سلام نو – محمدعلی صفآرا: «امپراطوری ایران» در حال احیا است. این یکی از جملات کلیدی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در توصیف میزان خطر ایران برای تمام جهان است. منظور او از امپراطوری ایران، امپراطوری هخامنشیان در دوران اوج و شکوه این سلسله تاریخی است.
اما هدف نتایاهو و خط رسانهای غربی که سعی دارد ایران در حال احیای یک امپراطوری تاریخی نشان دهد چیست؟
نتایاهو یک بار در تاریخ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ در وزارت دفاع رژیم صهیونیستی با اشاره به این نکته در سخنانی گفت: ایران هماکنون بر چند کشور و حوزه نفوذی مهم منطقه مسلط شده است؛ لبنان، سوریه، غزه و به تازگی نیز جای پای خود را در یمن تقویت کردهاست. نتانیاهو همچنین آنچه را که تقویت نفوذ ایران و همپیمانان آن در تنگه بابالمندب نامید، یک تهدید برای منطقه نامید.
سه سال بعد و در ۱۱ آبان ۱۳۹۶ نتانیاهو سخنانی با همین محتوا را در موسسه چتم هاوس لندن تکرار کرد. نتانیاهو در این نشست، ایران را متهم کرده که در نظر دارد " شیعهها را به همه جای خاورمیانه صادر" کند و " به دنبال یک پل زمینی از تهران تا طرطوس در حاشیه مدیترانه است؛ در یمن حضور دارد؛ و میخواهد اینجا امپراطوری خود را گسترش بدهد".
او در نقشهای که پشت سر خود داشت ایران را در اردوی "افراطی ها و قرون وسطاییها" و اسرائیل و کشورهای عرب را در اردوگاه "مدرنیستها" قرار داد و گفت که جنگ بین این دو جبهه است و خبر خوب این است که همه عربها در منطقه دارند نسبت به اسرائیل ملایم میشوند.
این سخنان نتایاهو و سخنانی شبیه به آن همیشه به عنوان سندی استفاده میشود که بر قدرت ایران گواهی میدهد. به خصوص جریانی رسانهای که این اخبار را با آب و تاب تعریف میکند تا بگوید قدرت ایران به جایی رسید که نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم ناگزیر به اعتراف است.
اما واقعیت این است که سخنان نتایاهو شاید در سطحیترین لایه خود اعتراف به قدرت ایران به نظر برسد، اما به واقع سخنانی است که سعی دارد ایران را در قامت یک تهدید تمام عیار برای خاورمیانه و بعد جهان ترسیم کند. امپراطوری هخامنشی، کوروش و داریوش از کلیدواژههای محبوب ایرانیان هستند، اما احیای این امپراطوری برای کشورهای خارجی به معنای فتح یمن و سوریه از یک سو و کشورهای حاشیه خلیج فارس و افغانستان از سوی دیگر است.
آنان که اندکی از سیاستهای کلان ایران اطلاع داشته باشند میدانند که چنین رویکردی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی هیچ جایی ندارد.
نگاهی به سخنان نتایاهو نشان میدهد او از بیان این سخنان به ترتیب دو هدف را دنبال میکرد. نخست هر چه خطرناکتر نشان دادن توان هستهای ایران به عنوان تهدید برای تمام خاورمیانه و جهان و دوم تلاش برای متحد کردن اعراب علیه ایران و نزدیکتر کردن آنها به رژیم صهیونیستی. محصول هدف اول را در کارشکنیهای مشترک رژیم صهیونیستی و اعراب علیه برجام میبینیم و محصول هدف دوم را در پیمان ابراهیم و عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی و اعراب.
ایده نتانیاهو و ایدههای مشابه آن همیشه با استقبال رسانههای غربی مواجه میشدند، اما چرا؟ دلیل آن ساده است. اگر افکار عمومی جهان ایران را کشور «نرمال» بدانند که چیزی جز حقوق قانونی خود نمیخواهند حتما با اقدامات ضدایرانی همراهی نمیکنند و اساسا جو ضد ایرانی شکل نمیگیرد و اعمال تحریم و محدودیتهای مختلف علیه ایران سخت میشود.
اما اگر ایران به عنوان کشوری شناخته شود که دنبال احیای یک اَبر امپراطوری است و برای رسیدن به این هدف هر کاری میکند، آن وقت جو ضد ایرانی محیا شده و اقدامات ضد ایرانی سرعت میگیرند. در این فضا است که نه تنها سلاح هستهای، بلکه اساسا فناوری هستهای نیز نباید در اختیار ایران باشد.
در این شرایط رسانههای ایرانی باید هُشیار باشند و از هر خبری که سعی دارد ایران را یک ابر قدرت نظامی با میل به بلعیدن کشورها نشان دهد خوشحال نشوند. این خبرها هر چند ذوق و شوقی استادیومی دارد، اما یکی از محورهای پروپاگاندای غرب و رژیم صهیونیستی علیه ایران است.
نظر شما