دعای عَلْقَمه دعایی است که پس از زیارت عاشورا خوانده میشود. این دعا را صفوان بن مهران از امام صادق(ع) نقل میکند؛ اما از آنجا که در پی حدیث زیارت عاشورا که راویاش علقمه است آمده، به نام «دعای علقمه» مشهور شده است. بعضی نیز آن را دعای بعد از زیارت عاشورا نامیدهاند.این دعا را شیخ طوسی در مصباح المتهجد نقل کرده و محتوای آن، بیان مقام و فضیلت امامان(ع) است. این دعا در کتاب مفاتیح الجنان بعد از دعای زیارت عاشورا آمده است.
وجه نامگذاری و مضمون دعای علقمه
بعضی از محققان این دعا را «دعای صفوان معروف به دعای علقمه» گفتهاند و بعضی بدون نسبت دادن به راوی، آن را دعای بعد از زیارت عاشورا نامیدهاند. به هر حال این دعا چون در پی حدیث زیارت عاشورا که راوی آن علقمه است آمده، به «دعای علقمه» شهرت یافته است.
مضامین دعای علقمه
دعای علقمه مشتمل بر معانی بلند و جامع حوایج دنیوی و اخروی به خصوص تولی و تبری است. خواننده در ابتدای این دعا، خداوند را با صفاتی یاد میکند، بعد خداوند را به پنج تن قسم میدهد و به خداوند توسل میجوید و ائمه را شفیع قرار میدهد. دعای علقمه مقام و فضیلت ائمه را بیان میکند و شخص مؤمن از خداوند میخواهد که به پیامبر(ص) و آل او صلوات بفرستد، حاجاتش را بر آورده سازد، از شر دشمنان نجات دهد،این زیارت را آخرین زیارت قرار ندهد و بین او و اهل بیت(ع) جدایی نیندازد.
منبع دعای علقمه
این دعا را شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد آورده است. در این کتاب آمده است چون صفوان بن مهران بعد از خواندن زیارت عاشورا دعای «یا الله یا الله یا الله، یا مجیب دعوة المضطرین...» را خواند، سیف بن عمیره گوید از صفوان سؤال کردم و گفتم علقمه بن محمد این دعا را برای ما از حضرت باقر(ع) روایت نکرد، بلکه همان زیارت (زیارت عاشورا) را حدیث کرد. صفوان گفت که با امام صادق(ع) به این مکان وارد شدم، پس بجا آورد مثل آنچه را که ما بجا آوردیم در زیارت، و دعا کرد به این دعا هنگام وداع بعد از اینکه دو رکعت نماز گذاشت، چنانکه ما نماز گذاشتیم و وداع کرد چنانکه ما وداع کردیم.
پس صفوان گفت که حضرت صادق(ع) به من فرمود که مواظب باش این زیارت را و بخوان این دعا را و زیارت کن به آن. پس بهدرستی که من ضامنم بر خدا برای هر که زیارت کند به این زیارت و دعا کند به این دعا از نزدیک یا دور اینکه زیارتش مقبول شود و سعیش مشکور و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او قضا شود از جانب خدای تعالی به هر مرتبه که خواهد برسد و او را نومید برنگرداند.
ای صفوان یافتم این زیارت را به این ضمان از پدرم و پدرم از پدرش علی بن الحسین(ع) به همین ضمان و او از حسین(ع) به همین ضمان و حسین(ع) از برادرش حسن(ع) به همین ضمان و حسن از پدرش امیر المؤمنین(ع) با همین ضمان و امیر المؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) با همین ضمان و رسول خدا(ص) از جبرئیل با همین ضمان و جبرئیل از خدای تعالی با همین ضمان و به تحقیق که خداوند عز و جل قسم خورده به ذات مقدس خود که هر که زیارت کند حسین(ع) را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا قبول میکنم از او زیارت او را و میپذیرم از او خواهش او را به هر قدر که باشد و میدهم مسئلتش را پس بازنگردد از حضرت من با ناامیدی و خسار و بازش گردانم با چشم روشن به برآوردن حاجت و فوز به جنت و آزادی از دوزخ و قبول کنم شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند.
