به گزارش سلام نو آیةاللّه موسوی بجنوردی طبع و عقل بشری را بدون هیچ قید و شرطی ملاک سنجش احکام شرع قرار داده و هر آنچه که با این دو مخالف باشد را ـ حتی آیات صریح و روایات صحیح ـ مردود و یا قابل تأویل و تخصیص دانسته است.
با این میزان بدون بررسی ادله شرعی مواردی از قبیل ازدواج دختر نابالغ به اذن ولی و ختنه دختران را مصداق خشونت میداند.
وی خشونت نبودن جزائیات اسلام را بدین گونه توجیه کرده است که اسلام با طرح قاعده «ادرئوا الحدود بالشبهات» و «توبه» و مانند آن، در حقیقت در صدد اجرای جزائیات نیست تا خشونت تلقی شود و هدف اسلام از تشریع آنها بازدارندگی و اصلاح است.
خشونت علیه زنان از منظر دین
خشونت موافق طبع انسان نیست؛ یعنی طبعِ انسان متعارف نمیتواند امر خشن را بپذیرد و از آن تنفر دارد. حقوق وضعی نیز ریشه در حقوق طبیعی دارد؛ یعنی هر امر منافی با طبع انسانی هرگز در شریعت امضا نمیشود.
شریعت چیزی را امضا میکند که قبل از تشریع، امر نیکویی است و چیزی را ممنوع میکند که فعل ناپسند باشد.
پس به تعبیر متکلمان، ما قائل به حسن و قبح عقلی هستیم؛ به عبارت دیگر افعال دارای ارزشهای ذاتی هستند و نیکو بودن فعل محصول شرع و قانون نیست.
در مقابل این نظر به عقیده اشاعره، نیکویی و ناپسندی امری است که شرع میگوید بکن یا مکن.
به هر حال به نظر شیعه، شریعت دنباله رو حسن و قبح افعال است؛ یعنی نیکو و ناپسند بودن افعال علت تشریع است و لذا میگویند که: «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع»؛ یعنی هرآنچه عقل عملی ناپسند بپندارد، شرع میگوید مکن. این اصلی است که ما به آن اعتقاد داریم.
بنابراین از آنجا که خشونت نزد عقل یک امر ناپسند تلقی میشود، اسلام نیز آن را نمیپذیرد؛ چه نسبت به زن و چه نسبت به مرد و بهطور قطع باید گفت که اسلام هیچوقت قبحی را که موجب خشونت باشد یا حرفی که نتیجه آن خشونت باشد، قبول نمیکند.
اسلام دین فطرت است و تمام احکام اسلام بر اساس فطرت است. فطرت قوهای است که خداوند تعالی به انسان داده تا به وسیله آن بتواند به واقعیت اشیا برسد.
در مناجات امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است: «اللهم ارنی الاشیاء کما هی»؛ یعنی خداوندا، واقعیتها را چنانکه هست به من نشان بده.
خداوند بهترین راهنماها را به بشر اعطا کرده است؛ مانند عقل که رسول باطنی است و فطرت که بزرگترین راهنمای تکوینی انسان است.
امروزه مواردی چون ازدواج دختر یک ساله یا دو ساله به اذن ولی را خشونت تلقی میکنند. در این قبیل موارد باید به یاد داشت که آنچه در فقه اسلام است، ملازمه با دین اسلام ندارد.
گفتیم که حقوق وضعی تابع حقوق طبیعی است وتشریع تابع تکوین است. پس به هر دلیلی که خشونت علیه انسان ناپسند است، (حال آن انسان مذکر باشد یا مؤنث)، به یک اندازه برای هر دو جنس امری ناپسند است.
گفته اند که مواردی در قانون داریم که خشونت تلقی میشود؛ اما در مصادیق قانونگذاری نباید از یک نکته غافل شد و آن حکم عقل است.
حکم عقل هم مانند سنت جزء مصادیق تشریع میباشد؛ یعنی چنانچه روایتی دیدیم که برخلاف حکم عقل است، نمیتوانیم به آن روایت عمل کنیم و چنانچه آیه قرآن بود، باید آن آیه را تأویل کنیم و بگوییم مقصود از آن چیست؛ زیرا حکم عقل قابل تخصیص نیست عقل از واقعیتهای هستی بحث میکند و این قابل تخصیص نیست؛ ولی حکم شرع قابل تخصیص است، چون وضعی است.
