سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: خبر درگذشت رضا داوودنژاد خیلی تلخ بود، درست به تلخ و غمانگیزی غروب سیزده فروردین، به تلخی پایان تعطیلات خوشایند و به تعطیلی پایان عید.
رضا داوودنژاد با سینما بزرگ شده است و این اصلا چیز عجیبی نیست، او فرزند خانواده داوودنژاد است، سینماییترین خانواده سینمای ایران که هر کدامشان در سینما و تلویزیون به شکلی درخشیدند. علیرضا داوودنژاد پدر، محمدرضا داوودنژاد عمو و زهرا داوودنژاد خواهر رضا هستند، کارگردان و بازیگران سینما ایران.
هر چند کارنامه پدر از پسر پر بارتر است، اما بیتردید رضا داوودنژاد مشهورترین و محبوبترین عضو خانواده داوودنژاد است؛ پسر شیرین و خوش قلب سینما ایران که در چند روز گذشته بسیاری از چهرههای هنری و مردم از درگذشتش ابراز تاسف کردهاند.
رضا داوودنژاد با «مصائب شیرین» اولین حضور جدی و رسمی خود را در سینما تجربه کرد حضوری که برایش نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر را به ارمغان آورد، اما رضا در فیلمهای پدرش متوقف نشد. فیلم مستند را تجربه کرد، در کمدیهای گیشهای حاضر شد و دوباره به سینمای اجتماعی بازگشت تا کارنامهای داشته باشد که یک سرش چپ دست و تیغزن باشد و سر دیگرش مصائب شیرین، لامینور و بیرو.
او در تلویزیون هم کارنامه خاطره انگیزی دارد که سه تا از مهمترین آثارش «پشت کنکوریها»، «باغچه مینو» و «زندگی به شرط خنده» هستند، سه اثری که باعث تثبیت رضا داوودنژاد در ذهن عموم مردم شد.
در تمام این سالها مخاطب از دواوود نژاد بیحاشیه تصویر پسر شیرین، مهربان و شریف را در ذهن داشته، تصویری که چنان ته نشین شده که هیچ کس مو و محاسن سفید و چهره رنجور از بیماری او را باور نمیکرد و نمیپذیرفت.
او در یک گفتوگوی تلویزیونی در پاسخ به رضا رشیدپور بزرگترین پشیمانی خود را اضافه کردن وزن برای سربازی نرفتن میداند، اضافه وزنی که تا سالها با او بود و به کبدش ضربه زد و او را به شرایطی رساند که نیاز به پیوند کبد داشت.
با این همه رضا داوودنژاد تا روزهای آخر شور زندگی داشت و در آخرین مصاحبه خود گفته بود که یک هفته تا ده روز دیگر از بیمارستان مرخص میشود، مرخص شدنی که در نهایت ممکن نشد تا یکی از شیرینترین و مهربانترین پسران سینمای ایران پایانی غمانگیز داشته باشد.
نظرات