سلام نو – سرویس سیاسی: فرقی ندارد داخل تاکسی بنشینید یا یک محفل سیاسی جدی و سطح بالا امروز همه از کاترین شکدم، جاسوسی او و ارتباطش با برخی چهرههای فرهنگی مشهور سخن میگویند.
خلاصه ماجرا این است که بر اساس یادداشتهای اخیر کاترین شکدم برخی این مسئله را مطرح کردند که او جاسوس رژیم صهیونیستی است، تا یک قدمی رییس جمهور ابراهیم رئیسی رسیده است و بر اساس برخی ادعاها با برخی مقامات رابطه عاطفی داشته باشد. مطالبی که برخی ادعای بیسند و برخی درست است.
کاترین شکدم کیست؟
کاترین پرز شکدم (Catherine Perez-Shakdam) در یک خانواده یهودی سکولار در فرانسه متولد شده و رئیس مؤسسه مطالعات شفقنا در انگلستان و مشاور خاورمیانه پرنس علی سراج در افغانستان بوده است. او نویسنده کتابهای خیزش عربستان تحت پرچم اولین امام، از مکه تا صحرای کربلا، داستان مقاومت بزرگ: یمن و وهابیون بوده است.
شکدم پیش از شروع همکاری با محافل داخل ایران، هفت سال مشاور و تحلیلگر مؤسسه امنیتی و ژئو استراتژیک اسرائیلی با نام Wikistrat بود. در یکی از نشریاتی که در سالهای ۲۰۱۳ قلم میزده، از او به عنوان تحلیلگر این مؤسسه یاد شدهاست. همچنین شکدم در موسسه امنیتی نظامی Defence Unlimited کانادا نیز بهعنوان مشاور سیاسی همکاری داشته است. این موسسه یک پیمانکار نظامی امنیتی است.
شکدم بعد از ازدواج با یک فرد مسلمان یمنی ظاهراً شیعه شد و در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ شمسی به ایران سفر کرد و برای بعضی از رسانههای اصولگرا و انقلابی مطلب نوشت و در نهایت نیز مصاحبهای تصویری با ابراهیم رئیسی داشت. کاترین پرز شکدم همچنین جزو تحلیلگران ثابت در شبکه پرس تی وی متعلق به صدا و سیما بوده و در برهههای گوناگون خبری از سوی این شبکه بهعنوان تحلیلگر ویژه دعوت می شد. مسئله مهم دیگر این است که یادداشتهایی از او در بخش تحلیلی وب سایت رهبر انقلاب نیز درج شده بود.
نفوذ، جاسوسی یا بازی رسانهای؟
کاترین شکدم بعد از بازگشت به فرانسه در نوامبر ۲۰۲۱ در مقالهای که در روزنامه تایمز آف منتشر کرد نوشت که او هیچگاه مسلمان نودهاست.
به مرور اخبار عجیب و غریب درباره شکدم بیشتر و بیشتر شد؛ از نفوذ در چند مرکز تا ارتباط خاصش با چند ده مقام ارشد کشور. اخبار و شایعات چنان جدی بود که سردار یدالله جوانی ، معاون سیاسی سپاه پاسداران و مدیر مسئول نشریه صبح صادق ادعاهای مطرح شده توسط کاترین شکدم و برخی رسانه های معاند خارج از کشور را رد کرده و گفته است: « با صراحت اعلام میکنم اساسا بنده نه ایشان را میشناسم و نه دیدهام، لذا مطالب منتشر شده در این خصوص را قویاً تکذیب میکنم».
نادر طالبزاده، فعال فرهنگی انقلابی و از حامیان جدی ابراهیم رئیسی، که این روزها به عنوان معرف شکدم مشهور شده است با تکذیب این سخنان گفت: کاترین شکدم را من به ایران دعوت نکردم، او از جای دیگری دعوت شده بود و موظف نیستم در این باره به جایی پاسخ دهم. کاترین شکدم میهمان کنفرانس فلسطین بود و جزو ششصد میهمانی بود که از آنجا دعوت شده بودند و با تایید سیستم دعوتی آنها و چک و بازرسی آنجا به ایران آمد و ما پیش از این او را نمیشناختیم؛ من تنها مسئولیت میهمانانی را بر عهده میگیرم که برای کنفرانسهایی دعوت میشوند که مسئولیت برگزاریشان به عهده من است مثل “افق نو”، چرا که لیست میهمانان ما مشخص است و درخواست ما برای ویزا از وزارت خارجه کاملا معلوم است؛ اما دعوت خانم شکدم از طریق هیچ کدام از این سیستمها نبود چرا که او در ایران حضور داشت و تنها درخواست یک مصاحبه داشت تا بتواند با آقای رئیسی که در آن زمان کاندیدای ریاست جمهوری بود، صحبتی داشته باشد.
