشمن یا مخالف نظام نیستند. دوما تحریم انتخابات به معنای خروج از نظام سیاسی نیست بلکه به معنای اعتراض به نبود شرایط برای حضور در انتخابات است. سوما بسیاری از نظامهای سیاسی به مخالفین دمکراتیک خود اجازه فعالیت میدهند.
مثلا در آمریکا- قلب لیبرال دمکراسی و قلب ضدیت با کمونیسم روسی- حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا بعد از یک قرن همچنان فعال است. این حزب بیش از ۵۰۰۰ عضو دارد و هیچ کسی هم با عنوان مخالفت با نظام سیاسی و خروج از نظام آنها را تهدید به برخورد نکرده است.
چهارما اگر آقای باهنر فرانسه را مثال میزند و از مدل رفتاری آن دفاع میکند یعنی مخالفت دولت فرانسه با حجاب و کشف حجاب اجباری در این کشور را حق دولت این کشور میداند، آیا واقعا چنین است؟
چرا باهنر اصلاحطلبان را به خروج از نظام تهدید میکند؟
اما چرا باهنر اصلاحطلبان را به خروج از نظام تهدید میکند؟ او احتمالا این راه را گزینهای معقول برای هُل دادن اصلاحطلبان به وادی رقابت و گرم کردن زمین بازی انتخابات پنداشته است، اما به یک چیز فکر نکرده است. امروز کسانی مثل محمدرضا عارف و دوستانش و بسیاری دیگر از چهرههای اصلاحطلب مطلوب او دیگر اقبال مردمی ندارند.
مشکل امروز انتخابات در تحریم و عدم تحریم انتخابات نیست، بلکه در تصمیم مردم بر مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات است. بخشی از اصلاحطلبان که با حمایت از همتی در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کردند آیا چیزی بیش از ۲ میلیون رای آورند؟ باهنر اگر قصد تهدید یا تشویق کسی را برای پرشور شدن انتخابات دارد باید برود سراغ مردم. آیا میرود و آیا مردم را نیز چنین تهدید میکند؟
نظر شما