او از تهبکاران حرفه ای بود و از راه خلاف زندگی اش را می گذراند. او بارها به جرم مواد مخدر و درگیری و نزاع روانه زندان شده بود به همین دلیل کسی جرئت نمی کرد به «سیامک» نزدیک شود ولی او که مدتی قبل و به تازگی از زندان بیرون آمده بود چنین وانمود می کرد که به جوانی سر به راه تبدیل شده است و سرکار می رود.