این که کاترین شکدم دروغگو و دنبال کسب اطلاعات بوده چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد ولی این که طوری وانمود شود که او در مدت کوتاه اقامتش در تهران با دهها نفر رابطه عاطفی داشته و به چندین مرکز حساس نفوذ کرده دور از واقعیت است. کاترین شکدم یا جاسوس نیست یا اگر جاسوس باشد، جاسوس چندان مهمی نیست وگرنه سیستم امنیتی حامی او- اینجا موساد- به این سادگی او و ارتباطاش را نمیسوزاند. سیستم امنیتی حامی شکدم میداند که افشای او مساوی با از دست رفتن سرمایهگذاری است. دشمن کدام جاسوسش را این چنین سریع لو داده، آن را به جلوی دوربین فرستاده و گفته که موفقیتهای خود داستان سرایی کن؟
از طرف دیگر جریانی اصلی و هوشمندی که در حالی دامن زدن به قصه نفوذ شکدم است حامی و دست پرورده محمود احمدینژاد است. این جریان امروز با با برخی جریانات اصیل کشور زاویه جدی دارد و برای تخریب آنها از هیچ کاری کوتاهی نمیکند. کاترین شکدم هر چقدر هم بور، چشم آبی و زیبا و مسئولان ایرانی هم هر چقدر تمجید دوست، اما ادعای مطرح شده درباره نفوذ و ارتباطات او با مدت حضورش در ایران همخوانی ندارد.
به نظر میرسد کاترین شکدم را باید یک مهره باهوش دانست که با نزدیک کردن خود به نیروهای کشور سعی کرد از آنها اطلاعات جمع کند و حالا همان اطلاعات کم و زیاد را میخواهد به چند برابر قیمت در غرب تبدیل به پول نقد کند. آن چنان که خودش هم اخیرا به بی بی سی گفته هر چه درباره دست یابی ایران به بمب اتمی گفته تحلیل خودش بوده است و از روی اطلاعات منتشر شده در اینترنت به دست آمده. چند لحظه به این فکر کنید که شکدم قبل از حضور در ایران یک کارشناس و تحلیلگر معمولی بود ولی حالا با ادعای اخیرش و بازی رسانهای جاری در ایران به یک کارشناس مشهور حوزه ایران تبدیل میشود که به نهادهای انقلابی هم رفت و آمد کرده است. این یعنی قیمت شکدم چند برابر میشود. به نظر میرسد شکدم همانطور که در ایران حرف مطلوب رسانههای ایرانی را میزد در غرب هم حرف مطلوب رسانههای غربی را میزند و حسابی کاسبی میکند.
هشدار امنیتی به انقلابیهای شیفتهی بورهای چشم آبی
با تمام آن چه که گفته شد یک چیز را نمیتوان انکار کرد و آن هم ضعفهای کشور است. زنی که پیش از حضور در ایران در رسانههای رژیم اشغالگر قدس فعال بوده، با شرکتهای امنیتی همکاری داشته و تحلیلهایش در جاهای مختلف ثبت شده با سر کردن یک روسری و ادعای مسلمانی به دومین نامزد مهم انتخابات ریاست جمهوری میرسد. مردی که حتی اگر رییس جمهور نمیشد باز هم یک مقام مهم سیاسی، امنیتی و قضایی بود.
در این مسیر دو عامل موثر است یکی میل مسئولان ایرانی به تعریف و تمجید و دیگری شیفتگی برخی نسبت به بورهای چشم آبی.
علی مطهری با اشاره به ضعف مسئولان در برابر تعریف و تمجید در توییتی مینویسد:
ظهور پدیده هایی مانند کاترین شکدم در جمهوری اسلامی ناشی از میل بخشی از حکومت به تملق و چاپلوسی و بت سازی است. جاسوسها از این روزنه مخصوصاً در نهادهای انقلابی نفوذ می کنند. نفوذ در این نهادها رخ می دهد نه در منتقدان و مخالفان.
مشکل دیگر آن چنان که گفته شد شیفتگی بخشی از نیروهای کشور در برابر هر بور چشم آبی است که ادعای مسلمانی کند، حجاب را رعایت کند و کلامی در حمایت از یمن یا فلسطین حرف بزند و چیزی بر ضد آمریکا یا عربستان بگوید. اگر در این میان حرفی هم علیه لیبرالهای اصلاحطلب ایرانی بزند که عالی است.
به نظر میرسد این نیروها باید فکری به حال این غرب زدگی پنهانی جاری در رگهای خود بکنند چون ضرر آن برای کشور دهها برابر بیش از ضرر غربزدگی مشهوری است که به اصلاحطلبان نسبت داده میشود.
نظر شما