به گزارش سلام نو میرزا محمدتقی خان فراهانی، ملقب به امیرکبیر، نخستین صدراعظم ایران در زمان ناصرالدین شاه بود و در زمان صدارت خود اصلاحات مهمی در زمینههای سیاسی و اجتماعی انجام داد.
میرزا محمدتقی خان فراهانی، مشهور به امیرکبیر اولین صدراعظم دوره ناصرالدین شاه قاجار در ایران بود. او در سال ۱۱۸۵ شمسی در اراک متولد و در سال ۱۲۳۰ شمسی در باغ فین کاشان به قتل رسید.
امیرکبیر یکی از نزدیکترین افراد به ناصرالدین شاه بود و در دوره صدارت خود اصلاحات و تغییرات زیادی در سیستم حکومتی و اجتماعی کشور به وجود آورد.
او همچنین پایهگذار روزنامه «وقایع اتفاقیه» و موسس مدرسه «دارالفنون» است.
امیرکبیر پس از اینکه بهواسطه توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در باغ فین کاشان به قتل رسید.
درباره قتل میرزا تقی خان امیر کبیر
ماجرای قتل غم بار امیر با نام مهد علیا گره خورده است؛ او که به هر دلیل سرسختترین دشمن امیر معرفی میشود، موثرترین فرد در کشته شدن امیر شناخته شده است.
در گزارشهای وزیر مختار انگلیس آمده است: “برانداختن دولت امیرنظام، بیشتر نتیجه توطئه و نیرنگ اندرون شاه است که در رأس آن مهد علیا مادر شاه قرار دارد. ”
مهد علیا که نام اصلیاش ملک جهان خانم است، همسر محمدشاه و مادر ناصرالدین شاه قاجار است. تمامی هم عصران او و نیز نویسندگان و پژوهندگان، مهد علیا را زنی قدرتمند، بانفوذ و مدیر و مدبر توصیف کردهاند.
او در زمان پادشاهی همسرش به سبب بیماری و نیز درویش مسلکی شاه، در امور کشور و مسائل سیاسی و عزل و نصبها نفوذ و دخالت فراوانی داشت و به صدرات رسیدن امیرکبیر، باوجود نارضایتی و تلاشهای مهد علیا برای صدارت مهرههای خود، سبب خشم او شد.
دلایل گوناگونی را در باب کینه مهد علیا نسبت به امیرکبیر برشمردهاند؛ از تلاش مهد علیا برای جلب نظر امیرکبیر و دست رد امیر بر سینه او گرفته تا جاه طلبیها و فزون خواهیهای مهدعلیا.
آنچه بدیهی است اصلاحات امیرکبیر منافع بسیاری را در دربار به خطر انداخت و دشمنان زیادی را برای امیر به وجود آورد؛ دشمنانی که خود امیرکبیر از وجود آنها و دسیسههایشان باخبر بود، اما به سبب شوق و انگیزهاش برای اعاده عظمت ایران، از اقدامات خود عقب نمینشست.
دشمنان امیرکبیر در دربار که از سوءظن مادر شاه نسبت به امیر باخبر بودند، شکایات خود را نزد او میبردند و در توطئه علیه امیر با مهد علیا هم داستان میشدند. اندرونی شاه یکی از مهمترین کانونهای مخالفت با امیر بود.
محدودیتهای فراوانی که امیرکبیر برای مادر شاه به وجود آورد، ازجمله قدرت مطلق امیر و تبدیل شاه به یک مقام تشریفاتی، تخفیف شاهزادگان قاجاری، کاهش حقوق و مستمریهای وی و دیگر زنان دربار، زیر نظر گرفتن رفت و آمدها و روابطش با شاهزادگان و سفارتخانههای بیگانه ازجمله انگلستان، محدودکردن ملاقاتهای او با شاه و دیگر محدودیت ها؛ مهد علیا را به دشمن اصلی امیرکبیر بدل کرد.
امیرکبیر با اقدامات خود، دشمنان زیادی در دربار داشت، اما هیچکس مانند مهد علیا با امیر دشمن نبود؛ زنی که امید فراوانی به پادشاهی فرزند و نفوذش بر او به عنوان ملکه مادر داشت، با سدی قدرتمند به نام امیرنظام برخورد کرد.
خصومت مهد علیا با امیر به حدی بود که ازدواج دخترش عزت ملک خانم با امیرکبیر به فرمان ناصرالدین شاه نیز نتوانست در بهبود روابط آن دو مؤثر باشد.
مهد علیا که در برابر امیر خود را ناتوان میدید، در ساقط کردن او از قدرت و حتی از حیات، هرچه دسیسه و تدبیر داشت به کار گرفت.
