سلام نو - سرویس سیاسی: سرتیپ خلبان اکبر زمانی همرزم و دوست نزدیک خلبان اسطورهای محمود اسکندری با ذکر خاطرهای درباره بازداشت این خلبان به جرم ارتباط با سلطنتطلبها و دیدار خودش با ریشهری، وزیر وقت اطلاعات میگوید: آقای ری شهری، اگر یه روزی برگردید بگید محمود مشروب خورده، میگم شاید خورده. بگید تریاک کشیده، میگم شاید کشیده. بگید رفته دنبال زنی، میگم شاید رفته. ولی اگر یه روز برگردید بگید:«محمود اسکندری خائن به این مملکته!» دوتا دستامو میذارم رو قرآن، قسم می خورم:« محمود اسکندری، خائن به این مملکت نیست.»
خبرگزاری مهر، رسانهی وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، در شهریور و مهر ۱۴۰۰ گفتوگوهایی را با عنوان «پهلوان محمود اسکندری؛ قهرمانی که باید از نو شناخت» را منتشر کرد.
در بخشی از این میزگرد که در آن با تعدادی از دوستان و همرزمان آقای اسکندری مصاحبه شده بود، توضیحاتی دربارهی بازداشت و برخورد با او بیان شده است که در ادامه میخوانید:
علیاکبر زمانی: رفتیم پیش آقای ریشهری. من با درجه سرگردی با لباس پرواز بودم. به ساختمانی در خیابان دزاشیب رفتیم. چهارسال به آقای اسکندری زندان داده بودند؛ هفتسال هم به آقای (اسماعیل) امیدی که همراهش بوده.
آنجا گفتم «ببخشید آقای ریشهری! جسارت من را ببخشید! اگر یکروز بگویید محمود اسکندری مشروب خورده، میگویم شاید خورده! اگر یکروز برگردید بگویید تریاک کشیده، میگویم شاید کشیده! اگر بگویید رفته به دنبال یکزن، میگویم شاید چنین کاری کرده! ولی اگر یکروز برگردید بگویید محمود اسکندری خائن به این مملکت است [بغض میکند] و خیانت کرده، دوتا دستم را روی قرآن میگذارم و قسم میخورم محمود اسکندری خائن نیست.»
خدا را شاهد میگیرم چشمانم پر از اشک شد که ایشان دست من را گرفت و نشاند. خدا پدرش را بیامرزد که دستور خلاصی محمود را داد.
حالا مساله چه بود؟ هیچی! آقای اسکندری خودش برای من تعریف کرد. یکماموریتی را با تیمسار ساجدی به آلمان میروند. مأموریت تمام میشود؛ آقای ساجدی به تهران میآید و آقای اسکندری به استانبول میرود. خدا آقای اسکندری را بیامرزد! دستش از دنیا کوتاه است.
آقایی داشتیم به اسم حمید نعمتی؛ این آقا (نعمتی) وقتی اسکندری نبوده تماس تلفنی میگیرد؛ ولی آقای (اسماعیل) امیدی، خانمش و خانم اسکندری بودهاند. خانم اسکندری این آقا را از پایگاه سوم شکاری میشناخته است؛ وقتی که آقای اسکندری و آقای نعمتی آنجا خدمت میکردهاند.
بهخاطر اینتماسِ آقای نعمتی، وقتی محمود اسکندری به ایران برگشت، او را به گروههای سلطنتطلب ربط دادند و برایش حکم زندان صادر کردند. در حق محمود اسکندری جفا شد. [بغض میکند] و ایشان را اخراج کردند از این ارتش.
بهخاطر همانماجرای چهارسال حکم زندانی که گفتم، اخراج شده بود. از طرف دفتر مطالعات نیروی هوایی خیلی پیگیری و به حضرت آقا گزارش کردهاند که حکم اسکندری را از اخراج به بازنشستگی تبدیل کنند. من سهسال آخر خدمتم، فرمانده پایگاه بوشهر بودم. خدا را شاهد میگیرم در آن دوران، یکهفته را بهطور کامل در تهران بودم تا دنبال کار محمود را در ستاد کل بگیرم.
خدا آقای فیروزآبادی را بیامرزد! دوسهبار خدمت ایشان رفتم. من از آنچَنِل مشغول بودم و امیر براتپور هم طبق چیزی که الان گفتند، از آنطرف مشغول رایزنی بودند. تا جایی که میتوانستم چنگ زدم که اخراج ایشان به بازنشستگی تبدیل شود.
الان هم یکمستمری بازنشستگی به خانوادهاش داده میشود ولی عزیز من، حق محمود اسکندری و امثال او خیلی بیشتر از این صحبتهاست.
نظر شما