پس بایست هر حکم را با عقل سنجید و بررسی کرد که آیا مطابق حکم عقل است یا خیر؟ اگر نبود، آن را باید کنار گذاشت.
در بحث جزائیات، مواردی هست که برخی آنها را از مصادیق خشونت به حساب میآورند، حال آنکه در مقابل، در همین مبحث قواعد دیگری داریم که نادیده گرفته میشود.
در حقوق جزای اسلام قاعده «ادرئوا الحدود بالشبهات» داریم؛ یعنی اگر برای قاضی شبهه ایجاد شد، شبهه موضوعی یا مفهومی، قاضی حق رأی ندارد. مسئله دیگر توبه است.
توبه نیز کیفر مثبت به شمار میرود که هدف از آن سالمسازی انسان است. در قرآن در برخی موارد پس از ذکرحکم مجازات، توبه کنندگان را مستثنی میکند.
برای مثال خاطر نشان میکند: «إلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ» یا «إنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فی اْلأَرْضِ فَسادًا» یعنی اگر قبل از اینکه دستگیر شود، توبه کند، حتی چنانچه جرمی مرتکب شده باشد، حکم وی فرق میکند.
حال اگر توبه و قاعده «ادرئوا الحدود بالشبهات» را کنار حقوق جزای اسلام بگذاریم، درمییابیم که جزای ما خشن نیست.
پیشینه قوانین اسلام اغلب به زمانهای سابق برمیگردد و اسلام خود مؤسس جزائیات نبوده است. در موزه لوور فرانسه کتیبهای هست به نام «کتیبه حمورابی» که قدمت آن به چهار هزار سال پیش برمیگردد.
در آنجا مسئله قصاص و دیات طرح شده است. گاه ممکن است کیفر سنگین به نظر برسد، اما به قدری موانع گذاشته و سنگاندازی شده که در عمل آنها اجرا نمیشود.
این احکام جنبه تربیتی دارند. هنگامی که به فرزندتان میگویید «اگر تکلیفت را نوشتی، به تو جایزه میدهم و اگر ننوشتی، تنبیهت میکنم»، هدف شما در واقع ترغیب و ترهیب است.
اسلام کیفر را وسیله قرار میدهد تا جامعه اصلاح شود و هدف از آن بازدارندگی انسان از خطاست. کوتاه سخن آنکه اسلام شدیدا مخالف با خشونت به هر نوعی است، چه علیه زنان، چه علیه مردان.
اعلامیه رفع خشونت نسبت به زنان
فقدان تعریف مشخص از خشونت نسبت به زنان در ابزارهای موجود حقوق بشر موجب شد که از اواخر دهه هشتاد لزوم تدوین سندی در این زمینه مربوط مطرح گردد.
در پی اقدامات کمیسیون مقام زن، مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳ اعلامیه رفع خشونت نسبت به زنان را تصویب کرد.
این اعلامیه نخستین بار خشونت علیه زنان را چنین تعریف کرد: «هر گونه عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که موجب بروز، یا احتمال بروز صدمات و آسیبهای جسمی، جنسی یا روانی و یا رنج و آزار زنان از جمله؛ تهدید به انجام عمل خشونتآمیز که نتیجه آن محرومیت اجباری یا اختیاری (در شرایط خاص) از آزادی در اجتماع و یا زندگی خصوصی میگردد».
مصادیق خشونت علیه زنان
خانواده، نخستین و پایدارترین نهاد اجتماعی است که هویّت انسانی و جامعهپذیری فرد در آن شکل میگیرد و پذیرش ارزشها و هنجارهای اجتماعی، انتقال الگوهای روابط و تعامل به سایر نهادهای اجتماعی را سبب شده است.
بدون شک، هیچیک از آسیبهای اجتماعی از تأثیر خانواده جدا نیستند.
نهاد خانواده هنگامی کارکرد خود را بهدرستی انجام میدهد که دچار نابسامانی و آشفتگی نباشد. خشونت، سلامت و امنیت خانواده را تهدید میکند.
