رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران از شرایط و امکانهای تغییر دکترین هستهای ایران خبر داده است. این شرایط چیست و ایران در چه موقعیتی ممکن است راهبرد استفاده از سلاحهای متعارف را تغییر دهد؟ گزارش خبرآنلاین را بخوانید.
رسول سلیمی در خبر آنلاین نوشت: سید کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران بهتازگی در مصاحبهای با الجزیره مباشر به ابعاد نظامی برنامه هستهای پرداخته و گفته «ایران ظرفیت تولید بمب هستهای را دارد؛ اما ایران تصمیمی برای تولید بمب هستهای ندارد.»
اسفند سال گذشته نیز علیاکبر صالحی وزیر خارجه دولت دهم و رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت یازدهم و دوازدهم با اشاره در توصیف توانمندیهای نظامی ایران در حوزه هستهای «بمب اتم را با خودرویی تشبیه کرد که ایران قطعاتش را دارد؛ اما برای امور دیگری استفاده میکند»
مقامات کشورمان همواره در مواجه با ورود ایران به ابعاد نظامی صنعت هستهای و توانایی ایران برای ساخت بمب اتم به مبانی شرعی حرمت استفاده و کاربرد عملی از این سلاح استناد کردند. در فتوای هستهای رهبر انقلاب که در نخستین کنفرانس بینالمللی "خلع سلاح هستهای و عدم اشاعه" در فروردین ۸۹ منتشر شد و پس از آن بهصورت رسمی در سازمان ملل هم ثبت شد، آمده است که ما علاوه بر اعتقاد به حرمت سلاح هستهای، کاربرد «دیگر انواع سلاحهای کشتارجمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی را نیز... حرام میدانیم.»
اما آنچه بعد از جنگ غزه و با شدت یافتن تهدیدات اسرائیل، دکترین هستهای ایران را در معرض تغییرات تاکتیکی قرار داده این بخش از مصاحبه کمال خرازی است که شرایط تغییر راهبرد ایران را توضیح میدهد.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی ایران معتقد است «درصورتیکه رژیم صهیونیستی جسارت کند و به تأسیسات هستهای ایران لطمه بزند، سطح بازدارندگی ما متفاوت خواهد شد. ما تصمیمی برای تولید بمب هستهای نداریم. اما اگر موجودیت ایران تهدید شود، ناچاریم دکترین هستهای خود را تغییر دهیم. اخیراً مقامات نظامی هم اعلام کردند که اگر اسرائیل بخواهد به تأسیسات هستهای حمله کند تجدیدنظر در دکترین و سیاستهای هستهای ایران و عدول از ملاحظات اعلامی گذشته محتمل و قابلتصور است»
این قسمت از مصاحبه از آنجا اهمیت دارد که به شرایط تغییر دکترین هستهای ایران پرداخته شده و آغاز گامهای اجرایی آن به تهدید «موجودیت ایران» گرهخورده است. آن گونه که خرازی اشاره کرده مقامات سیاسی و نظامی کشورمان بر معنایابی تأسیسات هستهای بهمثابه قطعهای از موجودیت ایران اشتراک نظر دارند. بهعبارتدیگر پیامد هر گونه حمله نظامی خارجی به تأسیسات هستهای، ایران را در مسیر بازتعریف استفاده از سلاحهای متعارف قرار خواهد داد. ازاینرو کارشناسان سیاسی معتقدند حمله نظامی به تأسیسات هستهای آغاز گامهای اجرایی اولیه برای ساخت سلاح اتمی بهمنظور ارتقای سطح بازدارندگی در برابر کشورهایی خواهد بود که اراده آنها به مواجه با موجودیت ایران است.
این سیاست ایران از آنجا اهمیت دارد که «ساخت» سلاح اتمی از «کاربرد» آن که مغایر با فتوای مذهبی شیعیان است تفکیک شده و ظرفیت ساخت سلاح اتمی برای ایجاد توانمندی بازدارندگی از سوی مقامات ارشد سیاسی جمهوری اسلامی را بهمثابه رفتاری معقول و قابلپیشبینی در برابر هر حمله نظامی به زیرساختهای هستهای معنا میکند. علاوه بر این، زمان آغاز چنین فرایندی به نحوه رفتار دشمن و مشخصاً اسرائیل مرتبط شده است. کمال خرازی دراینارتباط معتقد است «تابهحال بازدارندگی را در سطح متعارف تجربه کردیم، اگر آنها بخواهند به تواناییهای هستهای ایران ضربه بزنند، طبیعتاً میتواند موجب تغییر دکترین هستهای ایران شود»
موضوعی که به نظر میرسد بااطلاع از چنین محاسبه بازدارندهای، اسرائیل در پاسخ به حمله موشکی ایران صرفاً به یک پایگاه نظامی حمله کرد. رئیس شورای روابط خارجی در توصیف این حمله، آن را نه یک حمله نظامی بلکه آزار و اذیت توصیف میکند و میگوید «کوادکوپتر آنها نتوانست آسیبی وارد کند. این اقدام علیه تأسیسات هستهای ایران نیز نبود، بلکه میخواستند صرفاً یکی از پایگاههای نظامی را هدف قرار دهند»
هشدارهای ایران به کشورهایی که در وضعیت غیررسمی جنگی با او قرار دارند نشان میدهد تلاش سیاستمداران ایرانی بر پیشبینیپذیر کردن تصمیمات آنها باهدف کاهش هزینههای هر تصمیم بازیگران خاورمیانه است. بهعبارتدیگر آگاهی از رفتار ایران نشانه مهمی از محاسبهپذیر شدن کنشگری ایران در نظام بینالملل بهمثابه بازیگری معقول است. آنچنان که خرازی در توصیف رفتار ایران قبل از حمله موشکی به اسرائیل به آگاهی دادن ایران به امریکاییها اشاره میکند و میگوید «صرفاً هدفمان این بود که مراکز نظامی رژیم اسرائیل را هدف قرار بدهیم. به همین دلیل به آمریکا و کشورهای منطقه اطلاع دادیم که این عملیات انجام میگیرد و محدود خواهد بود.»
در چنین شرایطی باید دید امریکا و اسرائیل در برابر امکانها و ظرفیتهای اثرگذار بر دکترین سیاسی و نظامی ایران چه رفتاری خواهند داشت؟ آیا از سوی غربیها دیپلماسی جایگزین میدان خواهد شد؟
نظر شما