به گزارش سلام نو، چالشهای اجاره نشینی در پایتخت و کلانشهرها آسیبهای فراوانی برای شهروندان به وجود آورده و منجر به کوچ معکوس و سقوط به طبقات و محلات پایینتر شده است. از سوی دیگر دولت با شعارها و ادعای ساخت مسکن برای بی خانهها در دو سال اخیر نه تنها موفق به خانه دار کردن مردم طبق وعدههای خودش نشده است بلکه منجر به افزایش قیمت شدید در بازار مسکن شده که مسلما کار را برای اجاره نشینها سختتر میکند.
بیت الله ستاریان، کارشناس حوزه مسکن، درباره معیار قیمت گذاری اجاره در تهران و کلانشهرها و افزایش شدید هزینه اجاره نشینی به «انتخاب» گفت: معیارها نه دولتی است نه شخصی؛ این اعداد در بازار اجاره که حدود هفت میلیون سند اجارهای داریم بر اساس بازار آزاد ارزیابی میشود. اما چرا یک دفعه پنجاه درصد به اجاره اضافه شد، علت این است که افزایش قیمتها عموما یکساله است و در یک سال هفتاد درصد قیمت ملک افزایش یافته است که این تورم و افزایش قیمت خود خانه بر اجاره خود را نشان میدهد و مسلما برای اجاره نشینها سنگین و سخت است. این مسئله منجر به کوچ معکوس میشود و افراد از جایی که سکونت داشته اند به محیطهای کوچکتر یا محلات پایینتر میروند. این روند همواره اتفاق میافتد، هر سال هم که افزایش مسکن داشته ایم به همان نسبت هم در فصل اجاره افزایش داشته ایم. در سال قبل بطور میانگین ۶۷ درصد افزایش قیمت مسکن داشته ایم که بر روی قیمت اجاره نیز تاثیر میگذارد.
وی در ادامه نسبت به فعالیتهای دولت در بازار مسکن از جمله مسکن مهر و نهضت ملی مسکن افزود: ما در دنیا این سابقه را نداریم که دولت مسکن بسازد؛ فقط در دوران شوروی آن هم در محدوده کمی دولت مسکن ساخت. در تمام دنیا از جمله ایران طی پنجاه سال گذشته ۹۵ درصد تولید مسکن در اختیار بخش خصوصی بوده است. اینکه دولت نقشه راهش هم برای رسیدن به یک میلیون مسکن درست بوده یا خیر محل بحث است و به نظر من اشتباه بوده است. دولت در بحث ثبت نام و تعهد هم نباید وارد شود، چون وقتی وارد میشود باید پاسخگو هم باشد. وقتی چند میلیون نفر وارد این بازار میشود مسلما تورم ایجاد میشود و قیمت را باید افزایش دهد. دولت وظیفه اش این است که بررسی کند چرا بخش خصوصی نمیتواند مثل بخش خصوصی کشورهای اطراف پاسخگو نیاز جامعه باشد؟ چطور کشورهای همسایه چنین مشکلی ندارند؟
ستاریان درباره برخی ادعاها مبنی بر وام چهار میلیارد مسکن به جوانان گفت: اصلا همین ادعاها و عدد و رقم را باید ضرب و تقسیم کنند بعد حرف بزنند. ما سالانه یک میلیون واحد مسکونی میخواهیم، این چهار میلیارد تومان چقدر از این نیاز را رفع میکند و اصلا به چند نفر میتوان ارائه داد؟ فرض هم بگیریم که بانکها هم این مسئله را قبول کردند، در بازپرداخت آن چند جوان میتوانند قسط یک وام چهار میلیارد تومان را بدهند؟ چهارصد هزار میلیارد تومان وام دادن مقدور است؟ مشکل ما فقط پول نیست، وقتی کسری واحد مسکونی داریم این کارها فایده ندارد.
نظر شما