به گزارش سلام نو، در پناه تو نام سریالی ایرانی به کارگردانی حمیده خندان و محصول سال ۱۳۷۴ است.
این سریال برای اولین بار از شبکه دو سیمای ایران پخش شد.
خلاصه داستان سریال در پناه تو: مریم افشار دانشجوی رشته هنر، دختری خانوادهدار است و پدر و مادر خوبی دارد.
همه چیز در خانواده مریم آن قدر خوب و بجاست که مریم لازم نمیبیند هیچکدام از نیازهایش را در بیرون از خانه تأمین کند.
پسر مذهبیای به نام محمد، در دانشگاه عاشق مریم میشود و درست زمانی که میخواهد از این علاقه با مریم صحبت کند با درخواست هم دانشگاهی دیگرش به نام رامین مواجه میشود که از او میخواهد مریم را برایش خواستگاری کند.
محمد بین وجدان و علاقه، وجدان را بر میگزیند و از خود میگذرد ولی مریم که در دل به محمد علاقه مخفیانهای داشت، با این کار محمد، ضربه روحی بسیار سختی میخورد و از روی لجبازی با خود و محمد، این ازدواج را میپذیرد.
از طرف دیگر محمد که تصور میکرد مریم به خواستگاری رامین جواب مثبت نمیدهد بسیار غافلگیر میشود.
رامین که پسری وابسته به مادر است و قدرت تصمیمگیری کمی دارد پس از ازدواج با مریم به دلیل سرخوردگی مریم در عشق قبلی و ضعف روحی مریم و بیعلاقگی خانواده خود به مریم با رفتارهای نامناسب مریم مواجه میشود.
در ابتدا رامین با کوتاه آمدن وضعیت را کنترل میکند اما رفتارهای عمو کمال که دوست داشت رامین دامادش شود باعث میشود که مریم بیشتر از پیش تندخو شود.
رامین که از دلیل واقعی پرخاشگریهای مریم بیخبر است وقتی به نازایی مریم پی میبرد فرصت را غنیمت میشمارد و بر خلاف میل باطنی، به خاطر فشارهای مادرش، مریم را طلاق میدهد ولی هرگز به مریم نمیگوید که او نازاست.
مریم به شدت غافلگیر میشود.
او هرگز فکر نمیکرد که این گونه تحقیر شود، آن هم از طرف پسری که در نظرش بیدست و پا مینمود و فقط از روی لجبازی به همسری او در آمده بود.
وضعیت از قبل هم بدتر میشود و مریم پس از طلاق تا هذیان گویی پیش میرود. همه رامین را مقصر میدانند و حتی رامین توسط پدر مریم مورد ضرب و شتم قرار میگیرد.
محمد با دیدن این وضعیت و پس از آگاهی از نازایی مریم و با وجود مخالفت شدید پدرش به خواستگاری مریم میرود.
اما مریم که محمد را مقصر اصلی مشکلاتش میداند، برخورد بدی با محمد میکند. محمد در نظر مریم به شخصی تبدیل شده که میخواهد خود را بزرگوار نشان دهد.
اما آرام آرام عشق گذشته مریم سر باز میکند و با خوشحالی تصمیم به ازدواج با محمد میگیرد و گذشته را فراموش میکند.
اما درست در شب خواستگاری، رامین که از خواستگاری محمد بیخبر است برای طلب بخشش و صحبت به محل کار مریم میرود و او را را از نازاییاش با خبر میکند و حتی به او میگوید که محمد هم این مطلب را میدانسته. دنیا بر سر مریم خراب میشود.
خواستگاری به هم میخورد.
همه مشکلات روحی مریم که تازه فراموش شده بودند بیشتر از گذشته بر میگردند. محمد راهکاری میاندیشد…
نظر شما