حضرت فرماید جز دشمن ما اهل بیت(ع) که در حق او قبول نشود، قسم خورده حق تعالی به این بر ذات اقدسش و گواه گرفته ما را بر آنچه که گواهی دادند به آن ملائکه ملکوت او پس جبرئیل گفت: یا رسول الله خدا فرستاده مرا به سوی تو به جهت سرور و بشارت تو و شادی و بشارت علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از اولاد تو علیهم السلام تا روز قیامت پس مستمر و پاینده باد مسرت تو و مسرت علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان علیهم السلام و شیعه شما تا روز رستاخیز پس صفوان گفت که حضرت صادق(ع) به من فرمودای صفوان هر گاه روی داد از برای تو به سوی خدای عز و جل حاجتی، پس زیارت کن به این زیارت از هر مکانی که بوده باشی و بخوان این دعا را و بخواه از پروردگار خود حاجتت را که برآورده شود از خدا و خدا خلاف نخواهد فرمود وعده خود را بر رسول خود به جود و امتنان خویش و الحمد لله.
علقمه گفت: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: اگر بتوانی آن حضرت را هر روز به این زیارت در خانه خود زیارت کنی زیارت کن، که تمام این ثوابها برای تو خواهد بود.
محمّد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیره روایت کرده: با صفوان بن مهران و جمعی دیگر از اصحاب خودمان به سوی نجف بیرون رفتیم - پس از خروج حضرت صادق علیه السّلام از حیره به جانب مدینه - زمانیکه از زیارت امیر مؤمنان فارغ شدیم، صفوان صورت خود را به جانب مشهد ابا عبد اللّه گردانید، آنگاه به ما گفت: از نزد سر مقدّس امیر مؤمنان، حسین علیه السّلام را زیارت کنید، که از اینجا امام صادق علیه السّلام ایما و اشاره کرد، به سلام بر آن حضرت و من در آن وقت خدمت آن حضرت بودم.
سیف گفت: صفوان همان زیارتی را خواند، که علقمة بن محمّد حضرمی از امام باقر علیه السّلام در روز عاشورا روایت کرده بود، سپس دو رکعت نماز نزد سر امیر مؤمنان علیه السّلام بجا آورد، و پس از آن نماز، امیر مؤمنان علیه السّلام را وداع کرد و اشاره کرد به جانب قبر امام حسین علیه السّلام درحالیکه روی خود را به جانب او کرده بود و پس از زیارت او وداع گفت، و از جمله دعاهایی که بعد از نماز خواندن این بود:
متن دعا علقمه با ترجمه فارسی
یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ، یَا مُجِیبَ دَعْوَهِ الْمُضْطَرِّینَ، یَا کَاشِفَ کُرَبِ الْمَکْرُوبِینَ، یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، یَا صَرِیخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ، [وَ] یَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ، [وَ] یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، [وَ] یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَی، وَ بِالْأُفِقِ الْمُبِینِ، [وَ] یَا مَنْ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی، [وَ] یَا مَنْ یَعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ، [وَ] یَا مَنْ لا یَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَهٌ، یَا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ، [وَ] یَا مَنْ لا تُغَلِّطُهُ [تُغَلِّظُهُ ] الْحَاجَاتُ، [وَ] یَا مَنْ لا یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ، یَا مُدْرِکَ کُلِّ فَوْتٍ، [وَ] یَا جَامِعَ کُلِّ شَمْلٍ، [وَ] یَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ، یَا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ، یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ، یَا مُنَفِّسَ الْکُرُبَاتِ، یَا مُعْطِیَ السُّوْلاتِ، یَا وَلِیَّ الرَّغَبَاتِ،
