فرهاد فخرآبادی در هم میهن نوشت: «کشور نیازمند تصمیمات شجاعانه، سخت و تلخ است. باید این تصمیمات را بگیریم و پای آن بایستیم و بفهمیم که این تصمیمات قابل اجراست. با یک برنامه پنجساله باید ثبات اقتصادی را به کشور بازگردانیم. تا زمانی که ثبات اقتصادی برقرار نشود، رشد اقتصادی معنا ندارد. این برنامه باید متمرکز شود تا ثبات اقتصادی را به کشور بیاورد». این جملهای است که محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس یازدهم چند روز پیش طی سخنرانی که در دیدار با رؤسای سازمانهای نظام مهندسی داشت، بیان کرده است. البته بیان چنین جملاتی از سوی رئیس قوه مقننه موضوع جدیدی نیست. طی یکسالونیم اخیر نیز سابقه داشته است؛ به عبارتی «تصمیم سخت» را میتوان یکی از کلیدواژههایی تلقی کرد که قالیباف از آن بارها استفاده کرده است اما ابهامی که درباره او در مقام رئیس مجلس وجود دارد، این است که او هیچگاه اشارهای به این موضوع نکرده که منظور از کلیدواژههایی که به کار میبرد، چیست و اصولاً چه زمانی این کلیدواژهها عملیاتی خواهند شد و نتایج آن در جامعه قابل مشاهده است یا خیر.
در همین حواشی موضوع «تصمیم سخت»، پیشتر محمدباقر قالیباف سخنرانیای در دی ۱۴۰۰ در یادواره ۵۰۰ شهید شهرستان نیریز داشت که چنین گفته بود: «ما در اقتصاد نیازمند تصمیمات دقیق و شجاعانه هستیم تا بتوانیم شرایط را تغییر دهیم و مطمئن باشید باید همه ما مسئولان بهنحوی عمل کنیم که هیچ اختلافی بین ما نباشد و همه باید با وحدت، همدلی و همافزایی، میدان را برای مردم و جوانان باز کنیم.» نمونه دیگر از جملههایی که رئیس قوه مقننه در این ارتباط گفته، فروردین ۱۴۰۱ در نشست مشترک مجلس یازدهم و دولت سیزدهم بیان شده؛ جایی که گفته است: «در سال ۱۴۰۱ در آستانه تنظیم برنامه هفتم توسعه هستیم، لذا باید اجازه دهیم تصمیمات شجاعانه گرفته شود؛ چراکه با تصمیمهای بزرگ میتوانیم جراحیهای بزرگ و تحولات بزرگی را ایجاد کنیم.» همچنین در شهریور سال گذشته هم در نشست شورای برنامهریزی استان لرستان اینگونه اظهارنظر کرد: «امروز در بروکراسی بسیار پیچیده و بیربطی گرفتاریم که اگر بخواهیم از آن عبور کنیم باید شجاعت داشته باشیم وگرنه در مسیرهایی میافتیم که کمتر کسانی حاضر میشوند هزینهها را بدهند و شجاعت داشته باشند.»
او شاید تا سال گذشته به فاصلههای طولانی از واژه «تصمیم سخت» استفاده میکرد اما در سال جدید فاصله استفاده از این جمله توسط محمدباقر قالیباف کوتاهتر از قبل شده و تلاش دارد بیشتر به آن اشاره کند. ۲۹ فروردین در نشست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی گفته بود: «ما مسئولان در بخشهای قابلتوجهی در جهاد تصمیم مردد هستیم؛ چراکه تصمیم سخت است، هزینه دارد و زحمت برمیدارد؛ اما بدون شک کارهای بر زمینمانده امروز نیازمند شجاعت در تصمیمگیری و هزینهدادن آبرو، جان و زمان است.» دو ماه بعد طی سخنرانیای که در مراسم سالروز ملی بسیج اساتید داشت، اینگونه اظهارنظر کرد: «تغییر، تحول و بازسازی نظام حکمرانی در کشور، نیازمند تصمیماتی است که مستلزم آن است افرادی که باید تصمیم بگیرند، بدانند تصمیمات سخت باید بگیرند و بدانند که با همه آبرو و اعتبار خود وارد این میدان شوند و باید بدانند که در جهاد تصمیم، شجاعت در تصمیمگیری داشته باشند.» البته «تصمیم سخت» تنها کلیدواژهای نیست که قالیباف آن را بیان کرده و مورد توجه و مداقه رسانهها قرار گرفته و در نهایت بدون توضیحی درباره منظور و مخاطبش به فراموشی سپرده شده است. او سال گذشته پس از آغاز اعتراضات سراسری در کشور، بارها از «تغییرات مشروع و لازم برای حکمرانی نو» سخن گفته بود که با سرنوشتی مشابه مواجه شد.
