سلام نو – سرویس اجتماعی: اگر کمی به حوزه روانشناسی علاقه داشته باشید یا نیم نگاهی به راههای موفقیت و افزایش بهروری داشته باشید حتما تاکنون با دورههای مختلف خودشناسی روبهرو شدهاید. دروههایی که از خودشناسی با سعدی و مولانا شروع میشود و به انواع عرفانها، قانون جذب و در نهایت به چیزی شبیه فالگیری و خرافات محض تبدیل میشود.
برای آشنایی دقیقتر با خودشناسی و اثرات آن سلام نو با رضا بافتی، روانشناس، مشاور و مدرس دوره های خودشناسی گفتوگو کرده است. بافتی که سالهای طولانی مدرس کلاسهای خودشناسی بوده خودشناسی را برای هر انسانی ضروری و گریز ناپذیر میداند، اما تاکید دارد که انتخاب دوره خودشناسی اشتباه نیز آسیبهای جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.
در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
اجازه دهید در ابتدا به این بپردازیم که آیا واقعا به خودشناسی، دوره و کلاس آن آنطور که به نظر میرسد نیاز داریم یا خیر؟
بله حتما داریم. برای درک اهمیت خودشناسی بهتر است به یکی از جملات سقراط در بیش از ۲۴۰۰ سال پیش بازگردیم. سقراط در یک از سخنان مشهور خود میگوید: خودت را بشناس، چون زندگی بدون ارزیابی ارزش زیستن ندارد. امروز من حدود ۲۳ سال است به طور جدی روی خودشناسی کار میکنم و حالا باور دارم خودشناسی نه تنها نیاز جامعه ما، بلکه نیاز تمام جوامع است.
همین موبایلی که در دستان ما است را نگاه کنید. اگر ندانیم کارکردش چیست و چطور از آن استفاده کنیم با یک تکه آجر هیچ فرقی ندارد. در نتیجه شرط استفاده از هر ابزاری بر ما شناخت است. حالا شما تصور کنید انسان خودش را نشناسد و بخواهد زندگی کند و دست به انتخاب بزند.
شما در ماجرای بورس مشاهده کردید در یک سال گذشته چند میلیون نفر متضرر شدند و آسیب دیدند. دلیل اول این اشتباه عدم شناخت درست از خود و مسئلهای بود که جذبش شدند. همین مسئله در حوزه معنویات و خودشناسی هم صدق میکند.
من به خاطر دارم در بخشی از کتاب روانشناسی یادگیری خواندم که ۹۵ درصد تصمیمات ما بر اساس حدس و تقریبا اشتباه است. ۵ درصد باقی مانده هم البته الزاما حاصل شناخت نیست و حاصل سعی و خطا و کمی شانس است. به تعبیر یکی از اساتیدم در دوره دانشگاه حتی یک انسان بیسواد هم اگر در کنکور دکتری روانشناسی شرکت کند ۵ درصد احتمال قبول دارد، ۵ درصد که حاصل همان سعی و خطا و کمی شناخت است. این محصول عدم شناخت است.
آیا کنکور تنها راه موفقیت است؟ / علی صاحبی به سلام نو گفت: به تعداد انسانها مسیر برای رضایتمندی از زندگی وجود دارد / والدین باید مشخص کنند که میخواهند باغبان باشند یا مجسمهساز؟
شما وقتی شناخت ندارید، هدف ندارید و وقتی هدف نداشته باشید زندگی آن معنای لازم را برای شما ندارد، در نتیجه تصمیماتی که میگیرید شما را به گوشه رینیگ زندگی میبرد و ناگهان چشم باز میکنید و میبینید در چهل سالگی همه مسیر را اشتباه آمدید و دیگر نمیدانید چگونه مسیر را برگردید یا ادامه دهید.
تمام اینها در همان جمله سقراط خلاصه شده است. سقراط در بیش از ۲۴۰۰ سال پیش نه تنها تاکید کرد خود را بشناسیم بلکه چگونگی آن را هم گفته است. در حالی که امروز بسیاری از ضرورت افزایش عزت نفس و پذیرش میگویند، اما نمیگویند چطوری!
با توجه به تصویری که از اهمیت خوشناسی ارائه دادید باید دورهها و کلاسهای معتبری هم برای خودشناسی در دسترس باشد.
اصلا اینطور نیست و البته این مسئله مختص امروز هم نیست. زمانی که من تصمیم گرفتم خودشناسی را آغاز کنم بسیار دنبال کلاسهای خودشناسی گشتم چون آن زمان کلاس خودشناسی به معنای تخصصی و استاندارد آن در ایران نبود. امروز هم تقریبا این چنین است و شما باید بسیار بگردید تا کسی را پیدا کنید که سابقه دانشگاهی در خودشناسی داشته و به شکل حرفهای در این موضوع کار کرده باشد و دوره و کلاس قابل اعتمادی داشته باشد.