ای خدا، ای خدا، ای خدا، ای پاسخ دهنده خواسته بیچارگان، ای برطرف کننده اندوه اندوهگینان، ای فریادرس دادخواهان، ای دادرس دادجویان، ای آن که به من از رگ گردن نزدیک تر است، ای آن که میان شخص و دلش پرده می شود، ای آن که بر دیدگاه برتر است، و بر سپهبد روشن، ای آن که بخشنده و مهربان است و بر حکومت کشور هستی استیلا دارد، ای آن که خیانت چشم ها و آنچه را سینه ها پنهان کنند می داند، ای آن که هیچ پوشیده ای بر او مخفی نیست، ای آن که صداها بر او مشتبه نشود، ای آن که نیازمندی ها او را به اشتباه نیندازند، ای آن که اصرار اصرارکنندگان او را به ستوه نیاورد، ای دریابنده هر از دست رفته، ای گردآورنده هر پراکنده، ای آفریننده جان ها پس از مرگ، ای آن که هر روز در کاری است، ای برآورنده حاجات، ای بیرون آورنده غم ها از دل ها، ای بخشنده خواهش ها، ای سرپرست رغبت ها،
یَا کَافِیَ الْمُهِمَّاتِ، یَا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ، وَ لا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ، وَ عَلَیٍّ أَمِیرِ الْمُوْمِنِینَ، وَ بِحَقِّ فَاطِمَهَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، فَإِنِّی بِهِمْ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ فِی مَقَامِی هَذَا، وَ بِهِمْ أَتَوَسَّلُ، وَ بِهِمْ أَتَشَفَّعُ إِلَیْکَ، وَ بِحَقِّهِمْ أَسْأَلُکَ وَ أُقْسِمُ وَ أَعْزِمُ عَلَیْکَ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وَ بِالْقَدْرِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وَ بِالَّذِی فَضَّلْتَهُمْ عَلَی الْعَالَمِینَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی جَعَلْتَهُ عِنْدَهُمْ، وَ بِهِ خَصَصْتَهُمْ دُونَ الْعَالَمِینَ، وَ بِهِ أَبَنْتَهُمْ وَ أَبَنْتَ فَضْلَهُمْ مِنْ فَضْلِ الْعَالَمِینَ، حَتَّی فَاقَ فَضْلُهُمْ فَضْلَ الْعَالَمِینَ جَمِیعاً، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی غَمِّی وَ هَمِّی وَ کَرْبِی، وَ تَکْفِیَنِی الْمُهِمَّ مِنْ أُمُورِی، وَ تَقْضِیَ عَنِّی دَیْنِی، وَ تُجِیرَنِی مِنَ الْفَقْرِ، وَ تُجِیرَنِی مِنَ الْفَاقَهِ، وَ تُغْنِیَنِی عَنِ الْمَسْأَلَهِ إِلَی الْمَخْلُوقِینَ،
ای کفایت کننده امور مهمّ، ای آن که از هرچیز کفایت کند، و کفایت نکند از او چیزی در آسمان ها و زمین، از تو درخواست می کنم به حق محمّد خاتم پیامبران، و علی امیر مومنان و به حق فاطمه دختر پیامبرت، و به حق حسن و حسین، من در این جایگاه به وسیله آنان به تو توجه می کنم، و به ایشان متوسّل می شوم، و به آنان به درگاه تو شفاعت می خواهم، و به حق آنان از تو درخواست می کنم و سوگند می خورم و تو را سوگند می دهم، و به شأنی که برای آنان نزد توست، و به حق قدری که برای آنان پیش