به هر حال در ارتباط با بیان کلیدواژه «تصمیم سخت» از سوی محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس یازدهم، خبرنگار هممیهن در نظرخواهی این شماره به سراغ چهار فعال و تحلیلگر سیاسی رفته است تا نظر آنها را درباره منظور رئیس قوه مقننه جویا شود. صادق نوروزی (دبیرکل حزب توسعه ملی)، مهدی عربصادق (معاون سیاسی حزب مؤتلفه اسلامی)، حسین کنعانیمقدم (فعال سیاسی اصولگرا و دبیرکل حزب سبز ایران) و غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی (نماینده مجلس دهم) چهار کارشناسی هستند که به سه سوال هممیهن در ارتباط با این موضوع پاسخ دادهاند.
۱. طی ۱۸ ماه اخیر محمدباقر قالیباف در محافل مختلف بارها از «تصمیم سخت» حرف زده است. به نظر شما مخاطب این نوع گفتمان چه کسی میتواند باشد؛ آیا دولت و مجلس در ساختار فعلی میتوانند تصمیم سخت بگیرند؟
مهدی عربصادق: تصمیم سخت اگر برآیند نظرات و خواست جامعه باشد، نباید تلخ باشد، اما باید مشخص شود، سختی این تصمیم برای کیست؟ آیا تصمیم سختی که از آن حرف زده میشود برای مردم خواهد بود یا حاکمیت؟ تصمیم سخت واقعی را مردم همهروزه درگیرش هستند و این تصمیم سخت، اولویتبندی لازمههای معیشتشان است. پس مردم خیلی وقت است از سختی عبور کردهاند و شرایط دشواری را میگذرانند. در مورد ساختار فعلی که پرسیدید اتفاقاً تصمیم سخت در حاکمیت یکدست محقق میشود. آنچه میگویم له یا علیه فرد مشخصی نیست، ولی اکنون وضعیت طوری شده است که جوانگرایی، تصمیم سخت است، البته از مسیر رانت خواص به جوانگرایی مورد نیاز انقلاب و مطالبه مقام معظم رهبری نمیرسیم. جوانگرایی مجلس یازدهم را از این جنس میبینم.
صادق نوروزی: شاید ایشان چیزهایی در ذهن دارد که میخواهد تصمیم سخت بگیرد اما نمیدانم چقدر اختیار دارد و تا چه میزان سایر قوا با او هماهنگ هستند و حاکمیت پیشنهاداتش را قبول میکند یا نه. ما نمیدانیم منظورش از تصمیم سخت چیست اما چیزی که مشخص شده این است که ظاهراً یک نظراتی دارد ولی دقیقاً نمیگوید این نظرات چیست و بر چه پایهای قرار دارد. البته به نظر نمیرسد اینقدر اختیار داشته باشد که خودش بخواهد کاری انجام دهد. پیشنهاد ممکن است ارائه شود اما اختیار همهجانبه برای تصمیمگیری ندارد. هرچند این یکدست شدن هم هست اما بین خودشان اختلافاتی وجود دارد.
حسین کنعانیمقدم: مشکل کشور ما تصمیم گرفتن نیست. بحث این است که تصمیماتی که گرفته شده و این تصمیمها جزء فرامین رهبری، قوانین و سیاستهای ابلاغی است، اینها اجرا نمیشود. مشکل ما این است که در تصمیماتی که گرفته شده، مدیریت اجرایی هنوز نتوانسته است خودش را متناسب با تصمیمات هماهنگ کند و براساس آن دست به اقدام بزند. به همین علت من گرفتاری را در تصمیم سخت نمیبینم، تصمیمات سخت گرفته شده است اما بحث این است که مجری تصمیمات سخت چه کسی است. همه دنبال این هستند که تصمیم بگیرند اما کسی دنبال اجرای این تصمیمات نیست و این یکی از نواقصی است که در ساختار اجرایی کشور وجود دارد. تصمیمات گرفته میشود اما اجرا نمیشود.
