ناصر نقویان، سخنران مذهبی و منبری گفت: این که مردم احساس کنند هرکسی آخوند و روحانی است و عمامه سرش است وضعش خوب است و لوله نفت در جیبشان است، نه این تصور اشتباه است.

نقویان: روحانیت دیگر صدای مردم نیست، این حقیقت را باید بپذیریم / پول دادن به برخی روحانیون حرام است

به گزارش سلام نو ، بخشی از گفتگوی خبرآنلاین با حجت الاسلام ناصر نقویان را بخوانید :

حجت الاسلام ناصر نقویان در پاسخ به این سوال چرا بدون لباس روحانیت برای خرید می روید؟ ، گفت : الان چند سال است که در منطقه پردیس رودهن ساکن هستم. کارهای شخصی که انجام می‌دهم، مثلا به میوه فروشی و فروشگاه که می‌روم با لباس شخصی می‌روم. به دلایلی که اگر لازم شد عرض می‌کنم. مردم فراوان من را با آن لباس دیده اند و حتی با همان لباس، فراوان با من عکس گرفته اند. ممکن است کمتر منتشر شده باشد. ولی چون آقای ابطحی آن عکس را در پیج خود گذاشت قدری انتشار پیدا کرد. وگرنه خود آقای خاتمی هم به ندرت با لباس غیر روحانی دیده می‌شود.

وی افزود : آن‌هایی که من را می‌شناسند فرقی برایشان ندارد. بخصوص وقتی می‌بینند به نانوایی رفته ام تا نان بخرم. لزومی ندارد حتما با لباس روحانی بروم. اگرچه در نانوایی هم با لباس روحانیت می‌رفتم. آن‌هایی که نمی‌شناسند رفتارشان مقداری متفاوت است. همان رفتاری که با عموم روحانیت دارند با من هم دارند.

الان مردم برای یک اعتراض اجتماعی از روحانیت اجازه نمی‌گیرند

سوال : حداقل یک دهه اخیر می‌بینیم مرجعیت روحانیت از طرف طیف زیادی از مردم کنار زده شده است، با نگاه آسیب شناسانه بفرمایید که چرا روحانیت در نظامی که پایه اش بر روحانیت گذاشته شده از گروه مرجعیت از سوی مردم کنار می‌رود؟

پاسخ : فکر می‌کنم این یک بحث پر دامنه و دارای متغیرهای فراوان است. اصلا مرجعیت چیست و در چه اموری؟ در مسائل سیاسی، اجتماعی، دینی، خانوادگی، مسائل عاطفی یا اقتصادی؟ بعید می‌دانم هنوز در این مباحث به صورت ریز کار شده باشد. ولی به صورت کلی که مردم نگاه می‌کنند و یکی از محققین معاصر هم بحث مفصلی داشته که تقریبا تمام آن حوادث اجتماعی سنگین از شاید یک قرن قبل یا حتی هزار سال قبل تا الان، روحانیت مرجعیتی داشته است تا به مشروطیت و انقلاب و سال‌های اخیر می‌رسد.

الان اما مثل گذشته نیست. الان مردم برای این که به یک اعتراض اجتماعی و اتفاق بخواهند دست بزنند و شلوغ کاری کنند یا به تعبیر برخی‌ها آشوبی یا خیلی این طرف تر اغتشاشی نسبت به حاکمیت ایجاد کنند، دیگر از روحانیت اجازه نمی‌گیرند که آیا شما مخالفید یا اجازه می‌دهید؟

روحانی که ۶ درصد رأی مردم را دارد نمی تواند از طرف مردم حرف بزنند

شما در راس یا رهبری یا به قول امروزی‌ها Head ماجرا، یک روحانی را به طور رسمی نمی‌بینید، اگرچه معتقدم همچنان روحانیونی که با مردم و توده مردم هستند {مورد قبول هستند}. البته توده مردم به معنای درست آن نه به این معنی که در کل شش درصد رای بیاورند و بگویند مردم اینطور می‌گویند، درحالیکه اگر برخی خواننده‌های معروف هم خودشان را به معرض انتخاب بگذارند بیشتر رای می‌آورند ولی الان هم برخی از آنها در زندان هستند.

