سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر | میثم کوه مسکن : «کوکوی کبوتران حرم» نمایشی است به نویسندگی علیرضا نادری و کارگردانی افسانه ماهیان که در پاییز ١٣٩۶ در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه رفته است و اکنون در این روزهای کرونایی و در قالب فیلم تئاتر در بستر VOD امکان مشاهده آن برای علاقمندان به تئاتر وجود دارد.
علیرضا نادری از نویسندگان قدیمی و برجسته تئاتر و سینما کشورمان است که آثار برجسته ای چون «پچ پچه های پشت خط نبرد»، «سعادت لرزان مردمان تیره روز»، «چهار حکایت از چندین حکایت رحمان» و «کوکوی کبوتران حرم» را نوشته است، همگی این آثار مبتنی بر شخصیت هایی هستند که نادری بر اساس آنچه در واقعیت دیده است و سپس در ذهن خود به آن ها پر و بال داده است نوشته شده است.
نادری در «کوکوی کبوتران حرم» به سراغ تعدادی از زنان رفته است که به واسطه سفرشان به مشهد و زیارت امام رضا(ع) به بررسی جزئیات زندگی شان می پردازند، سفر به مشهد مقدس گویی بهانه ای است برای آشنایی با جامعه زنانی که هرکدامشان پر از رنج و دردند و قرار است صد و پنجاه دقیقه روی صحنه نمایش به بیان آن ها بپردازند، خانواده ای متشکل از مادر و دختر و عروس و نوه به همراه یک صاحب کاروان و دو خواهر غریبه که جمعاً دوازده شخصیت داستان «کوکوی کبوتران حرم» را تشکیل می دهند.
بهناز جعفری، ناهید مسلمی، شقایق دهقان، عاطفه رضوی، گیتی قاسمی، شیدا خلیق و... مجموعه بازیگران نمایش هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند و کارگردان تلاش کرده است با بهره گیری از ترکیب بازیگران قدیمی و جوان صرفاً برخواسته از دل تئاتر شخصیت های داستان را واقعی و قابل درک برای مخاطب نشان دهد.
افسانه ماهیان کارگردان اثر پس از سالیان سال بازیگری در تئاترهای گوناگون و سابقه همکاری با بزرگان این عرصه همچون علیرضا نادری، ایوب آقاخانی، نادر برهانی مرند و چیستا یثربی بالاخره توانست با نمایش های موفقی مانند «سه جلسه تراپی»، «هم هوایی»، «کوکوی کبوتران حرم» و «بچه» دیده شود و هنر او پس از حدود بیست سال سابقه مفید و اثرگذار در آثار مختلف تلویزیونی و سینمایی و تئاتر به جامعه هنری کشورمان تزریق شود.
بهناز جعفری و شیدا خلیق در «کوکوی کبوتران حرم» در نقش دو خواهر ظاهر شده اند که به واسطه گذشته تلخی که دارند و رنج های فراوانی که زیر سلطه جامعه مردسالار کشیده اند، تصمیم دارند از مرزهای شرقی کشور خارج شوند و آینده به خیال خودشان روشنی را در کشورهای همسایه بسازند.
جعفری در نقش زنی که شکست عاشقی سختی در گذشته اش خورده است و لذا از مردان بیزار است و به دنبال تیغ زدن آن هاست و خلیق در نقش دختری که به دنبال کار در طبقه پنجم یک پاساژ و عدم نبود سرویس بهداشتی زنانه کلیه هایش را از دست داده است و حال و روز جسمی مناسبی ندارد.
ناهید مسلمی اما به نوعی شخصیت اصلی داستان محسوب می شود و در نقش مادر خانواده ای است که عازم مشهد شده اند و هرکدامشان پر از حرف و درد دل می باشند، درحالیکه مادر خانواده خود سالیان سال است که از مرگ همسرش دچار نوعی افسردگی شده است و از بیوه بودن به ستوه آمده است و ما این مساله را از نوع دیالوگ های شخصیت مادر در طول نمایش به خوبی متوجه می شویم.