تو است، و به آنچه آنان را بر جهانیان برتری دادی، و به حق نامت که آن را نزد آنان قرار دادی، و از میان جهانیان، آنان را به آن نام اختصاص دادی، و به آن نام، وجودشان و فضلشان را از فضل جهانیان آشکار نمودی، تا فضل آنان بر فضل همه جهانیان برتری گرفت، از تو می خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و غم و نگرانی و گرفتاریم را برطرف کنی، و مرا از مهمّ امورم کفایت نمایی، و قرضم را ادا کنی، و از تهیدستی و درماندگی پناهم دهی، و از درخواست نمودن از مخلوقات بی نیازم نمایی،
وَ تَکْفِیَنِی هَمَّ مَنْ أَخَافُ هَمَّهُ، وَ عُسْرَ مَنْ أَخَافُ عُسْرَهُ، وَ حُزُونَهَ مَنْ أَخَافُ حُزُونَتَهُ، وَ شَرَّ مَنْ [مَا] أَخَافُ شَرَّهُ، وَ مَکْرَ مَنْ أَخَافُ مَکْرَهُ، وَ بَغْیَ مَنْ أَخَافُ بَغْیَهُ، وَ جَوْرَ مَنْ أَخَافُ جَوْرَهُ، وَ سُلْطَانَ مَنْ أَخَافُ سُلْطَانَهُ، وَ کَیْدَ مَنْ أَخَافُ کَیْدَهُ، وَ مَقْدُرَهَ مَنْ أَخَافُ [بَلاءَ] مَقْدُرَتَهُ عَلَیَّ، وَ تَرُدَّ عَنِّی کَیْدَ الْکَیَدَهِ، وَ مَکْرَ الْمَکَرَهِ، اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنِی فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ کَادَنِی فَکِدْهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ وَ مَکْرَهُ وَ بَأْسَهُ وَ أَمَانِیَّهُ، وَ امْنَعْهُ عَنِّی کَیْفَ شِئْتَ، وَ أَنَّی شِئْتَ، اللَّهُمَّ اشْغَلْهُ عَنِّی بِفَقْرٍ لا تَجْبُرُهُ، وَ بِبَلاءٍ لا تَسْتُرُهُ، وَ بِفَاقَهٍ لا تَسُدُّهَا، وَ بِسُقْمٍ لا تُعَافِیهِ، وَ ذُلٍّ لا تُعِزُّهُ، وَ بِمَسْکَنَهٍ لا تَجْبُرُهَا، اللَّهُمَّ اضْرِبْ بِالذُّلِّ نَصْبَ عَیْنَیْهِ، وَ أَدْخِلْ عَلَیْهِ الْفَقْرَ فِی مَنْزِلِهِ،
و از من کفایت کنی اندوه کسی را که از اندوهش می ترسم، و دشواری کسی را که از دشواری اش هراس دارم، و ناهمواری کسی را که از ناهمواریش بیم دارم، و شرّ کسی که از شرّش می ترسم، و فریب کسی که از فریبش وحشت دارم، و تجاوز کسی که از تجاوزش بیم دارم، و بی عدالتی کسی که از بی عدالتی اش می ترسم، و از سلطه کسی که از سلطه اش وحشت دارم، و نقشه کسی که از نقشه اش بیم دارم، و قدرت کسی که از قدرتش به خود می ترسم، و از تو می خواهم که بداندیشی بداندیشان، و مکر مکاران را از من بگردانی، خدایا هرکه قصد من کرده قصدش کن، و هرکه درباره من بداندیشی کرد در حقش بداندیشی کن، و از من حیله و نیرنگ و نیرو و آرزویش را بازگردان، و او را از من بازدار هرگونه که خواهی، و هر کجا که خواهی، خدایا او را از من سرگرم کن به فقری که جبرانش نکنی، و به بلایی که نپوشانی اش، و به نیازی که سدّش نکنی، و به دردی که عافیتش ندهی، و ذلّتی که عزیزش ننمایی، و مسکنتی که جبرانش نفرمایی، خدایا بزن خواری را در برابر دو چشمش، و وارد کن تهیدستی را بر او در منزلش،