آن روحانی با ۶ درصد رأی که نمی‌تواند از طرف مردم حرف می‌زند. مردم همانی هستند که در انتخابات گذشته برخی شرکت کردند و تازه آن‌هایی که شرکت کردند اگر یک انگیزه سنجی کنید مشخص می شود به چه دلیل شرکت کردند، آیا در اداره ای هستند که احتمال می‌دهند بعدا اگر شرکت نکنند برایشان مشکل ایجاد شود؟ تصورات دیگری داشتند؟ انتخابات را همچون اول انقلاب یک وظیفه شرعی می‌دانستند که اگر شرکت نکنند باید در قبر و قیامت جواب دهند؟

این انگیزه‌ها را اگر پیگیری کنید می‌بینید آن‌هایی که به اصل این سیستم که الان حکومت می‌کند معتقد هستند، تعدادشان از ابتدای انقلاب بسیار کاهش پیدا کرده و ریزش داشته است. این هشداری برای حاکمیتی است که فرمودید فعلا با هدایت روحانیت در این چهل و اندی سال پیش رفته است. در نتیجه می‌توانیم این ادعا را با نگاهی کلی داشته باشیم که روحانیت آن مرجعیتی که داشت و پناهگاه مردم در خیلی از امور بود، امروز ندارد و مردم به این نتیجه رسیده اند که پناهگاه بودن در حال از بین رفتن است و کنار رفته است.

روحانیت دیگر صدای مردم نیست، این حقیقت را باید بپذیریم

سوال :یعنی صدای مردم نیستند؟

پاسخ : بله به تعبیر شما در سطح کلان خودش صدای مردم نیستند. اگرچه روحانیونی داریم که صدای مردم هستند. ولی یک کار فردی است و یک کار دارای تشکل صنفی نیست.

این حقیقتی است که باید بپذیریم. ولی این که تقصیر چه کسی بوده است، من هم با شما هم عقیده هستم که مقصر اصلی این از مرجعیت افتادن روحانیت، خود روحانیت بوده است. عوامل دیگر مانند باز شدن دنیا و تبلیغات دشمنان و تاثیر برخی رسانه‌های ضد روحانیت و... این‌ها بسیار اندک است.

همه عوامل خارجی را احصا کنیم و بشماریم، شاید به ۵-۶ درصد نرسد. این رفتار خود یک صنف و گروه است که می تواند او را به مرجعیت مردم برساند یا از مرجعیت مردم خارج کند.

احمدی نژاد به صداوسیما گفته بود اگر منتقدین من را بیاورید بودجه تان را قطع می کنم

نقویان در ادامه گفت : می گویند آقای احمدی نژاد به صدا و سیما گفته بود اگر منتقدین من را بیاورید بودجه شما را قطع می‌کنم. شاید یکی از علت‌هایی که از رسانه بیرون آمدم یا بیرون شدم همین بود که دیدند بودجه شان به دولت وصل است و دولت اصرار کرده که نباید منتقد من باشد. صدا و سیما می‌خواهد به حیات خود ادامه دهد و می‌گوید از چند نفر مانند آقای نقویان خواهش می‌کنیم به صدا و سیما نیایند که چند میلیارد بودجه اش قطع نشود.

حوزه و مرجعیت هم همین است. ما اگر بخواهیم واقعا یک حوزه مستقل داشته باشیم – که باید داشته باشیم و در طول قرون و اعصار، اگرچه بسیاری از علما یک نوع وابستگی‌ها به دربار و حاکمیت داشتند ولی نه یک وابستگی تام و تمام – باید به این نکته توجه کنیم.

مرجع تقلید شدن به زیرنویس صداوسیما نیست

وی اظهار کرد : امروز اگر بخواهیم خیلی شفاف ببینیم، اگر روحانیت می خواهد نقش اصلی و رسالت اصلی خودش که مرجع و پناهگاه و صدای مردم بودن را حفظ کند، باید ارتباط معیشتی و غیر معیشتی خود را قطع کند. اگر کسی خواست مرجع تقلید شود نباید نگاه کند صدا و سیما چه کسی را به نام مرجع صدا می‌زند یا به چه کسی می‌گوید آیت الله العظمی.

مرجع تقلید شدن راهکارهای خود را داشت، به این معنی نبود که در صدا و سیما تایتل و زیرنویس اسم من چه کلمه ای نوشته شود. آن درس و بحث خود را داشت. در رساله‌ها هم می بینید برای اینکه بتوان از کسی تقلید کرد و راه اثبات مرجع تقلید بودن او را صدا و سیمای جمهوری اسلامی ننوشته است. (خنده) ولی آقایان عملا این کار را کرده اند.

یک خانم روسری سرش نیست، اجازه نمی‌دهند فیلم بازی کند

سوال : به بحث بودجه اشاره کردید، الان برخی موسسات وابسته به برخی روحانیون یا حتی برخی حوزه‌های علمیه را می‌بینیم که بودجه میلیاردی می‌گیرند. عملا این رابطه بین پول و حوزه‌ها خیلی ملموس است و اصلا در جاهایی آشکار است و ابایی از این موضوع نیست.