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی: واقعیت کشور این است که متاسفانه هیچ خبر خوشی از مجموعه حاکمیت یعنی سه قوه خارج نمیشود که براساس آن خبر و اقدام مردم حالشان خوب شود. فارغ از اینکه ما با این دولت سیزدهم و مجلس یازدهم موافق هستیم یا خیر، موضوع این است که نوع ادبیات این دولت و مجلس با مردم ادبیات نرم و محبتآمیزی نیست و این خیلی بد است. کدام تصمیم سخت قرار است گرفته شود؟ مگر تا الان تصمیم سخت گرفته نشده که وضعیت کشور به اینجا رسیده است. وضعیت ایجادشده حال تصمیم سخت نبوده است؟ مگر اینکه اینطور بگویند که تصمیم سختی نبوده و آنچه امروز وجود دارد، غیرارادی بوده است. حرف من این است که جامعه ایران دیگر ظرفیت فشار بیشتر از این حد را ندارد. آنهایی که میخواهند تصمیم سخت بگیرند باید بدانند که ظرفیت جامعه را به نهایت رساندهاند و دیگر این جامعه کشش ندارد که شوک تلختر و سختتر را تحمل کند. شما مگر نمیگفتید که قبلیها ناتوان بودند و ما بعد از ۴۰ سال قرار است مشکلات را حل کنیم؟ نتیجه کشورداری اینها را این روزها بهراحتی میبینیم. من امروز یک نان سنگک و یک مقدار پنیر خریدم، ۱۶۰ هزار تومان پول دادم. زندگی را برای مردم به این نقطه رساندهاند. تصمیم سخت را به صورت شخصی مجاز هستند برای خودشان بگیرند اما اگر بخواهند برای جامعه و ملت تصمیم سخت بگیرند این ظرفیت وجود ندارد.
۲. چرا این حرفها در سخنرانیها گفته میشود و بهنوعی مردم در جریان قرار میگیرند؟ این تصمیم سخت میتواند هشدار مسائلی باشد که مردم درگیر آن میشوند. مثلاً چیزی مانند گرانی بنزین و یک جراحی اقتصادی دیگر؟
مهدی عربصادق: آنچه مسلم است مردم تا به امروز سختی تصمیمهای مدیران را زیاد چشیدهاند و این سختی که گفته میشود اگر بار آن بر دوش مردم باشد، روا نیست. تعارف را کنار بگذاریم. گاهی اوقات تصمیم سخت، این است که برخی مدیران اجرایی کشور که چند دهه است در اداره کشور تصمیم میگیرند جای خود را به دیگران بدهند و به استراحت بروند و البته مشورتهایشان همراه جوانان در یک چرخش نخبهمحور باشد. امروز برخی از این مدیران همیشه مدیر و از اول مدیر برای کشور مانع هستند و مانع رشد جوانان، پس گاهی تصمیم سخت، خداحافظی است.
صادق نوروزی: بدیهی است این تصمیمات سخت در خصوص حل مشکلات کشور که مردم در گیر آن هستند تلقی میشود و ایشان با بیان آن به شکل علنی میخواهد به مردم بگوید اگر اجازه دهند من برای حل مشکلات راه حل دارم. حل کردن مسائلی مانند موضوعات اقتصادی قانون خودش را دارد و باید براساس همان قانونها در حل مسائل پیش رفت و با روشهای غیرمنطقی و غیرعلمی نمیتوان موضوعات را حل کرد. وقتی که دولت دلش بخواهد فلان کالا را ارزان کند اما وقتی منابع نباشد، این امکان وجود نخواهد داشت. یکی از چیزهایی که اقتصاد را پویا میکند، سرمایهگذاری داخلی و خارجی است. وقتی سرمایهگذاری و منابع وجود نداشته باشد با کمبود روبهرو خواهیم شد و این موضوع هم منجر به گرانی خواهد شد. راه تامین منابع هم این است که سرمایهگذار احساس امنیت کند.
حسین کنعانیمقدم: متناسب با شرایط کشور و با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس دوازدهم، از این دست حرفها در تریبونها گفته میشود و متاسفانه بیشتر جنبه جذب آرا دارد. اما مسائلی مانند بنزین و نان که با معیشت مردم ارتباط دارد، اگر بخواهند گرانش کنند این را تصمیم سخت نمیگویند، بلکه اشتباه بزرگ است. مقام معظم رهبری بالا بردن تورم و افزایش قیمتها را منع کردند و در نامگذاری سال هم به آن اشاره شده است اما به نظر میرسد بعضیها دنبال این هستند که اشتباه سختی را مجدداً بگیرند نه اینکه تصمیمی برای رفع مشکلات مردم بگیرند.