وَ الْعِلَّهَ وَ السُّقْمَ فِی بَدَنِهِ، حَتَّی تَشْغَلَهُ عَنِّی بِشُغْلٍ شَاغِلٍ لا فَرَاغَ لَهُ، وَ أَنْسِهِ ذِکْرِی کَمَا أَنْسَیْتَهُ ذِکْرَکَ، وَ خُذْ عَنِّی بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ وَ رِجْلِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَمِیعِ جَوَارِحِهِ، وَ أَدْخِلْ عَلَیْهِ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ السُّقْمَ، وَ لا تَشْفِهِ حَتَّی تَجْعَلَ ذَلِکَ لَهُ شُغْلا شَاغِلاً بِهِ عَنِّی وَ عَنْ ذِکْرِی، وَ اکْفِنِی یَا کَافِیَ مَا لا یَکْفِی سِوَاکَ، فَإِنَّکَ الْکَافِی لا کَافِیَ سِوَاکَ، وَ مُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِوَاکَ، وَ مُغِیثٌ لا مُغِیثَ سِوَاکَ، وَ جَارٌ لا جَارَ سِوَاکَ، خَابَ مَنْ کَانَ جَارُهُ سِوَاکَ، وَ مُغِیثُهُ سِوَاکَ، وَ مَفْزَعُهُ إِلَی سِوَاکَ، وَ مَهْرَبُهُ [إِلَی سِوَاکَ ] ، وَ مَلْجَوُهُ إِلَی غَیْرِکَ [سِوَاکَ ] ، وَ مَنْجَاهُ مِنْ مَخْلُوقٍ غَیْرِکَ، فَأَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی وَ مَفْزَعِی وَ مَهْرَبِی وَ مَلْجَئِی وَ مَنْجَایَ،
و بیماری و درد را در بدنش، تا او را از من سرگرم کنی به سرگرمی سرگرم کننده ای که فراغتی برایش نباشد، و یاد مرا از یادش ببر، همچنان که یاد خودت را از یادش بردی، و نگاهدار از من گوش و چشم و زبان و دست و پا و قلب و همه اعضایش را، و در همه آن ها بر او بیماری وارد کن، و شفایش مده، تا آن را قرار دهی برای او سرگرمی سرگرم کننده ای از من و یاد من، و کفایت کن ای کفایت کننده آنچه را که غیر تو کفایت نکند، به درستی که تویی کفایت کننده ای که کفایت کننده ای جز تو نیست، و گشایش دهنده ای که گشایش دهنده ای جز تو نیست، و پناه دهنده ای که پناه دهنده ای جز تو نیست، نومید گشت کسی که پناه دهنده اش جز تو، و فریادرسش جز تو، و پناهگاهش جز تو، و گریزگاهش جز تو، و ملجأش جز تو، و جای نجاتش از مخلوق غیر توست، پس تویی آرامش و امیدم، و پناهگاه و گریزگاهم و ملجأ و جای نجاتم،
فَبِکَ أَسْتَفْتِحُ، وَ بِکَ أَسْتَنْجِحُ، وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ، وَ أَتَوَسَّلُ وَ أَتَشَفَّعُ، فَأَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ، فَلَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الشُّکْرُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَی، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ، فَأَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی غَمِّی وَ هَمِّی وَ کَرْبِی فِی مَقَامِی هَذَا، کَمَا کَشَفْتَ عَنْ نَبِیِّکَ هَمَّهُ وَ غَمَّهُ وَ کَرْبَهُ، وَ کَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ، فَاکْشِفْ عَنِّی کَمَا کَشَفْتَ عَنْهُ، وَ فَرِّجْ عَنِّی کَمَا فَرَّجْتَ عَنْهُ، وَ اکْفِنِی کَمَا کَفَیْتَهُ، [وَ اصْرِفْ عَنِّی ] هَوْلَ مَا أَخَافُ هَوْلَهُ، وَ مَئُونَهَ مَا أَخَافُ مَئُونَتَهُ، وَ هَمَّ مَا أَخَافُ هَمَّهُ بِلا مَئُونَهٍ عَلَی نَفْسِی مِنْ ذَلِکَ، وَ اصْرِفْنِی بِقَضَاءِ حَوَائِجِی، وَ کِفَایَهِ مَا أَهَمَّنِی هَمُّهُ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ، یَا أَمِیرَ الْمُوْمِنِینَ، [وَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ] ، عَلَیْکَ [عَلَیْکُمَا] مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أَبَداً [مَا بَقِیتُ ] وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ، وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیَارَتِکُمَا، وَ لا فَرَّقَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمَا،