خشونت خانگی یا خشونت علیه زنان در خانواده، شایعترین شکل خشونت علیه آنهاست که در آن، رفتار خشنِ یکی از اعضای خانواده (معمولاً مرد) نسبت به یکی دیگر از اعضای خانواده (معمولاً زن) است Swan & Sullivan, ۲۰۰۹: ۹۴۲)).
فرایند عملیاتیکردن متغیرها
متغیر خشونت علیه زنان: تعریف مفهومی: انجمن UNG، خشونت علیه زنان را به هر عمل خشونتآمیزی تعریف کرده است که نتیجه آن صدمه جسمی، جنسی و ذهنی بوده است؛ که با رنج زنان به وسیله تهدید یا تحمیل محرومیت اجباری یا اختیاری از آزادی در زندگی فردی و اجتماعی همراه بوده است.
تعریف عملیاتی: این متغیر، مؤلفههایی ازقبیل خشونت جسمی، جنسی، عاطفی، مالی، کلامی، روانی و اجتماعی دارد.
جدول ۱- مفهوم عملیاتی شاخصهای متغیر خشونت علیه زنان
متغیر وابسته تحقیق |
تعریف |
گویهها |
خشونت روانی |
رفتار خشونتآمیزی که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشهدار میکند |
۱- قهرکردن مردان به شکلهای مختلف با همسر خود از قبیل حرفنزدن بهمدت طولانی تا ترک منزل بهمدت متمادی و گاهی برای همیشه ۲- بهانهگیریهای پیدرپی و انتقاد ناروا از همسر خود ۳- تمسخر همسر در جمع دوستان و آشنایان ۴- تهدید به کتکزدن یا تهدید به پرتابکردن اشیا ۵- تهدید به طلاق و ازدواج مجدد ۶- تهدید به آسیبرساندنِ اشخاصی که همسر به آنها علاقه دارد ۷- تحریک حس حسادت همسر درخصوص خواهر، مادر یا زنان دیگر ۸- دادوفریادزدن بر سر همسر ۹- تحقیر همسر خود در نزد مردان دیگر |
خشونت مالی |
رفتار خشونتآمیزی است که مردان علیه زنان روا میدارند و اگر مردان خانواده نخواهند از خود سخاوتی در تمکین مادی زنان نشان دهند، ادامه زندگی برای زنان بدون درآمد به مخاطره میافتد. |
۱- مرد، وسواسگونة مخارج منزل را کنترل میکند. ۲- ندادن خرجی و پول کافی و در مضیقة مالی قراردادن همسر و فرزندان ۳- دسترسینداشتن همسر به درآمد و پسانداز خانواده ۴- دریافت اجباری حقوق و درآمد همسر ۵- مجبورکردن همسر به فروش اموالش ۶- آسیبرسانی به وسایل شخصی همسر ۷- فرستادن همسر خود برای مدت طولانی به منزل پدر بدون اینکه شوهر وجهی به ایشان بدهد |
خشونت جسمی (فیزیکی) |
نوعی اقدام فیزیکی برای آسیبرساندن، ترساندن یا کنترلکردن همسر |
۱- سیلیزدن ۲- هلدادن و پرتکردن ۳- لگدزدن و مشتزدن به بدن ۴- چنگانداختن و کشیدن موهای همسر ۵- کتکزدن زن با کمربند، شلاق و ... ۶- شکستن دستوپا، کبودی بدن زن یا هر نوع آسیب جسمانی دیگر ۷- بستریشدن زن در بیمارستان که ناشی از کتکزدن اوست. ۸- تهدید به کشتن و به قتلرساندن زن |
خشونت جنسی |
این نوع خشونت در حیطة زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی اتفاق میافتد و بهصورت الزام به تمکین از شوهر یا رابطة محارم با یکدیگر در حلقة خویشاوندی علیه زن اعمال میشود |
۱- مجبورکردن زن به سقط جنین ۲- برقراری ارتباط جنسی برخلاف میل زن ۳- اجبار به روابط جنسی غیرمتعارف ۴- انجام اعمالی که در هنگام تماس جنسی باعث ناراحتی زن میشود. |