شقایق دهقان و عاطفه رضوی در نقش دختران این خانواده هستند که شخصیتی به نظر طنز آلود و شاد دارند که تلاش می کنند با حرکات و انرژی بالایشان حال و هوای خانواده را عوض کنند و به سمت و سوی شاد بودن برسانند، درحالیکه دهقان در گذشته مورد آزار جنسی از جانب ناظم مدرسه ای قرار گرفته است که خانواده از روی ناچاری و نداری وی را ثبت نام کرده اند و این کابوس سال هاست که همراه زنی به ظاهر شاد و خوشحال است.
رضوی نیز گویی از زن بودن بیزار است و به نوعی خلق و خوی مردانه دارد و این مساله را در یکی از جالب ترین صحنه های نمایش و جاییکه رضوی گریمی مردانه و لوطی منش دارد می بینیم، بازی رضوی در این صحنه بسیار تاثیرگذار و تحسین برانگیز است و او به خوبی هنر بازیگری اش را در این صحنه به نمایش گذاشته است.
گیتی قاسمی و فروغ قجابگلی در نقش عروس های خانواده اما داستانی متفاوت تر و به بیانی جانگدازتر از سایر شخصیت ها دارند، قاسمی در نقش زنی معتاد که عازم مشهد شده است تا از امام رضا بطلبد پاک و طاهر شود و این در حالی است که عامل اعتیادش کسی نیست جز همسرش، جاییکه او بیان می کند گذشته و چهره ای زیبا و زنانه داشته است و از روی نداری و بدی زمانه و زندانی شدن شوهرش به ناچار رو به اعتیاد آورده است.
قجابگلی در نقش دیگر عروس خانواده گذشته ای تلخ تر از جاری اش دارد و گویا رابطه ی نامشروع پیش از ازدواج داشته است و خانواده شوهرش پس از ازدواج متوجه این موضوع شده اند و این امر را سال هاست که همچون پتک به سر او می کوبند و چه درد و ملالی بالاتر از سرزنش یک زن.
فرزانه سهیلی دیگر دختر خانواده است که به نظر کمی خوشبخت تر و آرام تر به نظر می رسد، او به دنبال شغل همسرش که نظامی است و آشنایی با صاحب هتل در مشهد با بازی مرضیه بدرقه خانواده را به پابوس امام رضا آورده است، درحالیکه او پر از درد و حرف است و این مساله را تماشاچی زمانی متوجه می شود که وی قرآن را باز می کند و دنبال سرکتاب گرفتن و به نوعی جادو و جمبل است که این امر مساله ای به شدت خانمان سوز است که متاسفانه بسیاری از زنان امروز جامعه از روی جهل و نادانی به آن روی آورده اند.
زندگی تمامی این شخصیت ها به قدری تامل برانگیز و شبیه به زنان امروز جامعه ما می باشد که به نظر صد و پنجاه دقیقه برای روایت آن در قالب یک نمایش کم به نظر می رسد و باید ساعت ها این مسائل بررسی و روانشناسی شود تا به عمق فاجعه زنانه ای پی برد که خودشان و دنیای پیرامونشان را شاد نشان می دهند و این در حالی است که واقعیت چیز دیگری را بیان می کند و کافیست کمی پای درد و دل آن ها نشست تا متوجه گذشته تلخ و سرد آن ها شد.
واقعیتی که «کوکوی کبوتران حرم» تنها به بخش کوچکی از آن اشاره کرد و دوازده شخصیت این نمایش نماینده تنها بخش کوچکی از جامعه ستم دیده زنانی هستند که هشدار رسیدگی به امور بانوان در جامعه را می دهند و کافیست کمی به اطراف خود بنگریم تا شاهد حضور زنان بسیاری شبیه شخصیت های «کوکوی کبوتران حرم» در زندگی مان باشیم.
صحنه پایانی نمایش مهر تاییدی است بر زندگی در جامعه ای مرد سالار، جایی که تماشاچی صدای امیر جعفری را در قالب سه شخصیت متفاوت مرد می شنود و کاملاً مردسالارانه بدون هیچ توجهی به فضای اطراف تاکید می کند که حرف، حرف مرد است و زن، فقط باید بگوید چشم و تمام؛ این خلاصه صد و پنجاه دقیقه نمایش است که پس از پایان تماشاگر را به فکر فرو می برد و شاید تا مدت ها ذهنش را درگیر شخصیت ها و داستان موفق و تاثیرگذار نمایش «کوکوی کبوتران حرم» بنماید.
نظر شما