مهد علیا و مخالفان امیر کبیر
از آنجایی که اقدامات و برنامههای اصلاحی امیرکبیر به مذاق بسیاری از دولتمردان خوش نمیآمد، میتوان عوامل زیادی را در قتل او موثر دانست. یکی از این افراد که نقش چشمگیرتری نسبت به بقیه مخالفان داشت و در نهایت هم موفق به عزل و در نهایت قتل امیرکبیر شد، مهدعلیا، مادر شاه و مادر زن امیرکبیر است.
مهدعلیا که زنی قدرتمند و با نفوذ بود، از ابتدا با به قدرت رسیدن امیرکبیر مخالف بود.
امیر نیز پس از به قدرت رسیدن و با انجام اقدامات و اصلاحات مختلف، خشم مهدعلیا را بیشتر برمیانگیخت. امیرکبیر هم با مطلع بودن از اهداف مهدعلیا، دست او را در بسیاری از امور بسته و به مانعی جدی برای دستیابی او به اهدافش تبدیل شده بود.
در این مرحله، مهدعلیا آخرین راه بدبینی شاه نسبت به امیر پیدا کرد و از خطرات وجود امیرکبیر در منصب قدرت به شاه گوشزد میکرد و ادعا میکرد که امیر بهدنبال پادشاهی و سلب قدرت از دست ناصرالدین شاه است.
در نهایت مهدعلیا و گروه مخالفان موفق شدند با نقشههای فراوان ابتدا امیر را از قدرت عزل کرده و ناصرالدین شاه را راضی کنند تا او را به کاشان تبعید کند.
اما از آنجایی که امیرکبیر هنوز برای آنها تهدیدی به شمار میرفت و این احتمال وجود داشت که شاه به سبب دلبستگیاش به امیرکبیر نظر خود را عوض کرده و مجددا او را به تهران بازگرداند، مهدعلیا در فرصتی مناسب از پادشاه خواست تا فرمان قتل امیرکبیر را صادر کند.
پادشاه حاج علی خان حاجبالدوله را مسئول این کار کرد و او شبانه به راه افتاد و فردای آن روز هنگامی که امیرکبیر در حمام بود، او را به قتل رساند.
امیرکبیر که بود
امیرکبیر با نام کامل میرزا محمدتقی خان فراهانی اولین صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار بود. او در منطقه فراهان متولد شد و دوره کودکی خود را در دربار قائم مقام فراهان گذراند. امیرکبیر بهواسطه هوش و ذکاوتی که داشت مورد توجه قائممقام و عباس میرزا نایبالسلطنه قرار گرفت. میرزا محمدتقی در سنین جوانی به خدمت خاندان قائم مقام فراهان درآمد و پس از آن برای مدتی سمت «مستوفی نظام» را به عهده داشت.
محمدتقی خان پس از مرگ محمدشاه و به کیب مقام پادشاهی توسط ناصرالدین شاه، بهعنوان صدراعظم ایران انتخاب شد. او در دوران کوتاه صدارت خود در راستای پیشرفت کشور اقدامات بسیاری انجام داد که میتوان از میان آنها به گسترش روابط خارجی، ایجاد سفارتخانههای دائمی در کشورهای دیگر، اصلاحات در دستگاههای دولتی، تاسیس مدرسه دارالفنون و توسعه پستخانهها و چاپارخانهها اشاره کرد. امیرکبیر دارای القاب زیادی از جمله کربلایی محمد تقی، میرزا محمدتقیخان، مستوفی نظام، وزیر نظام، امیر نظام، امیرکبیر و امیراتابک اعظم بود.
امیرکبیر پس از حدود سه سال صدارت با دسیسه درباریان و مادر شاه از سمت خود برکنار و به کاشان تبعید شد. او حدود ۴۰ روز بعد در باغ فین کاشان توسط علی خان حاجبالدوله به قتل رسید. روز ۲۰ دی، سالروز درگذشت امیرکبیر در تقویم «روز ملی توسعه» نامگذاری شده است.
زندگینامه جالب میرزا محمدتقی فراهانی
میرزا محمدتقی فراهانی، در تاریخ ۱۹ دی ماه سال ۱۱۸۵ خورشیدی در روستای هزاوه منطقه فراهان، از توابع شهرستان اراک متولد شد. خانواده پدری و مادری میرزا تقی خان از طبقه پیشهور بودند. پدر او، کربلایی قربان از آشپزان دربار قائم مقام اول، خاندان بزرگ قریه مهرآباد بود و مادر او که فاطمه سلطان نام داشت، دختر استاد شاه محمدبنا از اهالی فراهان بود.
محمدتقی در دوره کودکی با فرزندان خردسال قائم مقام اول همبازی بود.