خشونت اجتماعی |
مردها با ممانعت از رشد اجتماعی، تحصیل، گسترش فعالیتهای فکری و روابط اجتماعی همسر خود، وی را از دستیافتن به حقوق، اهداف و آرزوهای خود بازمیدارند و موجب عقبماندگی و انجماد فکری وی میشوند. |
۱- شوهر مانع معاشرت زن با دوستان و بستگان خود شود. ۲- جلوگیری از کارکردن زن ۳- ممانعت مرد از رفتن همسرش به فضاهای تفریحی و ... ۴- حبسکردن زن در خانه ۵- قطعکردن تلفن خانه روی زن ۶- ایجاد محدودیت در رابطه با ادامه تحصیل ۷- ایجاد محدودیت در ارتباطات فامیلی |
خشونت عاطفی |
خشونت عاطفی، رفتارهای کلامی و غیرکلامی زورگویانة همسر است که ابراز آنها در بدن دیده نمیشود. فرایندی است که طی آن فرد ازنظر روانی از جانب شخصی دیگر بهصورت تدریجی دچار آسیب میشود. |
۱- بیاننکردن کلمات محبتآمیز مرد ازقبیل دوستت دارم به همسر ۲- اظهار خستگی مردان از زندگی مشترک ۳- اظهار اجبار در انتخاب این زن ۴- انتقاد مداوم از همسر ۵- مرد قابلیتهای مادر و خواهر خود را به رخ زن بکشد. ۶- انتقاد مداوم از دستپخت زن ۷- بهوجودآمدن این حس در زن که همسرم فقط نقاط ضعف مرا میبیند. ۸- تحقیر و تمسخر فعالیتهای زن در خانه، مثلاً آشپزی، بچهداری و ... |
خشونت کلامی |
حرفهای آزاردهنده، رفتار خشونتآمیز محسوب میشود. این حرفهای آزاردهنده و ناخوشایند معمولاً بهصورت ناسزا، لحن تند، تحقیر، تمسخر، تشر، استهزا و ... است که ممکن است به خشونت خانگی فیزیکی در چارچوب خانه منجر شود. |
۱- فحاشی به زن و بستگان وی ۲- بکاربردن القاب ناشایست برای زن ۳- شوخی دور از نزاکت با دوستان خود در حضور زن ۴- شوخی دور از نزاکت با زنان در اماکن عمومی و محل کار ۵- بیان داستانهایی غیراخلاقی بهگونهای که زنان نیز ناگزیر شنونده باشند. ۶- گفتن جملاتی مانند تو نمیفهمی، حرف احمقانهنزن، چرا مثل بقیه زنها نیستی |
جدول ۲- مفهوم عملیاتی متغیرهای مستقل تحقیق
متغیرهای مستقل |
تعریف |
گویهها |
نگرش مردسالارانه مرد (پدرسالاری) |
مترادف با پدرسالاری است، یعنی خانواده و حتی جامعهای که در آن مرد حکومت میکند. |
۱- زن از شوهرش باید حرفشنوی داشته باشد. ۲- برای زن، همسر و کدبانوبودن شایستهتر از تحصیلکردن و کارکردن بیرون از خانه است. ۳- بهتر است مرد تصمیمگیرندة نهایی در خانواده باشد. ۴- مهمترین وظیفة زن، شوهرداری است. ۵- درصورت نافرمانی زن از شوهرش، مرد حق دارد او را کتک بزند. ۶- تصمیمگیری دربارة فرزندآوری با مرد است. ۷- مدیریت مالی خانواده تنها از عهدة مرد برمیآید. ۸- مرد هر موقع دلش بخواهد میتواند زنش را طلاق دهد. ۹- تعیین محل سکونت با شوهر است و زن باید تابع او باشد. ۱۰- اگر مرد متأهل با زن دیگری ارتباط داشته باشد، درصورت صیغهخواندن اشکال ندارد. ۱۱- کارهای بیرون منزل و امور اقتصادی مربوط به مرد است و زنان نقشی در آن ندارند. ۱۲- در هر تصمیمگیری از جانب زن مشورت با یک مرد لازم است. |
پایگاه اقتصادی و اجتماعی |
شامل مجموعه اشخاص یا گروههایی است که یک واحد اجتماعی در سلسلهمراتب بهحساب میآیند. |
