سلام نو - سرویس علم و فناوری: جورجیو پاریزی* در یادداشتی برای گاردین از بحران عدم اعتماد به دانشمندان و محققان در سرتاسر جهان نوشت و به این پرسش پاسخ داد که این اتفاق محصول چیست و چطور میتوان آن را بهبود بخشید؟
سال گذشته، با کاهش تعداد ایتالیاییهایی که چهارمین دوز تقویتکننده واکسن کووید را دریافت میکردند، وزارت بهداشت این کشور از من به عنوان یک دانشمند خواست تا در یک برنامه تلویزیونی ۵۰ ثانیهای ظاهر شوم و توضیح دهم که چرا افراد آسیبپذیر باید دوباره واکسن تزریق کنند. تصویر من صدها بار از تلویزیون پخش شد. در نتیجه این کار ایمیل های زیادی دریافت کردم که به من حمله می کردند. در توییتر و فیس بوک من (به اشتباه) به عنوان فردی که در جیب شرکتهای داروسازی است شناخته و محکوم شدم.
در اوج همهگیری در اکتبر ۲۰۲۰، تجربه مشابهی داشتم. در آن زمان، من رئیس آکادمی لینسیان ، مهمترین آکادمی علمی ایتالیا بودم، و دومین موج مرگبار کووید در حال ورود بود. من در یک مقاله طولانی و مستدل، با برجسته کردن جزئیات وضعیت همهگیرشناسی، استدلال کردم که یا باید فوراً اقدامات جدی انجام شود یا تا اواسط نوامبر ۵۰۰ مرگ و میر در روز پیش بینی شود (متاسفانه پیشبینی دقیق بود). بلافاصله پس از انتشار، ایمیلهایی دریافت کردم که به شدیدترین وجه به من میگفتند که بهتر است در کار دیگران دخالت نکنم.
این تصاویر باعث شد من به طور مستقیم پدیدهای را تجربه کنم که روز به روز با آن آشنا می شدم: از بین رفتن اعتماد به علم. تقریباً یک پارادوکس به نظر می رسد: همانطور که جوامع ما بیشتر و بیشتر به فناوری پیشرفته مبتنی بر اکتشافات علمی وابسته می شوند، مردم بیشتر و بیشتر به دانشمندان مشکوک و بیاعتماد میشوند.
این چه معنایی دارد و چطور میتوانیم آن را بفهمیم؟ فاکتورهای زیادی برای در نظر گرفتن وجود دارد. من اغلب به اهمیت رو به کاهش اهمیت صنعت چاپ و شکل چاپی در دهه های گذشته، به نفع اشکال بصری و بسیار مختصر رسانه، از تلویزیون گرفته تا TikTok فکر میکنم. مناظره های تلویزیونی به واکنش سریع نیاز دارند، در حالی که دانشمندان عادت دارند مسائل را در طولانی مطالعه کنند و فقط پس از تفکر در مورد آنها صحبت کنند. علاوه بر این، یک اجرای بصری موفق فقط به معنای درست بودن همه چیز نیست، بلکه صرفا برانگیختن احساس همراهی با اجرا است. چنین کاری همیشه برای دانشمندان آسان نیست.
اما شاید باید پذیرفت که مشکلات کنونی ما ریشه عمیق تری داشته باشد. ما در حال وارد شدن به دورهای از بدبینی نسبت به آینده هستیم که منشأ آن در بحرانهای مختلف است: اقتصادی، بحرانها مرتبط با آب و هوا و کاهش منابع. بسیاری از کشورها در معرض افزایش نابرابری، ناامنی شغلی، بیکاری و جنگ آشکار هستند.
در حالی که زمانی تصور می شد که آینده لزوماً بهتر از حال خواهد بود، ایمان به پیشرفت - به ثروت شکوهمند و مترقی انسان ها - از بین رفته است. بسیاری با دلایل موجه میترسند که وضعیت نسل های آینده بدتر از نسل های کنونی باشد.
در نتیجه همانطور که قبلاً علم برای پیشرفت بشر اعتبار کسب میکرد، اکنون نیز سرزنش زوال بشر -واقعی یا صرفا ذهنی مهم نیست- را دریافت میکند. گاهی اوقات احساس میشود علم معلم بدی است که ما را به مسیر اشتباه هدایت کرده است و تغییر این تصور کار آسانی نیست.
به طور خلاصه، تصور می شود که دانشمندان بخشی از نخبگان هستند، بنابراین قابل اعتماد نیستند. علاقه فزاینده بخشی از دانشمندان به ثبت اختراع و کسب منافع مالی فردی از اکتشافات، این همذات پنداری با نخبگان تقویت می کند. اما پیوندهای گسترده بین علم و صنعت یا حتی تقلب علمی، واقعیت اساسی را تغییر نمیدهد: علم پیشبینیهای منصفانهای انجام میدهد که پس از شکلگیری تدریجی یک اجماع علمی قابل اعتماد خواهند بود. ایجاد اجماع فرآیندی است که تفاوت واقعی را ایجاد می کند. این کار کل جامعه علمی را درگیر کرده و نمیتوان آن را دستکاری کرد.
متأسفانه عدم اعتماد فعلی میتواند اثرات فاجعهباری داشته باشد: اگر شهروندان به علم اعتماد نکنند، ما نمیتوانیم با گرم شدن زمین، بیماریهای عفونی، فقر، گرسنگی و کاهش منابع طبیعی در کره زمین مبارزه کنیم.
اما چگونه می توان اعتماد را بازگرداند و ارتقا داد؟ یک تلاش هماهنگ بزرگ نیاز است و این تنها در صورتی امکان پذیر خواهد بود که درک کاملی از ماهیت دراماتیک مشکل وجود داشته باشد. بخشی از منابع انسانی و مالی اختصاص یافته به پیشرفت علم باید برای بحث با شهروندان از طریق آموزش و رسانه ها و برنامه های اطلاع رسانی در مورد اینکه علم واقعا چیست؛ مطمئنترین و صادقترین ابزار برای درک جهان و پیش بینی آینده است.
همچنین مهم است که ما دانشمندان نه تنها در مورد موفقیتهای خود، بلکه درباره اشتباهات، تردیدها و تردیدهای خود صحبت کنیم. غالباً در گفتمان علمی عمومی اثری از زحمات فرآیند علمی و شبهات همراه با آن وجود ندارد. اگر دانشمندان به عنوان بخشی از نخبگان در نظر گرفته شوند، شاید اولین گام برای بازگرداندن اعتماد مقداری فروتنی باشد - برای اینکه نشان دهیم ما هم درست شبیه کسانی هستیم که به ما بی اعتماد هستند.
*جورجیو پاریزی فیزیکدان نظری است. او به همراه کلاوس هاسلمان و سیکورو مانابه برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۲۱ شدند.
نظر شما