سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: ۱ مهر ۱۳۱۹ در خانواده مهدی شجریان، قاری برجسته قرآن مشهد- کودکی متولد شد که نامش را محمدرضا گذاشتند. این کودک در سالهای بعد تبدیل به محبوبترین، مهمترین و موثرترین چهره موسیقی ایرانی شد و چنان درخشید که نام محمدرضا شجریان امروز یک برند، یک تصویر و یک اعتبار زنده برای موسیقی ایرانی است.
محمدرضا شجریان اولین چیزی که از دنیا صوت و لحن یاد گرفت قرائت قرآن بود. محمدرضا قرائت قرآن را از پدرش یاد گرفت و برای اولین بار در ۱۲ سالگی به تلاوت قرآن در رادیو مشهد پرداخت.
محمدرضا شجریان به خاطر پدرش در کنار آوازخوانی، قرائت قرآن را نیز ادامه داد. او در سال ۱۳۵۶ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری، رتبه نخست را به دست آورد. در سال ۱۳۵۷ (تابستان ۱۹۷۹) در مالزی، هنگامی که قاری ایرانی قادر به شرکت در مسابقه نبوده، محمدرضا شجریان بدون هماهنگی و آمادگی قبلی، بهعنوان نماینده ایران در مسابقه شرکت میکند و رتبه دوم جهان را به دست میآورد.
اما این موسیقی ایران بود که شجریان را شجریان کرد؛ محبوبترین خواننده ایرانی چند دهه اخیر. اما چرا شجریان مهم است؟ صرفا چون خوش صدا و محبوب بود؟
یکی از مهمترین دلایل اهمیت خاص و یگانه شجریان در موسیقی ایرانی رسالت است که او برای خود قائل بود. او میخواست آنطور که فردوسی با شاهنامه زبان فارسی را نجات داد با صدای خود موسیقی ملی ایران را نجات دهد و تا وقتی که زنده بود نیز در ایفای این نقش موفق بود.
او همچنین تاکید داشت موسیقی را دنبال میکند که اندیشیدن به مردم بدهد چون«انسان در فکر کردن ساخته میشود، در اندیشیدن راه کمال رو طی میکند.»
باید اعتراف کرد که شجریان در این رسالت خود به معنای تمام کلمه موفق بود. نسل شجریان، مثل حسین علیزاده، شهرام ناظری، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و بعدها کیهان کلهر- و سرآمد آنها خود شجریان کسانی بودند که موسیقی ایران را به خانه مردم آوردند، به همان جایی که شاهنامه و دیوان حافظ قرار داشتند.
موسیقی ایرانی قبل از شجریان خواننده خوب و درجه یک کم نداشت. تاج اصفهانی، بنان و ادیب خوانساری هر کدام قلهای شکوهمند در موسیقی ایران بودند. قدرت صدای تاج اصفهان و تنوع و استادی او در تحریر، جنس صدای خاص بنان و تسلط او بر صدا و شفافیت کمنظیر صدای ادیب خوانساری قابل انکار نیست.
اما این شجریان بود که با هوشمند و استفاده تمام کمال از تواناییهای خود، شرایط اجتماعی و هر چه که در توان داشت را با آواز ایران به میان مردم آورد.
شجریان صدایی گرم و دلنشین داشت، اما به باور بسیاری از منتقدین محمدرضا شجریان استاد تکنیک در آواز و موسیقی ایرانی بود. یکی از موسیقیدانان شناخته شده ایران در این باره میگوید: تکنیک در خوانندگی یعنی چگونه صدا ساختن، کنترل صدا، اجرای درست تحریرها، بیان درست اصوات و هجاها، تاکیدهای درست و اموری از این قبیل. تمام اینها مجموعهای است که به عنوان تکنیک در خوانندگی محسوب میشود.
متبسم درباره میل شجریان به یادگیری میگوید: شجریان به دلیل روحیه یادگیری بالایش، که ناشی از علاقه شدیدش به آواز ایرانی بود، در تمام دوران جوانیاش سخت مشغول آموختن بود.
او درباره میل بیپایان شجریان به یادگیری میگوید: من به خاطر دارم که در دوران چاووش هم صحبت از یادگیری شجریان بود. یعنی بعد از چهل سالگی و بعد از سال ها کار حرفه ای در کنار بزرگان موسیقی ما، در آن دوران عملا میشد تصور کرد که شجریان دیگر نیازی به یادگیری و آموختن ندارد ولی به خاطر عشق و علاقهای که به موسیقی داشت، دائما پیگیری کرد.
شجریان در تکنیک، کیفیت صدا و شیرینی آن از رقبا جلوتر بود، اما در انتخاب شعر و موسیقی و به طور کلی انتخاب کار برای تولید بیرقیب بود. تقریبا میتوان با جرات گفت که هیچ خواننده پاپ یا سنتی دیگری انتخابهایی به خوبی شجریان نداشته است. این انتخاب به خصوص در حوزه انتخاب شعر بینظیر است.
به جرات میتوان گفت که در کارهای منتشر شده شجریان در دوران حیات وی ما هیچ کار بد یا ضعیفی نمیبینیم، کار خوب، خوبتر یا عالی چرا اما خبری از کار ضعیف نیست.
مجموع این ویزگیها شجریان را به مهمترین چهره موسیقی معاصر ایران و یکی از مهمترین چهرههای هنری معاصر و احتمالا یکی از مهمترین چهرههای تاریخ موسیقی ایران تبدیل میکند، چهرهای که اهمیتش از میرزاعبدالله یا قمر اصلا کمتر نیست، اگر که بیشتر نباشد.
نظر شما