محسن رنانی از آن دست اقتصاددانانی است که هم نوشته هایش و هم سخنرانی هایش تاکنون مخاطب های پروپاقرصی داشته است. رنانی که عمده تمرکز خود در این سالها را به پای مطالعه بر روی توسعه با محوریت بحث آموزش گذاشته است چند روز قبل در یادداشتی تحت عنوان سکوت ملی – امید ملی اعلام کرد از این پس یادداشتی منتشر نخواهد کرد.
به گزارش سلام نو، رنانی در این یادداشت با اشاره به امیدواری خود نسبت به آینده کشور گفته است: "کمتر کسی را در اطرافیان خود، در همکارانم، در دانشجویانم و حتی در روشنفکران می بینم که سطح امیدش به اندازه من باشد." با این حال از آنجایی که رنانی عموما در سخنرانی ها و نوشته هایش نوک تیز انتقادات را به سمت عوامل مقابله کننده با توسعه کشور نشانه می گیرد برخی نوشته های او را سیاه نمایانه می دانند. مشخصا احمد میدری، درباره رنانی گفته است: او یاس را تئوریزه می کند. جلایی پور پدر و پسر هم تحلیل های او را ضد امید می دانند. خود رنانی می گوید نظر مصطفی ملکیان نیز درباره نوشته هایش این چنین است.
تصمیم رنانی بر ننوشتن !
بر همین اساس رنانی تصمیم گرفته تا از نظر دادن و ارائه تحلیل در شبکه های اجتماعی در باب مسائل و مشکلات روزانه کشور دوری کند. او گفته است: زمانی که این بیماری از قلمم بیرون نرفته است فعالیت شخصی ام را در فضای مجازی (شامل کانال تلگرامی و صفحات فیسبوک و اینستاگرام) متوقف کنم.
رنانی انتشار اخبار غلط و جعلی را نوعی جنایت عمومی و به منزله پاشیدن اسید نااطمینانی و ناامیدی به صورت جامعه خوانده است و با اشاره به پیش رفتن مردم به سوی نابودی امید اجتماعی گفته است:این جنس از فشار اجتماعی که ما در فضای مجازی داریم، ظرفیت اصلاحش بر روی حکومت بیش از این نیست، اما ظرفیت تخریبش برای امید اجتماعی خیلی زیاد است و یادمان نرود که وقتی ذخیره امید اجتماعی کاملا پایان یافت فقط یک انتخاب می ماند: نابود کردن و درهم ریزی همه چیز. و البته این «همه چیز» فقط شامل چیزهای بد نمی شود بلکه خوبی ها و داشته ها و سرمایه ها هم در این درهم ریزی و تخریب، نابود می شوند.
خلاصه حرف های رنانی این است که " برای این که «امید ملی» بازسازی شود نیازمند آنیم که دست کم برای مدتی دست به «سکوت ملی» بزنیم. با سکوت ما هیچ چیزی از دست نمی رود و هیچ خبری نمیشود. جامعه ما بیش از نیاز به دانستن اخبار، نیازمند فرصت تفکر است، نیازمند فرصت گفت وگو و نیازمند فرصت برای آرامش است. ما جامعه ای نا صبور، ناآرام و نگران را داریم با انبوه خبرها و تحلیل های یأسآور بمباران میکنیم. فرصت بدهیم مردم تنفس کنند، فرصت بدهیم مردم آرامش بگیرند. در آرامش عقلها هم بهتر کار می کنند.
نقد و نظرات بر تصمیم اخیر رنانی
یادداشتی که خود رنانی از نوشته پایانی خود در فضای مجازی از آن یاد کرد با نقد و نظرات گوناگونی رو به رو شده و می شود. عده ای دغدغه او را برای پاسداشت امید اجتماعی ستایش می کنند و عده ای نیز سکوت ملی را چاره رسیدن به امید ملی نمی دانند.
احمد زیدآبادی، روزنامه نگار مطرح در کانال تلگرامی خودش نوشته است: من خود البته به "سکوت" در دورههایی که به قول مولانا "سرکنگبین صفرا فزاید" باور دارم؛ اما اگر تنها دلیل دکتر رنانی برای سکوت، کمک به امید اجتماعی و پرهیز از یأس آفرینی باشد؛ به نظرم دلیلاش موجه نیست ! او همچنین گفته است: تحولات اجتماعی و سیاسی در تاریخ بشر روندی خطی نداشته و اغلب بین ثبات و بی ثباتی و یا شکوه و انحطاط و یا سعادت و فاجعه در نوسان بوده است. طبعاً متفکر یا صاحب نظری که در افق تحلیلی خود، بروز فاجعه یا مصیبتی را برای جامعه اش احساس می کند؛ به صِرف نگرانی از هراس و یأس مردم، روا نیست که سکوت کند و هشدار ندهد.
علی زمانیان، جامعه شناس هم معتقد است سکوت، امید نیست. او می گوید: یکی از موقعیت هایی که ممکن است ما را دچار خطای در تحلیل کند ( و به نظر میرسد دکتر رنانی دچار همین خطا شده است)، خلط میان دو موقعیت "بی خبری" و مقوله ی "امید" است. امید، محصول گفت و گوی خرد جمعی برای یافتن راه برون رفت از مشکلات و مصائب است. "رنانی" اما ما را به سکوت دعوت می کند. او سکوت را چاره ساز می داند و می خواهد و این توصیه البته از سوی کسی چون او عجیب است. در سکوت، بیخبری و غفلت و فروپاشی نهفته است. او همچنین این اقدام رنانی را دعوت به عصر پیش از فضای مجازی دانسته و از آن به عنوان یک عقبگرد ناممکن نام برده است. زمانیان در ادامه نقدش اظهار کرده است: به جای توصیه به "نگفتن"، باید که چگونه گفتن را تمرین کنیم. سکوت، چاره ی درد نیست، درست اندیشیدن و درست گفتن است که راهی به رهایی دارد.
سکوت رنانیها مثبت نیست
مخاطبین سایت او نیز در پیام های زیادی نسبت به این موضع رنانی واکنش نشان داده اند. بیشتر آنها ادله های این پژوهشگر را برای آنچه رنانی سکوت ملی می خواند ناکافی دانسته اند. اگرچه دغدغه ای که رنانی به واسطه آن قصد سکوت دارد ارزشمند است اما در زمانه ای که امثال رنانی ها خیلی هم صدایشان به جامعه نمی رسد چرا باید شخصیتی مثل او خودش را به اختیار به انزوا ببرد. شاید بهتر باشد رنانی ها و امثال رنانی ها به فکر تدبیری باشند تا صدایشان بیشتر به گوش آنان که باید برسد. امروز سکوت رنانیها برای هیچکس مثبت نیست جز آنانی که که نوبت سکوتشان فرا رسیده است اما اراده ای برای سکوت ندارند.