سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها صحنه سیاست ایران مه آلود است و در همین مه بیش از همیشه شاهد اتفاقهای عجیب و غریبی است که به لطف مسائل اقتصادی کمتر مورد توجه مردم است.
از یک طرف طرح صیانت در بهارستان به پیش میرود، از طرف دیگر فایل قدیمی از گفتوگوی فرمانده سابق سپاه باز نشر میشود و از آن سوی چوب گذاشتن لای چرخ مذاکرات هستهای شدت میگیرید. چه کس یا چه جریانی پشت این ماجراها است؟ چه هدفی در ذهن طراحان این رخدادها است؟ آیا ارتباطی بین طرح صیانت، فایل صوتی فرماندهان سپاه و سنگاندازیها مذاکرات هستهای وجود دارد؟
رادیکالهای آتش افروز؛ صحنهگردانان نزاع پنهان اصولگرایان
از طرح صیانت تا فایل صوتی فرماندهان سپاه یک چیز مشخص است و آن این که جریانهایی درون اصولگرایی وجود دارند که برنامههای متنوعی در سر دارند و برای سامان دادن به آن برنامههای تا پای باز انتشار فایلی قدیمی هم میروند.
چرا این جا از نزاع درونی اصولگرایان سخن گفته میشود و حرفی از اصلاحطلبان نیست؟ پاسخ ساده است؛ اصلاحطلبان امکان، توان و امکانات لازم برای ورود به چنین نزاعی را ندارند. اصلاحطلبان امکان ورود به چنین دعوایی را ندارند چون پشتوانه سیاسی و امنیتی لازم برای ورود به آن را ندارند. از طرف دیگر دسترسی به اطلاعات لازم چنین دعواهایی را نه در مجلس و نه در نهادهای نظامی و امنیتی ندارند. در ماجرای برجام هم که آنها اساسا دنبال مذاکره هستند و سودی در تقابل با رویکرد دولت رئیسی ندارند.
با این تفاسیر چه خبر است؟ چه کسی دنبال نزاع است؟ پاسخ به این سوال به کمی دقت نیاز دارد. محمدباقر قالیباف که رئیس مجلس است. ابراهیم رئیسی که رییس جمهور است. بازیگران اصلی باید کسانی باشند که با رویه این دو در مجلس دولت و مخالفند. کسانی که با رویکرد قالیباف در بیاعتنایی به طرح صیانت و رویکرد رئیسی به احیای برجام مخالفت جدی دارند.
در این جا یک نام برجسته و یک جریان است که به آن بر میخوریم؛ سعید جلیلی و جریان رادیکال اصولگرا که نماینده آشکار آنها در دنیای سیاست جبهه پایداری است.
سعید جلیلی مخالف درجه یک برجام است و حتی حالا که مذاکرات را دست راست سابق خودش یعنی علی باقری کنی به پیش میبرد باز هم مخالف رویکرد دولت است. به نظر میرسد جلیلی و حامیانش با وجود تمام امتیازاتی که از دولت رئیسی گرفتند هنوز از وزارت خارجه راضی نیستند و رویکرد تندتری را از دولت انقلابی انتظار دارند که برآورده نمیشود.
در ماجرای طرح صیانت هم که مشخص است چه جریانی در مجلس و خارجی از مجلس دنبال بستن اینترنت است، جریانی که یک سرش در جبهه پایداری است و سر دیگرش در جریان رهپویان، جریانی که در دوراه ریاست علیرضا زاکانی بر مرکز پژوهشهای مجلس سنگبنای تدوین طرح صیانت مطلوب خود را گذاشت.
همین جریانات هستند که نزاعی پنهان اما داغ را در پشت صحنه سیاست هدایت میکنند و برنامههای دور درازی برای کسب کرسیهای سبز بهارستان و میزهای پاستور در سر دارند.
حذف قالیباف و رئیسی؛ پروژه اصلی رادیکالهای اصولگرا
هدف نهایی این جریانهای رادیکال اصولگرا چیست و چه چیزی را دنبال میکنند؟ جواب ساده است؛ حذف محمدباقر قالیباف و اصلاح یا حذف ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور.
تکلیف قالیباف و رادیکالهای اصولگرا که روشن است. نسبت به بین قالیباف و جبهه پایداری نسبت کارد و پنیر است. قالیباف برای جبهه پایداری وقتی اصولگرا حساب میشود که عارف، روحانی یا کسی مثل لاریجانی رقیب باشند و گرنه حاج باقر هم لیبرالی به دور از آمانهای انقلاب است؛ درست مثل مثل حسن روحانی.
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس مطلوبی نیست. او با طرح صیانت همراه نیست و پشت صحنه حامی احیای برجام است، هر چند فشار اصولگرایان و ترس او از قدرت رادیکالهای باعث شده او تمام این مسائل را به پشت صحنه ببرد، ولی همین هم خوب نیست. بعد هم تا وقتی مرتضی آقا تهرانی در مجلس است چرا محمدباقر قالیباف رییس مجلس باشد.
مشکل بعدی در پاستور است. ابراهیم رئیسی رییس جمهور خوبی است. او انقلابی است، با طرحی مثل طرح صیانت مشکل اساسی ندارد و حداقل از منظر سیاسی و فرهنگی تا حدی نظرات رادیکالها را برآورده میکند. مشکل اینجا است که وزارت خارجه او هنوز به حد کافی انقلابی نیست، دنبال برجام است، با کشورهای عربی صمیمی است و اگر ممکن شود احتمالا با مذاکره با آمریکا هم مشکلی ندارد.
با این شرایط یا رویه وزارت خارجه باید عوض شود یا ابراهیم رئیسی باید پاستور را ترک کند. رئیسی رییس جمهوری است که فشار کافی درست میتواند، آن هم با این وضع مدیریت اقتصادی، او را از دور خارج کند.
اما آیا تندروها به این نتیجه میرسند و میتوانند اهداف خود را محقق کنند؟ اگر احیای برجام موفق نباشد و قالیباف بخواهد با ترس و لرز با آنها برخورد کند باید گفت که احتمالا دولت رئیسی در اختیار رادیکالها قرار گرفته و قالیباف هم از جایگاه ریاست به جایگاهی مشابه محمدرضا عارف میرسد. اما اگر برجام به نتیجه برسد آن وقت باید گفت که احتمالا ما شاهد انزوای رادیکالهای اصولگرا در صحنه سیاسی ایران خواهیم بود.
نظر شما