پاسخ : این یک توضیح و توجیه و یک نقد دارد. توضیحش این است که این حکومت یک حکومت دینی و اسلامی است و نامش جمهوری اسلامی است. چون این مراکز، مبلغین دین و اسلام هستند این وظیفه حاکمیت است که این‌ها را از نظر منابع مالی تغذیه کنند تا به نقش و رسالت خود عمل کنند. مانند سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی. به همین خاطر اگر یک خانم روسری سرش نیست، اجازه نمی‌دهند فیلم بازی کند. می‌گوید چون ما یک حکومت دینی و مذهبی هستیم، آن مراکزی که می‌خواهند تبلیغ دین و اسلام داشته باشند، وظیفه حکومت است که آن‌ها را تقویت و تغذیه کند. این از این سو توضیح قصه است.

تبلیغ دین فقط این نیست که خانم! حجابت را رعایت کن!

نقویان افزود : ولی این که آیا یک مرکز که می‌خواهد تبلیغ دینی کند، چقدر از بودجه‌های رسمی بیت المال استفاده کند که البته عدد میلیارد هم دیگر امروز خیلی رقم چشمگیری نیست، چقدر در این عرصه موفق خواهد بود؟ تبلیغ دین فقط این نیست که خانم! حجابت را رعایت کن! آقا مال مردم را نخور و به ناموس مردم دست تعدی دراز نکن. اصل تبلیغ و نهی از منکر، نهی از منکرهای بزرگ است.

منبری های معروف می توانند زندگی خود را تامین کنند

بخشی هم داریم که طیف مبلغین معروف و مشهور هستند. این‌ها تعدادشان زیاد نیست. در مجموع به تعداد انگشت‌های دو دست و دو پا نمی‌رسند. تا حدودی وضعشان خوب است. یعنی بالاخره زندگی خود را می‌توانند تامین کنند. منبری‌های معروف هستند. در راس آن‌ها آقای قرائتی هستند که زندگی شان راحت می‌چرخد. (خنده)

سوال :شما جزء این دسته می‌شوید؟

پاسخ : بودم. ولی چهار سال است که از شمال تهران به پردیس رفته و آنجا زندگی می‌کنم. اگر کسی وضع مالی خوبی داشته باشد به پردیس نمی‌رود. البته خدا را شاکریم ولی پاسداران کجا و پردیس کجا. (خنده)

اما از این قشر که بگذریم، روحانیونی داریم که استاد دانشگاه هستند – شاید باورتان نشود – در دانشگاه ما روحانی هست که عضو هیئت علمی است. ولی جهیزیه فرزند خود را نمی‌توانست تامین کند، یواشکی به من می‌گفت جایی هست که کمک‌هایی بگیریم؟ او نه مسئول سیاسی است نه مبلغ مشهوری است. فقط سر کلاس تدریس می‌کند و عضو هیئت علمی است. الان که حقوق زیاد شده ماهی ۲۳-۲۴ میلیون تومان حقوقش است.

معیشت و زندگی طلبه های عادی بسیار سخت است

طلبه‌های عادی که اصلا هیچ. در معیشت بسیار سختی زندگی می کنند. تعداد اندکی از روحانیونی که در حوزه‌های علمیه مدرس حوزه و دانشگاه هستند، یعنی دو سه درآمد دارند و هم از حوزه و هم از دانشگاه درآمد دارند و ارتباطاتی با مراکز تحقیقی و غیر تحقیقی و سیاسی و غیر سیاسی دارند درآمدشان بد نیست. تعداد این‌ها هم در مجموع به ۴۰-۵۰ نفر هم نمی‌رسد.

در این رده گسترده، روحانیت وضع معیشتی شبیه به توده مردم دارند. برای اجاره خانه و جهیزیه و کمک به دانشگاه فرزندشان مانده اند. این‌ها را فراوان سراغ دارم. سال‌ها است که به تعدادی از روحانیت کمک مالی می‌کنیم. در حد کمک‌هایی که مردم می‌کنند.

اینکه می گویند لوله نفت در جیب آخوندهاست، ناشی از ناآگاهی است

پس این که مردم احساس کنند هرکسی آخوند و روحانی است و عمامه سرش است وضعش خوب است و از قدیم می‌گفتند لوله نفت در جیبشان است، یا ناشی از نا آگاهی است یا اغراض دیگر است. در تقسیمی که عرض کردم تمام روحانیت می‌گنجد.

