حدود ۱۰ ماه میشد که مردم پدیدهای به نام گشت ارشاد را در خیابانها نمیدیدند. پدیدهای که روز ۱۲ آذر سال گذشته با این سخنان دادستان کل کشور رسما پایان آن بعد از ۱۵ سال فعالیت و حواشی فراوان اعلام شد؛ «گشت ارشاد از همان جایی که در گذشته تأسیس شد از همانجا نیز تعطیل شد.» بعد از کمتر از ۷ ماه و نیم اما روز ۲۵ تیر سخنگوی فراجا آغاز به کار مجدد آن را اعلام کرد تا گشت ارشاد بازگشتی پر سر و صدا داشته باشد.
خیلی اتفاقات یک سال اخیر ایران و از جمله تعطیلی گشت ارشاد از ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ کلید خورد. جایی که ماموران گشت ارشاد مهسا امینی را به دلیل پوشش او در حوالی مترو حقانی بازداشت کردند و در ادامه شد آنچه که شد.
حالا در پس همه این اتفاقات و از جمله بازگشت دوباره گشت ارشاد بد نیست سری به یک تصویر مهم در آن روز کذایی بزنیم؛ آخرین تصویر ثبت شده از مهسا امینی ساعتی قبل از بازداشت توسط گشت ارشاد.
در آن تصویر دختری دیده میشود با یک مانتوی بلند مشکی، روسری که جز جلوی سر او بقیه موهایش را پوشانده، بی آنکه آرایش خاصی روی صورت یا موی او دیده شود. همین تصویر ثبت شده از مهسا امینی در ساعات منتهی به بازداشت او را شاید بتوان بزرگترین چالش پیش روی دوره جدید فعالیت گشت ارشاد دانست. سوالی ساده اما بسیار مهم پیش رو است؛ آیا گشت ارشاد و متولیان پوشش رسمی و اجباری قرار است با زنانی که چنین ظاهری دارند برخورد کنند کنند یا خیر؟
بیایید فرض کنید پاسخ مثبت باشد. آیا آنچه که امروز در خیابانها و معابر عمومی شهرها میبینیم دلالتی بر امکان عملی چنین برخوردی دارد یا خیر؟ یعنی اگر قرار باشد با افرادی که پوششی مشابه پوشش مهسا امینی در آخرین عکس قبل از بازداشت او دارند، برخورد شود، چه درصدی از زنان جامعه مستحق بازداشت و برخورد انتظامی و قضایی هستند؟ پلیس و دیگر دستگاهها چه اندازه امکانات چنین کاری را دارند؟ چقدر ساختمان، خودرو، مامور، منابع مالی و دیگر چیزها برای این کار لازم است و پلیس چه درصدی از این ملزومات را دارد؟
از طرف دیگر فرض کنیم پاسخ منفی است. حالا مساله پیچیدهتر هم میشود. خیلیها خواهند پرسید که در فاصله شهریور ۱۴۰۱ تا تیر ۱۴۰۲ چه چیزی باعث تغییر فاحش معیارهای برخورد گشت ارشاد شده است؟ حامیان گشت ارشاد همواره بر دو نکته تاکید دارند؛ یکی شرع و دیگری قانون. بنابراین سوال این است که در فاصله این ۱۰ ماه چه تغییری در شرع یا قانون ایجاد شده که گشت ارشاد شهریور سال ۱۴۰۱ پوششی مانند آخرین تصویر مهسا امینی را مستحق بازداشت میداند و تیر ۱۴۰۲ خیر.
همانند مهسا امینی، زنان بسیاری در این سرزمین تا همین یک سال پیش با پوششی که امروز توسط مراجع رسمی مقبول و قابل پذیرش محسوب میشود، تجربه بازداشت و برخورد انتظامی داشتهاند. با چنین تجربهای پاسخ نهادها و مراجع رسمی برای دو گانگی رفتار گشت ارشاد چیست؟ حتما شهروندان حق دارند تا بپرسند وقتی که معیار پوشش در یک سال اخیر تا این حد عوض شده از کجا معلوم که پوشش نامناسب امروز از نظر مراجع رسمی، اندکی بعد مناسب و منطبق با چارچوبها تشخیص داده شود و مستحق عدم برخورد.
اینکه تا همین ده ماه پیش زنانی با پوششی نظیر آخرین تصویر ثبت شده از مهسا امینی توسط گشت ارشاد بازداشت میشدند و حالا گاه میبینیم که حتی در خایابان به آنها بابت پوشاندن نیمی از سرشان گل هم هدیه میدهند، نمیتواند معنای تساهل اجتماعی را القاء کند. معنای آن برای مردم اشتباه بودن مسری ۱۵ ساله در فعالیت گشت ارشاد و طولانی مدتتر از آن در ایجاد چارچوبهای اجباری پوشش است.
چارچوبهایی که نهاد رسمی با تغییر نوع برخوردش نه فقط فرو ریختن آن را پذیرفته بلکه مهمتر از آن با این پذیرش اعترافی ناخواسته به سیال بودن ارزشها و حتی قواعد مدیریت جامعه کرده است. القصه اینکه آغاز دوباره فعالیت گشت ارشاد شاید بتواند به طور موقت انتقاد موافقان سختگیری در حجاب اجباری را کم کند اما خود باتلاقی است از سوالات و تناقضات که بعید است جامعه به راحتی از کنار آن بگذرد.
آخرین تصویر به جا مانده از مهسا امینی را باید یک دو راهی مهم پیش روی دوره جدید فعالیت گشت ارشاد دانست که به هر شکلی آن را معیار برخورد یا عدم برخورد با زنان بداند، باز هم در مقابل یک تناقض قرار خواهد گرفت.
نظر شما