به تو گشایش می خواهم، و به تو رستگاری می جویم، و به محمّد و خاندان محمّد سوی تو رو می کنم، و متوسّل می شوم، و شفاعت می خواهم، ای خدا، ای خدا، ای خدا، سپاس و شکر تو راست، شکایت تنها به سوی توست، و تویی که به یاری خواسته شده ای، از تو می خواهم ای خدا، ای خدا، ای خدا، به حق محمّد و خاندان محمّد، که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و غم و نگرانی و اندوه شدید مرا در این حالت برطرف کنی، همچنان که از پیامبرت نگرانی و غم و اندوه را برطرف نمودی، و او را از هراس دشمنش کفایت کردی، پس از من برطرف کن همچنان که از او برطرف نمودی، و از من بگشای همچنان که از او گشودی، و مرا کفایت کن همچنان که او را کفایت کردی، از من برگردان هراس آنچه را که از هراسش می ترسم، و هزینه آنچه را که از هزینه اش می ترسم، و نگرانی آنچه را که از نگرانی اش بیم دارم، بدون هیچ زحمتی از این بابت بر هستی ام، و مرا بازگردان به برآوردن حاجاتم، و کفایت آنچه مرا نگران کرده نگرانی اش از کار آخرت و دنیایم، ای امیر مومنان و ای ابا عبد الله، بر شما از جانب من سلام خدا همیشه تا هستم و تا شب و روز هست، و خدا این زیارت را آخرین بار از زیارت شما قرار ندهد، و بین من و شما جدایی نیندازد،
اللَّهُمَّ أَحْیِنِی حَیَاهَ مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ، وَ أَمِتْنِی مَمَاتَهُمْ، وَ تَوَفَّنِی عَلَی مِلَّتِهِمْ، وَ احْشُرْنِی فِی زُمْرَتِهِمْ، وَ لا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ، یَا أَمِیرَ الْمُوْمِنِینَ وَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، أَتَیْتُکُمَا زَائِراً وَ مُتَوَسِّلاً إِلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمَا، وَ مُتَوَجِّهاً إِلَیْهِ بِکُمَا، وَ مُسْتَشْفِعاً [بِکُمَا] إِلَی اللَّهِ [تَعَالَی] فِی حَاجَتِی هَذِهِ، فَاشْفَعَا لِی فَإِنَّ لَکُمَا عِنْدَ اللَّهِ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ، وَ الْجَاهَ الْوَجِیهَ، وَ الْمَنْزِلَ الرَّفِیعَ وَ الْوَسِیلَهَ، إِنِّی أَنْقَلِبُ عَنْکُمَا مُنْتَظِراً لِتَنَجُّزِ الْحَاجَهِ وَ قَضَائِهَا، وَ نَجَاحِهَا مِنَ اللَّهِ بِشَفَاعَتِکُمَا لِی إِلَی اللَّهِ فِی ذَلِکَ، فَلا أَخِیبُ، وَ لا یَکُونُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً خَائِباً خَاسِراً بَلْ یَکُونُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً رَاجِحاً [رَاجِیاً] مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجَاباً بِقَضَاءِ جَمِیعِ حَوَائِجِی [الْحَوَائِجِ ] ، وَ تَشَفَّعَاً لِی إِلَی اللَّهِ،