پول دادن به برخی روحانیون حرام است

در مسجدی منبر می‌رفتم که خود آن آقا دعوت می‌کرد. وقتی بالای منبر می‌رفتم، امام جماعت که رفت و آمدی هم داشت فقط قرآن می‌خواند. یک روز روی منبر ناراحت شدم و گفتم عرایض ما به درد نمی‌خورد که حاج آقا گوش کنند. فردایش دیگر قرآن نخواند. گفتم انگار موثر بود. بعد از منبر که پایین آمدم گفت من عینکم را نیاورده ام. خب شما که روحانی محاسن سفید این جمع هستید و آنقدر شعور اجتماعی ندارید که باید به منی که بالای منبر حرف می‌زنم گوش دهید. ولو این که مزخرف بگویم، اگر مزخرف می‌گویم که نباید دعوتم کنید، اگر حرف درست می‌زنم تو هم گوش کن که مردم هم گوش کنند. به چنین روحانی پول دادن حرام است. چون به قول شهید مطهری فقط مستهلک می‌کنند.

جوانان و خانواده‌ها هنوز خصوصی ترین مسائل زندگی خود را گاهی به ما می‌گویند، مثلا با خانمم یا شوهرم چنین رابطه ای دارم. حتی خدای نکرده مسائل ناهنجار زندگی خود را می‌گویند. خانمی آمده و می‌گوید شیطان در من حلول کرد و با آقایی ارتباط نامشروع برقرار کردم. این را به پدر یا همسر یا خواهرش نمی‌گوید. به ما می‌گوید تا درمان شود.

خاطره ای بگویم، قبلا مدارس زیادی من را دعوت می‌کردند، شاید حدود پانصد مدرسه در تهران برای صحبت رفته ام. اعم از بچه‌ها و خانواده‌ها و معلمان. در یکی از این جلسات برای خانواده‌ها صحبت می‌کردم، جلسه تمام شد و بیرون آمدم. خانمی جلو آمد و تشکر کرد. گفت: آقای نقویان من مشکل شخصی داشتم. یک بار در تلویزیون صحبت کردید و اشاره به آن مشکل کردید و راه حلی دادید که مشکل من برطرف شد. آمده ام امروز از شما تشکر کنم. ضمنا من یهودی هستم، نه شیعه هستم نه سنی.

خانمی گفت بچه های من پای صحبت های هیچ آخوندی جز شما نمی نشینند

یا یک بار در میوه فروشی داشتم میوه می‌خریدم، زن و شوهری سلام و احترام کردند. زمانی بود که در تلویزیون صحبت می‌کردم. گفتند ما از برنامه‌های تلویزیونی شما خیلی استفاده می‌کنیم. ضمنا ما هر دو ارمنی هستیم.

از این خاطرات فراوان دارم. مثلا خاطره ای دارم که برای بیست سال قبل است، در فرودگاه مهرآباد، خانمی که خیلی امروزی بود، حجاب داشت ولی خیلی شیک و آرایش کرده بود. مثل امروز نبود خیلی از خانم‌ها در کوچه و خیابان دیگر حجاب ندارند. خودش جلو آمد و گفت من می‌دانم خوب نیست با این سر و وضع جلوی شما بیایم که طلبه هستید. ولی وظیفه دارم از شما تشکر کنم که بچه‌های من پای صحبت‌های هیچ آخوندی جز شما در تلویزیون نمی‌نشینند.

ببینید من که در سطح پایین و نازلی هستم. ولی شخصیت‌های بزرگی که مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند و گره‌های علمی آن‌ها باز می‌شود و سوالات فکری آن‌ها پاسخ داده می‌شود، این آقا باید بنشیند مطالعه کند و فکر و تحقیق کند. اگر وقت خود را بقالی کند، می‌شود بقال. یک متفکر نمی‌شود. آقای مطهری به جای این که کتاب عدل الهی را بنویسد می‌رفت مثلا بیزینس کفش می‌رفت. دیگر آیت الله مطهری نبود که بعد از پنجاه سال از شهادتش هنوز کتاب هایش در راس بسیاری از مسائل باشد که مردم به آن نیاز دارند و می‌خوانند.

به همین جهت برخی‌ها در یک مغلطه علمی این صحبت را می‌کنند که چرا روحانیون کار نمی‌کند. خدا رحمت کند آقای صفایی حائری را که گفتند حضرت علی زمانی بیل می‌زد و وقتی روی مولکول‌های خاک کار می‌کرد که سلول‌های مغز انسان در اختیارش نبود. روزی که سلول‌های مغز آدمی در اختیارش قرار گرفت، بیل را به بیل زنان داد.

ما باید این توجهات را داشته باشیم که آن کسی که برای جامعه و نیاز جامعه مفید است، خود مردم او را با احترام و افتخار، تامین می‌کنند. ولی کسی که به قول شهید مطهری فقط مستهلک کننده خمس و زکات است، خود مردم باید به این هشیاری و بیداری برسند.

کد خبرنگار: ۱۳
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید

    ***