من خودم وقتی این مسیر را شروع کردم بارها با کلاسها و دورههای نامرتبط مواجه شدم. در دوره خودشناسی ثبت نام میکردم و میدیدم که مدرس از انرژی سنگها حرف میزند و فضا شبیه فالگیری است. امروز این مشکل دهها برابر شده است چون به لطف فضای مجازی هر کسی وارد فضای خودشناسی شده. امروز هر کسی یک کتاب خوانده یا یک دوره رفته به سرعت اقدام به گذاشتن دوره میکند.
از طرف دیگر متاسفانه در این سالها چیزی وارد ایران شد و مثل علف هرز رشد کرد که اسم عرفان روی آن گذاشتند و ما ناگهان دیدیم از ۴ نفر ۱ نفر جذب این عرفانها شده و میخواهد مانند شرکتهای هرمی شما را هم جذب کند. نتیجه چه شد؟ زمانی رسید که اغلب مراجعین من کسانی بودند که در این دورههای عرفانی شرکت کرده بودند و به حدی آسیب دیده بودند که برای درمان به کمک نیاز داشتند.
در چنین فضای آشفته و پر از گزینههای غلط چطور میتوان دوره و استاد درست را تشخیص داد؟
مهمترین مسئله این است که مدرس دوره خودشناسی باید تخصص داشته باشد، دوره دانشگاهی دیده باشد و مدرک معتبر دانشگاهی داشته باشد و مجوز داشته باشد.
شما در فضای مجازی هم اگر دقت کنید محتوایی که اساتید روانشناسی ارائه میکنند با محتوایی که توسط برخی غیرمتخصصین ارائه میشود از نظر کیفی کاملا متفاوت است. به جز این ادب و ادبیات اساتید روانشناسی نیز بسیار قابل توجه است. نکته جالب این است که عموم این اساتید متخصص، که از ستونها روانشناسی کشور هستند، برای دورههای خود هزینهای معادل یک دهم یا یک بیستم دورههای غیرمتخصصان میگیرند.
این اساتید دکان باز نکردند، در حالی که غیرمتخصصان در این حوزه تجارت راه انداختهاند و مردم هم گاهی فکر میکنند هر کس پول بیشتری بگیرد تخصص بیشتری دارد.
آن طور که شما هم گفتید بخش مهمی از فضای خودشناسی و حتی روانشناسی این روزها در دست غیر متخصصان است. شرکت در دورههای خودشناسی اشتباه میتواند آسیب هم در پی داشته باشد؟
حتما دارد. شما اگر در حوزهای مثل بیت کوین و بورس یک کلمه یا مفهوم اشتباه بشنوید با کمی جستوجو و پرسش از دیگران متوجه اشتباه میشوید ولی روانشناسی اینطور نیست. متاسفانه احتمال منحرف شدن و یا به تعبیری گول خوردن در این فضا بسیار زیاد است. روانشناسی بسیار حساس است و گاها یک جمله میتواند مسیر زندگی یک انسان را عوض کند.
آن چنان که اشاره کردم خود من مراجعینی داشتم که از دورههای خودشناسی مشهور به عرفان آسیب جدی دیده بودند. من به این مراجعین میگفتم که چه کارهایی را انجام ندهند، ولی آسیب آن چنان عمیق بود که مراجعین با وجود علم به اشتباه بودن عمل خود به سادگی نمیتوانستند آن را کنار بگذارند.
متاسفانه این روزها همه فکر میکنند با دو کتاب با حوزه روانشناسی آشنا میشوند، ولی واقعیت این است که هر چه بیشتر در حوزه روانشناسی مطالعه کنیم در سخن گفتن و توصیه کردن احتیاط بیشتری میکنیم. اثر پروانهای که مثالش را در فیزیک شنیدهای در حوزه روانشناسی هم صدق میکند و هر جمله ساده ما میتواند زندگی یک نفر را زیر و رو کند.
در آخر باید گفت آن چنان که لائوتسه گفته هر جمله قصاری زیبا نیست و هر جمله زیبایی لزوما قصار نیست. این حرف درباره دورههایی که این روزها مشهور به خودشناسی شده هم صدق میکند. جملاتی مثل این که «تو به هر چیزی به آن فکر میکنی خواهی رسید» یک توهم است!
من خاطرم هست یکی از کسانی که در این دورههای خودشناسی و جذب شرکت کرده بود چقدر آسیب جدی دیده بود. این شخص تعریف میکرد وقتی یک ماشین مدل بالا میدید در ذهن خود میگفت که این ماشین برای من است و این جمله را آن قدر تکرار میکرد تا در نهایت در یک توهم واقعا ادعا میکرد ماشین برای او است. کار این شخص به بیمارستان روانی رسید. میدانید واکنش استاد این فرد وقتی نتیجه کار را شنید چه بود؟ به سادگی گفت تو تخته گاز رفتی و موتور سوزاندی!
نظر شما