۱- شغل شما چیست؟ ۲- شغل پدر شما چیست؟ ۳- شغل مادر شما؟ ۴- درآمد خانوادة شما چقدر است؟ ۵- تحصیلات پدر شما چیست؟ ۶- تحصیلات مادر شما چیست؟ ۷- تحصیلات خود شما به چه میزانی است؟ |
تحریک روانی از سوی زن |
عبارت است از زنی که قربانی خشونت شده است، خودش زمینة ظهور یا تحریک و اعمال خشونت را فراهم کند. |
۱- ایرادگیریهای مداوم از شوهر برای هر مسئلهای ۲- چشموهمچشمیهای زیاد ۳- لجبازی با شوهر ۴- فامیل خود را به رخ شوهر کشیدن ۵- کنترل رفتارهای جزئی شوهر ۶- مقایسة شوهر خود با شوهر سایر بستگان |
تجربه و مشاهدة خشونت در خانوادة شوهری |
هرگونه آزاری که طی دوران کودکی، والدین نسبت به فرد اعمال کرده است یا شاهد کتککاری و بیاحترامی پدر نسبت به مادرش بوده است. |
۱- اعضای خانواده به همسر شما توهین و بیاحترامی کرده است؟ ۲- خانوادة همسر شما او را تنبیه بدنی کرده است؟ ۳- والدین همسر شما بر سر او دادوفریاد زده و با او اخم و قهر کردهاند؟ ۴-پدر شوهرتان نسبت به مادر شوهرتان توهین و بیاحترامی کرده است؟ ۵-پدر شوهرتان بر سر مادر شوهرتان دادوفریاد زده و او را از خانه بیرون کرده است؟ ۶- همسرتان شاهد کتککاری والدینش و خشونت در خانوادهاش بوده است؟ |
حکم خشونت علیه زنان
اگر شوهر به صورت عمدی همسر خود را مورد ضرب و جرح قرار دهد و یا با الفاظ زشت و ناپسند به او توهین نماید زن می تواند درخواست طلاق کند.
در موارد ضرب و شتم گاهی از طرف دادگاه برای مرد حکم پرداخت دیه و خسارت ، زندان و شلاق نیز در نظر گرفته می شود.
ضرب به عملی می گویند که عوارض آن باعث ورم و کبودی بدون خونریزی در بدن شود.
جرح عملی است که باعث از هم گسیختن بافتهایی از بدن شده و باعث پارگی و بریدگی در بدن می شود.
نقص یا قطع عضو و شکستن استخوان هم از مصادیق جرح محسوب می شود.
کتک زدن زن توسط شوهر از جمله مواردی است که می تواند به صدور حکم طلاق به درخواست زن شود.
قانون گذار حکم کتک زدن زن توسط شوهر را در قانون بصورت مجزا تعیین ننموده ولی طبق قانون مجازات اسلامی و طبق نظر قاضی می تواند شامل حبس، قصاص و دیه نیز گردد.
خشونت بصورت ذاتی موجب کاهش عزت نفس در فرد مورد خشونت قرار گرفته می شود و از نظر روانی نیز او را آزار می دهد.
چه بسا خشونت فیزیکی و ضرب و جرح پس از مدتی بهبود پیدا کرده و فراموش می شود ولی تحقیر و آسیب های روانی ناشی از توهین و فحاشی توسط همسر تا سالها با زن باقی می مانند.
فحاشی و توهین نیز مانند دیگر اعمال خشونت آمیز در قوانین ایران جرم محسوب می شود و دارای مجازات است.
درخصوص فحاشی و توهین شوهر نسبت به زن نیز این حق برای او وجود دارد که در صورت قرار گرفتن در معرض فحاشی و توهین نسبت به درخواست شکایت بر علیه همسر اقدام نماید.
چنانچه از نظر دادگاه محرز شود که این توهین های لفظی و فحاشی ها برای زن غیر قابل تحمل است در صورت درخواست طلاق از طرف زن، دادگاه با درخواست او موافقت می نماید و حکم به طلاق می نماید.