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی: اگر قصد دارند اقدامی کنند، باید با مردم صادق باشند اما متاسفانه صداقت ندارند و نشانهای از صادق بودن آنها با مردم را نمیبینیم و حرفهایی میزنند که اینطور برداشت میشود که از نگاه اینها مردم نادان و بیسواد تلقی میشوند. مثلاً در همین ماجرای گران شدن نان، میگویند ما برای توازن منطقهای این کار را کردهایم اما واقعاً این نوع سخنان توجیه توهینآمیزی است که انجام میدهند. ما میتوانیم خواهش کنیم برای توازن منطقهای از تعداد مسئولان نالایق کاهش داده شود و به خانه بروند؟ شجاعت یک اقدام هم در این دولت وجود ندارد و توجیهاتی که میآورند ناراحتکننده است. بلد نیستند یک ساختمان را تخریب کنند، در تخریب اقدام مهندسی نکردند، به جای یک ساختمان سه ساختمان دیگر هم تخریب شد و ۵ انسان بیگناه کشته شدند. بعد توجیه میآورند که تقصیر اغتشاشات سال گذشته است. متاسفانه مجلس و دولت فقط بهانه میآورند و شجاعت پذیرش اشتباه، خطا و عذرخواهی را ندارند. چرا فکر میکنند هر کسی حرف میزند، دشمن است؟ مردم ناراحت هستند، مشکل دارند و گرفتار هستند و هیچکس هم مسئولیت این وضع را قبول نمیکند. هنوز هم که هنوز است میگویند تقصیر دولت قبل است. اصلاً دولت قبل مقصر است، اما شما برای چه روی کار آمدهاید و چه کار کردهاید؟
۳. معمولاً در جریانهای مختلف صحبت از تصمیمات سخت و حتی تلخ برای حل مشکلات مطرح میشود. از نگاه شما در چه حوزههایی باید تصمیم سخت گرفته شود؟ به تاخیر افتادن آن و گذشت زمان چه پیامدهایی دارد؟
مهدی عربصادق: برای انرژی و اقتصاد کشور نیاز به تصمیمات سخت و اساسی و نه البته تلخ وجود دارد. سیاستگذاری در حوزه انرژی و تعرفهگذاریها نیاز اصلی اقتصاد کشور است. امروز خیلی از تولیدکنندگان ما سودشان در تولید محصول نیست که در انرژی ارزان و تبدیل انرژی است که این مسئله زیرساختهای کشور را تضعیف کرده و دست ثروتمندان را به جیب فقرا وارد ساخته است. تصمیم سخت اگر شعار باشد تلخ میشود، تصمیم سخت اگر سیاسی باشد، تلخ میشود، تصمیم سخت یعنی اینکه از قدرت برای مردم خرج شود و این البته سخت است.
صادق نوروزی: کشور در شرایط بحرانی قرار دارد واین وضعیت قابل دوام نیست. به نظر من تصمیمات سخت می تواند رفتن در جهت اجرای بندهای ۱۵گانه مندرج در پیام آقای خاتمی که برگیرنده تنشزدایی در سیاست خارجی، احیای برجام برگزاری انتخابات آزاد،پرشور ورقابتی و…است.در هر حال باید در سیاستهای کلان کشور تغییر اساسی ایجاد شود ماندن در شرایط موجود کشور بافروپاشی روبهرو خواهد شد. در شرایطی قرار داریم که به نظر میرسد مشکلات کشور حل نمیشود. کشور از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وضع خوبی ندارد و با کارهای موردی هم این مشکلات حل نخواهد شد و باید شاهد تغییر در سیاستهای کلی باشیم. برای مثال ما باید در روابط خارجی خودمان تجدیدنظر اساسی کنیم. الان مدتهاست میگویند که با کشورهای منطقه مشغول حل مسائل هستند اما به نظر میرسد که این موضوع هم هنوز به جایی نرسیده است. شما در همین چند وقت اخیر ماجرای جزایر سهگانه یا موضعی که کویت درباره میدان گازی گرفت را هم دیدید. باید تصمیمی گرفته شود که تحریمها برداشته شود و یا برجام احیا شود. در زمینههای داخلی دیدیم که مسئله حجاب تبدیل به یک چالش شده است. اینها مسائلی است که باید تصمیمات اساسی درباره آنها گرفته شود. یکی از مسائل درباره مجلس خبرگان است. خبرگان با این ترکیب و این شکل انتخابات که فقط مجتهدین بهعنوان خبره شناخته شوند و سایر مردم خبره نشوند، تشکیل و اداره میشود. انتخابات مجلس را هم میبینیم که با این اصلاحیه قانون انتخابات چطور شده و در چه مسیری قرار گرفته است. قبلا به نظارتهای تنگنظرانه معترض بودیم، حالا با این اصلاحیه، این گونه نظارتها بیشتر هم شده است. آقای خاتمی در پیامش نکاتی را گفتند که اگر قرار است کشور از بنبست خارج شود. باید تصمیماتی را بگیرند و شاهد تحول و اصلاحاتی اساسی باشیم. اگر شاهد اصلاحات نباشیم، ممکن است به جایی برسیم که با بدتر شدن وضعیت معیشت، شاهد اعتراضات گسترده باشیم و وضع بحرانیتر شود.