خدایا زنده بدار مرا چون زندگی محمّد و فرزندان او، و بمیران مرا چون مرگ آنان، و جانم را بگیر بر آیین ایشان، و محشور کن مرا در زمره آنان، و بین من و ایشان هیچگاه جدایی مینداز حتی به اندازه چشم برهم زدنی در دنیا و آخرت، ای امیر مومنان، و ای ابا عبد الله، به خاطر زیارتتان به جانب شما آمدم، و به خدای پروردگارم و پروردگارتان متوسّلم، و به وسیله شما متوجّه به سوی اویم، و به پیشگاه خدا به وسیله شما درباره این حاجتم خواستار شفاعتم، پس شما برای من شفاعت کنید، که برای شما نزد خدا مقام ستوده و منزلتی آبرومند و جایگاهی بلند و وسیله است، من از نزد شما باز می گردم، درحالی که چشم به راه تحقق حاجت، و برآمدن و به انجام رسیدنش، از جانب خدا، به شفاعت شما به درگاه خدا برای خود درباره آن هستم، پس ناامید نگردم و نمی باشد بازگشتگاهم نومیدانه و زیانکارانه، بلکه بازگشتگاهم بازگشتگاه برتر و قرین توفیق و اجابت می باشد با برآورده شدن تمام حوایجم، و برایم به درگاه خدا شفاعت کنید،
انْقَلَبْتُ عَلَی مَا شَاءَ اللَّهُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلّا بِاللَّهِ، مُفَوِّضاً أَمْرِی إِلَی اللَّهِ، مُلْجِئاً ظَهْرِی إِلَی اللَّهِ، مُتَوَکِّلاً عَلَی اللَّهِ، وَ أَقُولُ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ کَفَی، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا، لَیْسَ لِی وَرَاءَ اللَّهِ وَ وَرَاءَکُمْ یَا سَادَتِی مُنْتَهًی، مَا شَاءَ رَبِّی کَانَ، وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلّا بِاللَّهِ، أَسْتَوْدِعُکُمَا اللَّهَ، وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی إِلَیْکُمَا، انْصَرَفْتُ یَا سَیِّدِی یَا أَمِیرَ الْمُوْمِنِینَ وَ مَوْلایَ وَ أَنْتَ [أُبْتُ ] یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَا سَیِّدِی، [وَ] سَلامِی عَلَیْکُمَا مُتَّصِلٌ مَا اتَّصَلَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ ،
بازگشتم بر آنچه خدا خواست، و جنبش و نیرویی نیست مگر به خدا، واگذار کننده ام کارم را به خدا، با تکیه دادنم به خدا، در حال توکل بر خدا، و می گویم خدا مرا بس است و کافی است، می شنود خدا صدای کسی را که او را خواند، برای من ورای خدا و ورای شما ای سرورانم سرحدّی نیست، آنچه پروردگارم خواست شد، و آنچه نخواهد نمی شود، جنبش و نیرویی نیست جز به خدا، شما را به خدا می سپارم، و خدا این زیارت را آخرین زیارت من از شما قرار ندهد، بازگشتم ای آقای من ای امیر مومنان و مولای من، و تو ای ابا عبد الله ای سرور من، و سلامم بر شما پیوسته باد تا شب و روز پیوسته است،
وَاصِلٌ ذَلِکَ إِلَیْکُمَا، غَیْرُ [غَیْرَ] مَحْجُوبٍ عَنْکُمَا سَلامِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ، وَ أَسْأَلُهُ بِحَقِّکُمَا أَنْ یَشَاءَ ذَلِکَ وَ یَفْعَلَ، فَإِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، انْقَلَبْتُ یَا سَیِّدَیَّ عَنْکُمَا تَائِباً، حَامِداً لًلَّهِ، شَاکِراً رَاجِیاً لِلْإِجَابَهِ، غَیْرَ آیِسٍ وَ لا قَانِطٍ، آئِباً عَائِداً رَاجِعاً إِلَی زِیَارَتِکُمَا، غَیْرَ رَاغِبٍ عَنْکُمَا، وَ لا مِنْ [عَنْ ] زِیَارَتِکُمَا، بَلْ رَاجِعٌ عَائِدٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إِلّا بِاللَّهِ، یَا سَادَتِی رَغِبْتُ إِلَیْکُمَا وَ إِلَی زِیَارَتِکُمَا، بَعْدَ أَنْ زَهِدَ فِیکُمَا وَ فِی زِیَارَتِکُمَا أَهْلُ الدُّنْیَا، فَلا خَیَّبَنِیَ اللَّهُ مَا [مِمَّا] رَجَوْتُ وَ مَا أَمَّلْتُ فِی زِیَارَتِکُمَا، إِنَّهُ قَرِیبٌ مُجِیبٌ.
