تعجب هم نکنید؛ «پاداش پای سکو»، همان چیزی که پیش از بازیها تصویب شد، اما مانند خیلی از مصوبات دیگر اجرا نشد، چرا؟ چون آقایان میگویند پول نیست، اما ما میگوییم پول هست، ولی فقط برای فوتبال همیشه بازنده، اما برای افتخارآفرینان جانباز و توانیاب «نه»! پول برای فوتبال هست که برود و به صغیر و کبیر ببازد، ولی برای این قهرمانان که رتبه تاریخی دوم بازهای پاراآسیایی را کسب کردند «نه»، پول نیست، اما تا دلتان بخواهد وعده و وعید هست.
البته آقایان خیلی هنر به خرج دادند و زحمت کشیدند و تنها پاداش مدالآوران طلایی را پرداخت کردند، ولی امروز حتی پاسخگو هم نیستند که تکلیف بقیه چه میشود. همانها که قرار بود پای سکو پاداششان را بگیرند تا حداقل خستگی دوران آمادهسازی و زحمات و مشقاتی که برای کسب مدال کشیده بودند همان پای سکو دربیاید. همچنان خبری از پاداش پای سکوی قهرمانان و مدالآوران نیست که نیست. البته هر هفته و هرازگاهی عنوان میشود که تأمین اعتبار انجام شده و به زودی پرداخت میشود، اما این وعدهها همچنان روی هواست!
در این میان وعدههای شروین اسبقیان، رئیس دوشغله فدراسیون جانبازان و توانیابان از همه بدتر است. او میگوید: «پاداش پای سکو توسط کمیته ملی المپیک تأمین اعتبار شده و انشاءالله به زودی پرداخت میشود.» وعدهای تلخ که هیچکس نمیداند چه زمانی محقق میشود، اما آنچه روشن است اینکه فعلاً هیچ خبری نیست و مدالآوران پاراآسیایی هانگژو همچنان باید چشمانتظار تحقق این وعده باشند.
سؤال اصلی این است که چگونه وعده پاداش پای سکو داده شده، درحالیکه اصلاً اعتباری وجود نداشته است؟ آیا این بازی با روح و روان یک ورزشکار جانباز و توانیاب نیست؟ آیا اسبقیان که این روزها یک پایش در فدراسیون است و پای دیگرش در وزارت، نمیداند با این وعده توخالی چه بلایی بر سر یک ورزشکار میآورد؟
نکته بعدی که در حرفهای اسبقیان قابل توجه است اینکه اگر این پاداشها تأمین اعتبار شده به چه دلیل در پرداخت آنها تعلل شده است؟ آیا مدیران ورزش کشور از جمله اسبقیان نمیدانند که چنین برخوردهایی تنها باعث انگیزهکشی و سرخوردگی ورزشکاران کشور، بهخصوص ورزشکاران جانباز و توانیاب میشود؟!
جای تأسف است که عنوان کنیم این مسائل و اهمیت دادن به وضعیت ورزشکاران مدالآور کوچکترین اهمیتی برای مسئولان ورزش نداشته و ندارد که اگر داشت اوضاع اینگونه نبود. جای تأسف است که یادآور شویم آقایان به فرودگاه رفتند و عکسهای یادگاری خود را با این قهرمانان گرفتند و از همان فرودگاه رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند. اتفاق تلخی که قبلاً سابقه آن را داشتیم و میدانستیم باز هم رخ میدهد، اما کورسوی امیدی تنها به سبب وعدههای قبلی وجود داشت که امروز مشخص شده آن هم یک امید واهی بود.
آقایان عکسهایشان را گرفتند و امروز نوبت وعدههای پوچ و توخالی است که مثل همیشه ردیف کنند، درست مانند همین وعده تأمین اعتبار پاداش پای سکو که معلوم نیست کی و کجا قرار است پرداخت شود، اما آنچه مسلم است پای سکوی بازیهای هانگژو نبود. کسی چه میداند شاید منظور اسبقیان و بقیه سکوی بازیهای پاراآسیایی چهار سال بعد بوده و ما و مدالآوران هانگژو درست متوجه اصل ماجرا نشدهایم.
این روزها ورزشکاران مدالآور ایران باز هم انتقاد دارند، انتقاد از بیتوجهیها، انتقاد از دیده نشدنها و انتقاد از رفتارهای زشتی که از سوی مسئولان با آنها میشود. در این میان وضعیت مدالآوران و قهرمانان جانباز و توانیاب حساستر از بقیه است. آنها که باید با توجه بیشتر هم روح بالاتری پیدا کنند و هم انگیزه مضاعف. آنها که ثابت کردهاند هیچگاه و در هیچ میدانی برای سربلندی ایران کم نمیگذارند.
همین انگیزه و افتخارآفرینیهای آنان است که باید مورد توجه آقایان کتوشلوارپوش ورزش قرار گیرد. آقایانی که از این پست به آن پست جابهجا میشوند یا خیلی راحت دو یا چند پست را در اختیار میگیرند، اما وقتی پای عمل میرسد تنها وعده میدهند.
ظاهراً باید به این آقایان یادآور شویم که بچههای کاروان «فرزندان ایران» با یک تاریخسازی موفق شدند با پشت سر گذاشتن کشورهای مدعی، چون ژاپن و کرهجنوبی عنوان دومی بازیهای پاراآسیایی را از آن خود کنند، عنوانی که باید همان پای سکو پاداش آن پرداخت میشد، اما هنوز برخی فقط وعده تأمین اعتبار و پرداخت آن را در ماههای آتی میدهند، در حالی که پول نقد همیشه برای فوتبال هست.
نظر شما