مورخان نقل کردهاند که او مسئولیت انتقال ظروف غذا به حجره درس فرزندان قائم مقام را به عهده داشت و همین امر سبب میشد پس از بردن ظرفهای غذا پشت در حجره مانده و به درسها گوش فرا دهد.
در روایتها آمده است که روزی قائم مقام از فرزندان خود سوال درسی میپرسد؛ اما هیچ یک موفق به پاسخگویی نمیشوند.
امیرکبیر جواب سوال را میدانست و به آن پاسخ میدهد؛ پس از این اتفاق قائم مقام به او انعامی میدهد؛ اما او قبول نمیکند و در عوض از قائم مقام میخواهد تا به او اجازه دهد بههمراه فرزندان او از کلاسها بهره ببرد.
محمدتقی شیوههای منشیگری، نامهنگاری و صدور احکام دیوانی را از قائم مقام یاد گرفت تا اینکه قائم مقام پس از مدتی تحریر و نگارش پارهای از احکام و نوشتهها را بر عهده محمدتقی خان گذاشت.
محمدتقی پس از رسیدن به سن جوانی موفق شد سمت منشیگری در خانه قائم مقام را به دست آورد.
منشی گری در منزل قائم مقام باعث کسب تجربه برای محمدتقی خان شد. او بهواسطه این شغل توانست با رجال سیاسی آن زمان آشنا شود و حتی با شاه ملاقات کند.
در سال ۱۲۰۸ شمسی، پس از قتل گریبایدوف در ایران، امیرکبیر هنگامی که تنها ۲۲ سال داشت به دستور قائم مقام مامور شد تا برای عذرخواهی بههمراه «خسرو میرزا» به روسیه تزاری سفر کند.
دومین ماموریت او نیز زمانی صورت گرفت که او وزیر نظام آذربایجان بود. در این ماموریت او بههمراه ناصرالدین میرزا که در آن زمان ولیعهد بود به ایروان سفر کرد تا با تزار روسیه که به این شهر آمده بود ملاقات کند.
اولین ماموریت مهم سیاسی امیرکبیر زمانی بود که او به ریاست هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس «الرزنه الروم» برای حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی برگزیده شد که این ماموریت دو سال به طول انجامید.
پس از اینکه محمدشاه در سال ۱۲۲۷ شمسی درگذشت، میرزا تقی مسئولیت رساندن ولیعهد از تبریز به تهران را بر عهده گرفت.
او با قرض گرفتن ۳۰ هزارتومان از یک تاجر تبریزی موفق شد تا نیروی نظامی تدارک دیده و بههمراه ولیعهد راهی تهران شود.
آنها پس از ۶ هفته به تهران رسیدند و ناصرالدین شاه بلافاصله پس از تاجگذاری میرزا محمدتقی را بهعنوان صدراعظم خود برگزید و به او لقب «امیرکبیر» را داد. در فرمان ناصرالدین شاه هنگام انتخاب امیرکبیر بهعنوان صدراعظم آمده است:
ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسئول هر خوب و بدی که اتفاق میافتد، میدانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم. بهجز شما به هیچ شخص دیگر چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم.
اقدامات بینظیر امیرکبیر
از آنجاییکه افراد زیادی پس از مرگ محمدشاه رویای کسب مقام صدارت را در سر میپروراندند، پس از انتخاب محمدتقی خان بهعنوان صدراعظم اعتراضات و مخالفتهایی علیه او شکل گرفت.
اولین شورش، چهار ماه و نیم پس از انتخاب امیرکبیر، شورش سربازان آذربایجانی پاسدار ارگ بود که در تهران و با تحریک برخی درباریان صورت گرفت. طی این شورش ۲۵۰۰ سرباز خانه امیرکبیر را محاصره کردند و خواستار برکناری او از مقام صدارت شدند.
در روز دوم این شورش بین محافظان منزل امیر و سربازان آشوبگر درگیری ایجاد شد و موجب کشته شدن دو تن از محافظان شد؛ تا اینکه چند روز بعد این شورش به کمک افرادی از جمله میرزا ابوالقاسم امام جمعه و عباسقلی خان جوانشیر فرونشست.
در این شورش مردم تهران طرفدار امیرکبیر بودند و با بستن مغازههای خود و مبارزه با شورشگران این حمایت را اعلام کردند.
امیرکبیر نسبت به ارتباط با کشورهای دیگر اهمیت ویژهای قائل بود.
او میرزا محمدعلی خان شیرازی را بهعنوان وزیر خارجه انتخاب کرد و در شهرهای لندن و سنتپترزبورگ سفارتخانههای دائمی ایجاد کرد و برای افزایش کیفیت ارتباطات خارجی هیئتی از مترجمان را به وجود آورد.