این سلام به شما رسنده است، نه اینکه سلامم از شما پوشیده باشد اگر خدا خواهد، و از او می خواهم به حق شما اینکه بخواهد آن را و انجام دهد، زیرا او ستوده و بزرگوار است، ای دو سرورم از نزد شما بازگشتم، در حال توبه، و سپاس برای خدا، و شکرگذاری و امیدوار به اجابت، بدون یأس و ناامیدی، درحالی که بازگردنده و بازگشت کننده و رجوع کننده به سوی زیارت شمایم، نه روگردان از شما، و نه از زیارتتان، بلکه رجوع کننده و بازگشت کننده ام اگر خدا بخواهد، و جنبش و نیرویی نیست جز به خدا، ای آقایانم به سوی شما و زیارتتان رغبت نمودم، پس از آنکه اهل دنیا نسبت به شما و زیارتتان بی رغبت شدند، خدا مرا از آنچه در زیارت شما امید و آرزو کردم ناامید نسازد، به درستی که او نزدیک و پاسخ دهنده است.
التماس دعای فرج
سند دعای علقمه و فضیلت دعا
این دعا در کتاب مصباح المتهجد از شیخ طوسی آورده شده است و در این کتاب این طور بیان کرده است:
" چون صفوان بن مهران بعد از خواندن زیارت عاشورا دعای «یا الله یا الله یا الله، یا مجیب دعوه المضطرین...» را خواند، سیف بن عمیره گوید از صفوان سوال کردم و گفتم علقمه بن محمد این دعا را برای ما از حضرت باقر(ع) روایت نکرد، بلکه همان زیارت (زیارت عاشورا) را حدیث کرد. صفوان گفت که با امام صادق(ع) به این مکان وارد شدم، پس بجا آورد مثل آنچه را که ما بجا آوردیم در زیارت، و دعا کرد به این دعا هنگام وداع بعد از اینکه دو رکعت نماز گذاشت، چنانکه ما نماز گذاشتیم و وداع کرد چنانکه ما وداع کردیم.
پس صفوان گفت که حضرت صادق(ع) به من فرمود که مواظب باش این زیارت را و بخوان این دعا را و زیارت کن به آن. پس بهدرستی که من ضامنم بر خدا برای هر که زیارت کند به این زیارت و دعا کند به این دعا از نزدیک یا دور اینکه زیارتش مقبول شود و سعیش مشکور و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او قضا شود از جانب خدای تعالی به هر مرتبه که خواهد برسد و او را نومید برنگرداند.
ای صفوان یافتم این زیارت را به این ضمان از پدرم و پدرم از پدرش علی بن الحسین(ع) به همین ضمان و او از حسین(ع) به همین ضمان و حسین(ع) از برادرش حسن(ع) به همین ضمان و حسن از پدرش امیر المومنین(ع) با همین ضمان و امیر المومنین(ع) از رسول خدا(ص) با همین ضمان و رسول خدا(ص) از جبرئیل با همین ضمان و جبرئیل از خدای تعالی با همین ضمان و به تحقیق که خداوند عز و جل قسم خورده به ذات مقدس خود که هر که زیارت کند حسین(ع) را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا قبول میکنم از او زیارت او را و میپذیرم از او خواهش او را به هر قدر که باشد و میدهم مسئلتش را پس بازنگردد از حضرت من با ناامیدی و خسار و بازش گردانم با چشم روشن به برآوردن حاجت و فوز به جنت و آزادی از دوزخ و قبول کنم شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند.
حضرت فرماید جز دشمن ما اهل بیت(ع) که در حق او قبول نشود، قسم خورده حق تعالی به این بر ذات اقدسش و گواه گرفته ما را بر آنچه که گواهی دادند به آن ملائکه ملکوت او پس جبرئیل گفت: یا رسول الله خدا فرستاده مرا به سوی تو به جهت سرور و بشارت تو و شادی و بشارت علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از اولاد تو علیهم السلام تا روز قیامت پس مستمر و پاینده باد مسرت تو و مسرت علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان علیهم السلام و شیعه شما تا روز رستاخیز پس صفوان گفت که حضرت صادق(ع) به من فرمودای صفوان هر گاه روی داد از برای تو به سوی خدای عز و جل حاجتی، پس زیارت کن به این زیارت از هر مکانی که بوده باشی و بخوان این دعا را و بخواه از پروردگار خود حاجتت را که برآورده شود از خدا و خدا خلاف نخواهد فرمود وعده خود را بر رسول خود به جود و امتنان خویش و الحمد لله."