حسین کنعانیمقدم: همانطور که اشاره کردم، تصمیمات سخت پیش از این گرفته شده اما مشکل این است که ما آدمی که بخواهد آن را اجرا کند، نداریم. البته این افراد وجود دارند اما به آنها میدان داده نمیشود تا وارد عرصه شوند. نکته دیگر که جا دارد به آن اشاره کنم درباره افرادی است که تریبون دارند و دارای مسئولیت هستند (به خصوص سران سه قوه) الان که ما به مشارکت مردم در انتخابات نیاز داریم، طوری حرف نزنند که باعث شود مردم از مشارکت سیاسی خودشان دلسرد شوند.
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی:من نمیگویم نیاز به تصمیم سخت وجود دارد یا خیر. این را میگویم که چه کسی قرار است تصمیم سخت بگیرد. اینها نشان دادهاند فاقد توان کارشناسی هستند و عملکردشان طی این دو سال بهخوبی نشان داده است که حرف من درست یا غلط است. با یک دولت کمسواد و ناهماهنگ و شعاری که نمیتوان تصمیم سخت گرفت. اینها نقد را قبول ندارند، میگویند ما هر کاری انجام میدهیم شما بگویید درست است و تاییدش کنید. نتیجه این رفتارها را هم الان در کشور میبینیم. من نمیگویم آقای رئیسی و یا آقای قالیباف آدمهای بدی هستند، اصلاً اینها انسانهای خوبی هستند اما حقیقت این است که اینکاره نیستند. من هم خیلی چیزها را دوست دارم، من آدم خوب باید بروم فضانورد شوم؟ من نماز قضا ندارم اما باید بروم قلب یک نفر را جراحی کنم؟ این دولت نشان داد توان اداره کشوری که این همه منابع در آن قرار گرفته است را ندارد. اطراف ما این همه دشمن وجود دارد، افغانستان از یک طرف، آذربایجان از یک طرف، از آن طرف هم روسیه؛ خسته شدیم که اینقدر گفتیم تاریخ را بخوانید ببینید روسیه چه بلایی سر ما آورده است. حرم امام رضای ما را روسیه به توپ بست. خدا شاهد است اگر این سابقه تاریخی به توپ بستن حرم توسط آمریکا وجود داشت، ما بیچاره بودیم. الان روسیه ولگا را بسته و سطح دریای خزر کاهش پیدا کرده است، اما چه واکنشی نشان دادند؟ کویت میدان گازی آرش را برداشته و کاری نمیتوانند انجام دهند. ضعف این دولت باعث شد که آمریکاییها در خلیجفارس مستقر شوند و ۳هزار تفنگدار بهراحتی از تنگه هرمز رد شوند. رک و پوستکنده بگویند نمیتوانیم، پنجاه درصد از عمر دولت گذشته است اما منفیتر از این کارنامه، امکان داشت ایجاد شود؟ یکدست هم شدهاند و دولت هر کاری دلش میخواهد انجام میدهد. دولت آقای خاتمی و روحانی از دست اینها نفس نمیتوانستند بکشند و هر چند وقت یکبار ما شاهد ایجاد یک بحران اساسی بودیم اما الان خبری از ایجاد بحران نیست و دولت را دلداری هم میدهند که این وضعیت را ایجاد کرده است. زمانی که ما مجلس بودیم رفتار ما با دولت روحانی را نگاه کنید و مقایسه کنید با وضعیتی که الان حاکم است. کمک کردن یک داستان است اما اینکه چشمت را ببندی و آن سمت را نگاه کنی، یک داستان دیگر است. تفکیک قوا تبدیل به تجمیع قوا شده است. فلسفه تفکیک قوا که در قانون اساسی آورده شد، نظارت قوا بر یکدیگر بود اما وقتی اینها ادغام شدند، دیگر چیزی به اسم نظارت وجود ندارد. الان دیوان محاسبات کجای کار قرار گرفته است؟ سازمان بازرسی کجاست؟ قوه قضائیه در برابر ترکفعلهایی که صورت گرفته چه کار کرده است؟
نظر شما