به گزارش سلام نو به نقل از روابط عمومی، مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، یک مدل علمی عصب روانشناسی مثبت نگر برای کوچینگ استعداد پروری کودک و نوجوان است که با تکیهبر علوم اعصاب شناختی و مطالعات تصویربرداری عصبی شکلگرفته است و حاصل فرا تحلیلی بر جدیدترین مطالعات این حوزه است که پروتکل تخصصی تکامل استعداد از کد ژنتیکی فرد تا دستیابی به شایستگی را بیان میکند.
این پروژه بهعنوان اولین مطالعه بینرشتهای علوم اعصاب و کوچینگ کودک و نوجوان در سطح ایران است که توسط آکادمی کوچینگ ویموند انجامشده است، امید سیاری، مدیر پروژه و مدیرعامل آکادمی ویموند و همچنین محمدرضا حقدوست، سرپرست کوچینگ آکادمی از آمادگی این طرح برای اجرا در سنین ۸ تا ۱۸ سالگی خبر دادند.
مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، توسط محمدرضا حقدوست، نویسنده و پژوهشگر حوزه علوم اعصاب کودک و نوجوان که هماکنون سرپرست کوچینگ آکادمی ویموند است، طراحیشده است.
امید سیاری، مدیر پروژه تحقیقاتی و مدیرعامل آکادمی ویموند، درباره ضرورت این پروژه گفت: باور بنیادین در این پروژه و آکادمی ویموند، این است که هر کودک، گوهر درونی دارد نایاب و منحصربهفرد.
پس از سالها تلاش در ساحت آموزش، جای خالی استعداد پروری را بارها زیستهام، مطالعات و تحقیقات در سالهای اخیر صرفاً متمرکز بر استعدادیابی بودهاند و پاسخ قاطعی به این پرسش ندارند که «پس از کشف استعداد حالا چه کنیم؟»
مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C) که حاصل تحقیقات گسترده برای جمعآوری و تدوین جدیدترین یافتهها میباشد، سعی دارد تا انسان را در چندین بعد بررسی کرده و با توجه به بافتار اجتماعی، یک پروتکل برای پرورش استعدادها ارائه نماید، استعدادیابی بدون استعداد پروری صرفاً اطلاعاتی است که فرد اگر آن را نمیدانست راحتتر زندگی میکرد.
حقدوست در ادامه افزود: مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، جای خالی استعداد پروری را پر خواهد کرد، ما در زمینه کوچینگ کودک و نوجوان مدلی علمی نداشتیم که بر پایه پارادایمها بتوانیم کوچینگ را اجرا کنیم.
کوچینگ کودک و نوجوان به دلیل عدم خونرسانی کافی به مناطق قشر پیش پیشانی (PFC) و عدم شکلگیری تفکر انتزاعی، با مدلهای کلاسیک کوچینگ امکانپذیر نخواهد بود، ازاینرو کارمان را با نظریه کوچینگ فراشناختی (MCCT) و کوچینگ مبتنی بر مغز آگاهی
(Brain-awareness) بهجای مدلهای کلاسیک کوچینگ که مبتنی بر ذهن آگاهی هستند؛ آغاز کردیم.
مطالعات مبتنی بر شواهد اثربخشی بهزودی در کتابی تحت عنوان «اصول و فنون کوچینگ فراشناختی و مغز آگاهی» منتشر خواهند شد و بر اساس نظریه کوچینگ فراشناختی و مغز آگاهی، سراغ موضوع حساس و مغفول روانشناسی رفتیم و آنهم بحث استعداد بود.
در حوزه استعدادیابی مطالعات علوم اعصاب یافتههای چشمگیری داشتند اما در زمینه استعداد پروری، ما مدل یا پروتکلی جامع که دربرگیرندهی جدیدترین مطالعات تصویربرداری مغز باشد را نداشتیم! ازاینرو اغلب کتابهای استعداد پروری نیز متمرکز بر مسیر هستند، بیآنکه سرنوشت یک استعداد را مشخص کنند.
درواقع نظریه کوچینگ فراشناختی و مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، اولین مطالعه عملی بینرشتهای کوچینگ و علوم اعصاب در ایران است که یک پروتکل اپیژنتیک در حوزه عصب روانشناسی مثبت نگر ارائه میکند.
این مدل مبتنی بر دو اصل بنیادی نورودایورسیتی (تنوع عصبی و منحصربهفرد بودن مغزها) و نوروپلاستیسیتی (انعطافپذیری عصبی مغز) طراحیشده است و در هر مرحله پروتکلی مبتنی بر شواهد به کوچ، ارائه میکند. امیدواریم مدل کوچینگ از ژن تا شایستگی (C to C)، بتواند راهنمایی اثربخش و مفید برای کوچینگ استعدادهای ایران و جهان باشد.
آیین رونمایی از این مدل با حضور روانشناسان و عصب شناسان حوزه کودک و نوجوان برگزار شد و همچنین در این برنامه، دکتر مهدی دهقانی (مدیر گروه نورولوژی بیمارستان پیامبران) از اصول نورولوژی مدل کوچینگ CtoC و همچنین دکتر احمد شاکر حسینی (عضو آکادمی نورولوژی آمریکا) از تأثیر کوچینگ فراشناختی بر کودک و نوجوان سخنرانی داشتند.
همچنین دکتر کیومرث احمدی سرمربی موسسه بینالمللی کوچینگ ICI طی ویدیویی سخنانی پیرامون کاربرد مدل CtoC در کوچینگ کودک بیان کردند.
نظر شما