از اقدامات مهم دیگر امیرکبیر تاسیس مدرسه «دارالفنون» است. او در دوران صدارت خود دریافت که کشور ایران از علوم جدید بیبهره و تا حدودی عقب افتاده است.
او برای حل این مشکل دو راه پیش رو داشت؛ اول اینکه شاگردانی که قصد تحصیل دارند را با هزینه هنگفت به اروپا اعزام کند و دوم اینکه معلمانی را از اروپا به ایران بیاورد تا از این طریق شاگردان بیشتری هم آموزش ببینند.
او در نهایت موفق شد مدرسه دارالفنون را در هفت شعبه تاسیس کند.
امیرکبیر، عزیز خان مکری، داماد خود را بهعنوان اولین رئیس دارالفنون انتخاب کرد.
در این مدارس علوم مهندسی، پزشکی، داروسازی و معدن به جوانان آموزش داده میشد.
اولین دانشآموزان این مدارس شاهزادگان قاجار بودند و بسیاری از معلمانی که در این مدارس تدریس میکردند از کشورهای اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به ایران آمده بودند.
دومین اقدام مهم امیرکبیر پایهگذاری روزنامه «وقایع اتفاقیه» است. اولین شماره از این روزنامه در تاریخ ۱۸ بهمن سال ۱۲۲۸ شمسی منتشر شد.
در این روزنامه اخبار داخلی از جمله خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصبها و اعطای مقامها منتشر میشد.
این روزنامه همچنین دارای بخشهای دیگری مربوط به شهرهای دیگر ایران، بخش خارجی و حوادث بود.
امیرکبیر اصلاحات بسیاری در دوره کوتاه صدارت خود انجام داد. از آنجایی که او عناوین و القاب پیش از اسم افراد را موجب به وجود آمدن زیانهای اجتماعی میدانست، برای نامگذاری افراد صاحب منصب بهعنوان «جناب» اکتفا میکرد.
امیرکبیر اصلاحات اجتماعی زیادی نیز انجام داد که در آن دوران موجب بهبود وضع اجتماعی ایران شد.
در آن زمان که رسومی از جمله هرزگی و قمهکشی در ایران رواج داشت، باعث میشد که زنان و کودکان پس از غروب جرئت خروج از خانه را نداشته باشند؛ اما امیرکبیر دستور داد تا این رسوم منسوخ شوند و همچنین حمل اسلحه و سلاح گرم را ممنوع اعلام کرد.
یکی دیگر از مشکلات در زمان صدارت امیرکبیر وجود نداشتن وسایل ارتباطی بین شهرها بود.
امیرکبیر برای حل این مشکل پستخانهای تاسیس کرد و هر دو ماه چاپارها به آذربایجان، مازندران، کرمان، خراسان، استرآباد و کرمانشاه در حال رفتوآمد بودند. در نتیجه تلاشهای امیرکبیر کار چاپارها بهقدری سرعت پیدا کرد که مسافت بین تهران تا اصفهان سه روزه طی میشد.
امیرکبیر در دوره فعالیت خود همچنین تلاشهای ارزشمندی برای رسیدگی به وضعیت مالیه انجام داد. او با رشوه خواری به مبارزه پرداخت و دریافتیهای بی حساب از دستگاههای دولتی را قطع کرد.
وی همچنین حقوق شاه را به دو هزار تومان کاهش داد و وضع مالیه و قوانین مالیاتی را بهطور کلی سر و سامان داد.
امیرکبیر با تلاشهایی که در این زمینه انجام داد موفق شد رقم خالص درآمد کشور را در آخرین سال صدارت خود به سه میلیون تومان برساند.
از دیگر اقدامات مهمی که امیرکبیر در آنها نقش مهمی داشت میتوان به آبادی اراضی خوزستان و سایر مناطق، سر و سامان دادن به ارتش، مبارزه با شکنجه، اصلاحات مذهبی و اصلاح رفتار با درباریان اشاره کرد.
یکی از اقدامات بسیار مهم اما ناموفق امیرکبیر فرمان واکسیناسیون سراسری کودکان و نوجوانان بود.
امیرکبیر در سال ۱۲۲۷ فرمانی را صادر کرد تا همه کودکان و نوجوانان برای مبارزه با بیماری آبله واکسینه شوند؛ اما بهدلیل عدم همراهی مردم که دلیل اصلی آن خرافات و ناآگاهی آنها بود، این واکسیناسیون سراسری بهشکل موفقیتآمیز پیش نرفت.
مورخان نوشتهاند که تنها عده کمی در شهر تهران واکسینه شدند و اکثر مردم از شهر خارج شده یا هنگامی که آبلهکوبها به در خانههایشان میرفتند در آبانبارها پنهان میشدند.
نظر شما