شاید تصور کنید که ملکه مسئول است و به همه زنبورها دستور میدهد. با این وجود، این تصوری گمراه کننده است. برخلاف ملکههای انسانی که جمعیت شان را رهبری میکنند ملکههای زنبور عسل بر کارگران خود حکمرانی نمیکنند. در عوض، ملکه به ویژه بری زنبورهای عسل نسبتا از آن چه در کندو اتفاق میافتد جدا است.
به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا وقتی به "زنبور" فکر میکنید احتمالا گونهای را تصور میکنید که در سراسر جهان زندگی میکند: زنبور عسل. زنبورهای عسل دارای ملکه هستند مادهای که اساسا تمام تخمهای کُلُنی را میگذارد. این در حالیست که اکثر زنبورها ملکه ندارند. با حدود ۲۰۰۰۰ گونه زنبور در سراسر جهان که حدود ۲ تریلیون زنبور است اکثریت آنها حتی به صورت گروهی زندگی نمیکنند. آنها بدون ملکه یا کلنی به خوبی عمل میکنند.
در عوض، یک ماده تنها در یک لانه ساده یا در داخل ساقه گیاه یا یک تونل زیرزمینی تخم میگذارد. آن زنبور ماده برای هر تخم یک گلوله گرده مخلوط با شهد که از گلها جمع آوری کرده فراهم میکند و تخمها را رها میکند تا خودشان بیرون بیایند و رشد کنند. آن زنبور کسی را ندارد که در این روند به آن کمک کند.
این گونههای زنبور عسل که اغلب بسیار زیبا هستند گردها فشان مهم بسیاری از محصولات و گیاهان هستند اگرچه اکثر افراد حتی نسبت به انان آگاهی نیز ندارند. از آنجایی که بسیاری از زنبورها با موفقیت بدون ملکه زندگی میکنند ملکهها چه چیزی را برای گونههای زنبوری که آنها را دارند فراهم میکنند؟ برای بوم شناسان رفتاری که حشرات اجتماعی را مطالعه میکنند این پرسش در مرکز تحقیقات شان قرار دارد.
یک ملکه، کارگران و پهپاد
در کنار زنبورهای عسل دو نوع زنبور دیگر نیز دارای ملکه هستند: زنبورهای بامبل که در تمام قارهها به جز استرالیا و قطب جنوب یافت میشوند و زنبورهای بدون نیش که عمدتاً در مناطق گرمسیری یافت میشوند. یک کلنی زنبور عسل که کندو نیز نامیده میشود ممکن است بیش از ۵۰۰۰۰ زنبور را در خود جای داده باشد در حالی که کلنیهای زنبور عسل معمولا فقط چند صد زنبور دارند کلنیهای زنبورهای بدون نیش اغلب کوچک هستند، اما برخی به اندازه بزرگترین کندوهای زنبور عسل میباشند. ساختارهای اجتماعی این زنبورها علاوه بر ملکه تخم گذار دو چیز مشترک دیگر دارند: کارگران زن که از کلنی مراقبت میکنند و نرها که گاهی اوقات پهپاد نامیده میشوند. توجه داشته باشید که نرها در گروه "کارگر" قرار نمیگیرند. نرها معمولا به جمع آوری شهد یا گرده، محافظت و نگهداری کندو یا مراقبت از لاروهای جوان کمک نمیکنند. زنبورهای ماده تمام آن کارها را انجام میدهند.
در عوض، نرها یک وظیفه دارند: پیدا کردن و سپس جفت گیری با مادهای که ممکن است ملکه آینده شود. نرها پس از تقویت قدرت کندو را ترک میکنند تا به هزاران پهپاد دیگر بپیوندند تا منتظر ملکههای جدیدی باشند که به دنبال جفت نیز هستند. اگر نرها به اندازه کافی خوش شانس باشند که جفت شوند خیلی زود میمیرند. در مقابل، مادهها معمولا قبل از شروع زندگی خود به عنوان ملکه تخم گذار با نرهای مختلف جفت میشوند.
ملکه منزوی
شاید تصور کنید که ملکه مسئول است و به همه زنبورها دستور میدهد. با این وجود، این تصوری گمراه کننده است. برخلاف ملکههای انسانی که جمعیت شان را رهبری میکنند ملکههای زنبور عسل بر کارگران خود حکمرانی نمیکنند. در عوض، ملکه به ویژه برای زنبورهای عسل نسبتا از آن چه در کندو اتفاق میافتد جدا است. به یاد داشته باشید او فقط ۲۰۰۰ تخم در روز میگذارد. کارگران در حین مدیریت کلنی او را احاطه کرده و از او مراقبت میکنند. ملکه زنبور عسل ممکن است چند سال عمر کند که البته میزان عمری بسیار بیشتر از زنبورهای کارگر ماده و پهپادها است.
سایر حیوانات نیز در گروههای اجتماعی با تقسیم کار بین کسانی که تولید مثل میکنند و کسانی که کلنی را حفظ میکنند به زندگی ادامه میدهند. مورچه ها، موریانهها و برخی زنبورها مانند ژاکت زرد و هورنتها ساختار کلنی مشابهی دارند. موش خال برهنه نیز همین گونه است.
ارتباط خانوادگی
یکی از راههای انتقال ژن توسط ارگانیسم داشتن فرزند است. راه دیگر آن است که به بستگان نزدیک کمک کنید که احتمالا بسیاری از ژنهای مشابه شما را دارند تا فرزندان بیش تری تولید کنند. این گزینه تقریبا همان چیزی است که در کلنی زنبور عسل رخ میدهد. آن هزاران زنبور کارگر ممکن است خودشان تولید مثل نکنند، اما ملکه مادر آن هاست. آنان به او کمک میکنند تا نسل دیگری از خواهران و برادران را تولید کند که روزی خواهران آنها خواهند بود. بدین ترتیب زنبورهای کارگر ماده ژنهای خود را البته نه به طور مستقیم به نسل بعدی انتقال میدهند.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است: کندوی زنبور عسل یک ساختار فوق العاده پیچیده است. لایههای مومی که برای نگهداری عسل و پرورش فرزندان ساخته شده اند معماری شگفت انگیزی دارند و به نیروی کار زیادی برای ساخت و ساز، تعمیرات مداوم و محافظت در برابر مزاحمان یا شکارچیان نیاز دارند. بنابراین، ممکن است بپرسید کدام یک اول آمد؟ گروههای اجتماعی با ملکهها و کارگرانی که تعداد زیادی فرزندان مرتبط تولید میکنند که به ساختارهای آشیانه دقیق تری نیاز دارند؟ یا آیا لانه پیچیده ابتدا بوجود آمد که منجر به موفقیت بیشتر برای گروههایی شد که به منظور تقسیم وظایف بین ملکهها و کارگران تکامل یافتند؟
این پرسشها جذاب هستند و زیست شناسان دهه هاست که در حال بررسی آنها بوده اند. با این وجود، هر دو عامل یعنی تقسیم کار و ساختارهای پیچیده کندو به توضیح این که چرا زنبورهایی با ملکه وجود دارند کمک میکند.
نظر شما