سلام نو – سرویس سیاسی: حسین فاطمی قهرمانانه زیست و قهرمانانه مُرد؛ این را باید بیکم و کاست پذیرفت. مُرد که یک بار از گلوله فداییان اسلام و بار دیگر از تیزی تیغ سینه چاکان شاه جان به در بُرد، یک تنه علیه سلطنت ایستا و در آخر حاضر نشد با یک عذرخواهی باعث لغو حکم اعدامش شود بیتردید زندگی و مرگ در قواره یک قهرمان داشت.
با این همه باید هفت دهه پس از مرگ فاطمی به یک چیز اعتراف کرد و آن هم اینکه این قهرمان وطن پرست برجسته، این مردِ شجاع و این یار سینه چاک محمد مصدق سیاستمدار چندان خوبی نبود و ضعفهایی هم در کارنامه خود داشت.
زندگی آقای فاطمی روزنامهنگار
حسین فاطمی از اول تا آخر روزنامهنگار بود. حسین جوان در دوران دبیرستان نخستین تجربههای روزنامهنگاریاش را در نشریه هفتگی «باختر» کسب کرد، «باختر» توسط برادر بزرگترش، نصرالله سیفپور، مدیریت میشد. جالب است بدانید که باختر اولین مجله به سبک مدرن در ایران و از نظر زیبایی چاپ، نفاست کاغذ و کاربرد عکسها و طرحها در زمان خود بینظیر بود. چهرههایی چون ملکالشعراء بهار و سعید نفیسی با وجود سکونت در تهران برای این نشریه مینویسند.
حسین جوان بعد از دو سال با برادرش به اختلاف میخورد و برای ورود مستقل به دنیای مطبوعات راهی تهران میشود، اما این آخر راه با باختر نبود. فاطمی جوان به سرعت در روزنامه ستاره به مدیرمسئولی احمد ملکی مشغول به کار شد و توجه بزرگان مطبوعات را به خود جلب کرد. اندکی بعد وقتی برادر فاطمی به لطف شهرت باختر شهردار شیراز شد، حسین برای اداره باختر به اصفهان بازگشت.
این جا بود که اولین درگیری جدی فاطمی با حکومت شروع شد. در آن دوره محمدعلی فروغی، نخست وزیر وقت، دنبال این بود که با پیمان سه جانبه ایران را از وضعیت اشغال خارج و با متفقین متحد شود. این طرح در بین افکار عمومی محبوب نبود. حسین فاطمی در روزنامه «باختر» مقالهای تند علیه قرارداد منتشر کرد و فروغی را عامل خارجی و دشمن ملت ایران خواند. در پی انتشار این مقاله روزنامه «باختر» توقیف و فاطمی بازداشت شد.
فاطمی از زندان که آزاد شد باختر را به تهران آورد و به مدت 20 سال تندترین رسانه منتقد حکومت پهلوی بود و مقالات به شدت تند علیه حکومت و سلطنت منتشر میکرد. نکته جالب این است که فاطمی نخستین ایرانی است که مدرک دانشگاهی روزنامهنگاری را در خارج از ایران کسب میکند.
فاطمی محبوب شاه و مغضوب شاه
داستان فاطمی و نقشش در ملی شدن صنعت نفت را همه میدانیم اما بد نیست بدانید که حسین فاطمی روزگاری چهره محبوب شاه بود و محمدرضا پهلوی جوان او را به محمد مصدق ترجیح میداد.
محمدرضا پهلوی و حسین فاطمی دو سال اختلاف سنی داشتند و شاه جوان، فاطمی را شخصیتی مدرنتر میدانست و تقریبا به او گفته بود که میل دارد او نخست وزیر باشد. علاقه شاه به فاطمی چنان بود که چند ماه قبل از کودتا حسین فاطمی را شایسته دریافت بالاترین مدال حکومتی (نشان همایون) تشخیص داد.
با این حال باید گفت که این علاقه دو طرفه نبود. حسین فاطمی نه تنها به صراحت منتقد شاه بود بلکه وقتی وزیر خارجه شد اجازه نداد که شاه در سفارت ایران در ایتالیا پذیرفته شود و شاه را کنار رفته و فراری گزارش کرد. همچنین روزنامه باختر امروز در فاصله ۲۵ تا ۲۷ مرداد از شاه به عنوان «فراری بغداد» یاد کرد و خود فاطمی هم نطقی تند علیه شاه ایراد کرد.
همچنین تاریخ شفاهی ایران گزارشهایی را ثبت کرده که حسین فاطمی در روزهای آخر به محمد مصدق پیشنهاد میدهد که سلطنت پهلوی یا حداقل محمدرضا پهلوی را سرنگون کند چون با این وضعیت اگر محمدرضا به ایران بازگردد اوضاع خوب پیش نمیرود، اما مصدق میلی به براندازی حکومت نداشت. این را میتوان مهمترین اخلاف مصدق و فاطمی دانست.
احتمالا همین رفتارها در کنار عدم تلاش او برای توبه نامه نوشتن در نهایت باعث شد تا او تنها عضو اعدامی کابینه مصدق باشد.
به گفته شاهین فاطمی، برادرزاده دکتر فاطمی، او در واکنش به امضای درخواست عفو گفته بود:
اگر من امروز استغفار کنم دیگر هیچکس در این مملکت، حرف کسی را باور نمیکند و جواب جوانهای مملکت را در آیندۀ تاریخ چه کسی خواهد داد که میگویند: حتی حسین فاطمی هم وقتی پای جانش افتاد، به گ.. خوردن افتاد. اما چنین نکرد و دانسته مُرد.
واقعیت این است فاطمی روزنامهنگاری خوب و شجاع و سیاستمداری نه چندان خوب بود. فاطمی در حالی با با پیمان سه جانبه ایران مخالفت کرد که این پیمان ایران را به سرعت از اشغال رسمی نجات داد و آن را از کشوری در جبهه بازنده به کشوری در جبهه برنده بدل کرد.
بر اساس این پیمان دولتهای انگلستان و شوروی تمامیت ارضی و استقلال ایران را محترم شناختند و دولت ایران در برابر متعهد شد که تمام راهها و وسایل ارتباطی (شامل راههای آهن، رودخانهها، فرودگاهها، بنادر، لولههای نفت، تأسیسات تلگرافی و تلفنی و بیسیم) را در اختیار متفقین قرار دهد. این قرارداد شاید با غرور و افتخار ملی همراه نباشد، اما با کمترین هزینه ایران را از اشغال نجات داد و آن را با طرف برنده همراه کرد.
در دوران دولت مصدق، اختلاف با شاه و فرار او از کشور نیز ماجرا به همین شکل بود. فاطمی شجاعانه و قهرمانانه عمل کرد و احتمالا اعمالش «دل هوادارن مصدق را خنک کرد» اما این اعمال قهرمانانه سود سیاسی لازم را نداشت. چنانچه بعد از ورود فاطمی به وزارت خارجه بخش مهمی از کادر این وزارتخانه – با وجود علاقه به مصدق- با او کار نکردند.
نظر شما