مجازات کتک زدن زن
قضات برای تعیین مجازات مردی که مبادرت به ضرب و شتم همسر خود نموده است به همان قوانین ضرب و شتم در قانون مجازات اسلامی رجوع می کنند.
بنابراین باتوجه به قوانین موجود اگر زن به موقع شکایت کرده و بتواند این امر را ثابت کند که توسط همسر خود مورد ضرب و شتم واقع شده است می تواند از طریق قانون دیات، قصاص و حتی مجازات های تعزیری یعنی حبس و یا جریمه نقدی همسر خود را محکوم به تحمل مجازات مقرر نماید.
اگر زن درخواست قصاص کند باید شرایط قصاص نیز برای اجرای حکم فراهم باشد.
این شرایط عبارتند از اینکه قصاص باید با میزان جنایت وارده برابر باشد؛ عضو سالم و کامل را نمی توان در برابر عضو ناسالم و ناقص قصاص کرد؛ نباید بیم تلف شدن مرتکب با افزایش جنایت بر او وجود داشته باشد؛ قصاص عضو اصلی در برابر عضو غیر اصلی وجود ندارد؛ و در نهایت اینکه جانی یا همان شوهری که مرتکب ضرب و شتم همسر خود شده است باید در ارتکاب عمل خود عمد داشته باشد.
به عنوان مثال اگر مرد در حالت مستی همسر خود را مورد ضرب و شتم قرار داده باشد امکان قصاص وجود ندارد.
عدم امکان قصاص یا بخشش فعل ارتکابی از جانب زن به درخواست دیه منتهی می شود. دیه به انواع مختلفی تقسیم بندی می شود.
به عنوان مثال برخی از انواع دیه برای تورم و کوفتگی سطح پوست است و برخی از آن ها برای تعیین جنایت وارده بر استخوان هایی که شکسته شده اند مورد توجه واقع می گردند. تعیین میزان دیه به گزارشات پزشکی قانونی بستگی دارد.
در نهایت اگر ضرب و شتم مشمول هیچ کدام از موارد فوق نگردد مشمول مجازات تعزیری است.
مجازات تعزیری نوع دیگری از انواع مجازات های رایج در قانون مجازات اسلامی است که بیش از همه خود را به صورت حبس و جریمه نقدی نشان می دهد.
اصولا اغلب کتک ها و ضرب و شتم هایی که با ایجاد آثار جدی با ماندگاری بالا منجر می شوند به گرفتن تعهد، غرامت و مجازات حبس منتهی می شوند.
با توجه به مفاد مندرج در قانون مجازات اسلامی هر کس عمداً به دیگری جرح یا ضربی وارد آورد (کتک زدن زن نیز در این مقوله قرار می گیرد) که موجب نقصان یا شکستن و یا از کار افتادن عضوی از اعضاء بدن یا منتهی به مرضی دائمی یا از دست دادن یا نقص یکی از منافع، حواس یا زوال عقل مجنیعلیه گردد در صورتی که قصاص امکان نداشته باشد و در صورتیکه اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد به دو تا پنج سال حبس تعزیری محکوم خواهد شد و در صورت درخواست مجنیعلیه مرتکب به پرداخت دیه نیز محکوم خواهد شد.
همچنین باتوجه به تبصره موجود در صورتی که آسیب وارده منتهی به ضایعات فوق نشود و اسلحه به کار رفته نیز چاقو و امثال آن باشد مرتکب به سه ماه تا یک سال حبس محکوم خواهد شد.
بنابراین همانطور که مشخص است قانون نیز سعی خود را در راستای حمایت از حقوق زن به عمل آورده است با این حال بهتر است در صورت مواجهه با این مسئله به وکیل کیفری مراجعه نمایید چرا که در صورت شدت عمل ممکن است بتوانید حق طلاق را بدون نیاز به بخشش مهریه یا ارائه بذل و بخشش های مالی نیز به دست آورید چرا که می تواند یکی از مصادیق عسر و حرج برای زن باشد و دادگاه این حق را به زن بدهد تا بدون رضایت مرد نیز خود را مطلقه نماید.
نظر شما